اخبار داغ

یادداشت؛

مرثیه ای برای انسانیت

مرثیه ای برای انسانیت
آقای نماینده اگر خواستی در همین ماسال حداقل 500 نفر را به شما نشان بدهم که دو ماه است قوت غالبشان بیسکوییت ساقه طلایی است ولی به خاطر شرم و حیا دست به سوی کسی دراز نمی‌کنند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی ماسال، مجتبی حیدری از فعالین رسانه ای ماسال ضمن یادداشتی نوشت:
آقای نماینده که به ما آسفالت میدهی آیا از شهر خودت با خبری؟ آقای نماینده ای که درد پارتی بازی داری  در پشت تریبون مجلس در شهر ما با چشمان باز قدم بگذار.
امروز نمی‌خواهم از اخبار روز شهر بگویم و بنویسم این مسئول فلان کار را کرد یا آن حزب و آن دسته امروز چه نظری دادند.
یا نمی‌خواهم از کاندیداهای شورای شهر بگویم که حتی نمی‌دانند وظایف شورا چیست. .نمی‌خواهم از  آقای نماینده بگویم که فقر در حوزه انتخابیه اش دارد کمر مردم را می‌شکند.
یا نمی‌خواهم از آقای نماینده شهر بغلی بگویم که با کلی ژست آمده بود از پروژه های آسفالت ماسال بازدید کند. آسفالتی که معلوم نیست چطوری قدر کل سهمیه استان برای شهر خودش گرفته و پس مانده اش را تف کرده برای ما تا دیگر در گل و لای کوچه ها اذیت نشویم.
نمی‌خواهم از نماینده‌ی خودمان بگویم که در خواب است وقتی کودکان زیادی در شهر با شکم خالی و گرسنه سر بر بالین می‌گذارند.
نمی‌خواهم از دعواهای سیاسی بگویم. از جنگ های زرگری که مارا به اینجا رسانده است. نمی‌خواهم از سیاسان بگویم که به دنبال سهم خواهی هستند. چپ و راست و... نمی‌خواهم بگویم که چقدر در این بیخودی ها غرق شدیم.
داشتم پیام‌های ارسالی مردم را می‌خواندم. واقعا باید گریست به حال مردم که چگونه تفکرات ما را  به سطحی رسانده اند که بزرگترین دغدغه‌ی ما شده است آسفالت.
نمی‌خواهم از  فلان طرح که فقط شکم یک عده را سیر می‌کند یا فلان پست و فلان مقام بگویم...
امروز می‌خواهم از مرگ انسانیت برایتان بگویم: از اینکه  وقتی دختر بچه ای 5ساله برای خرید قرص نانی به من التماس می‌کرد دندانهایش از سوز سرما بهم می‌خورد تمام رویش از شدت گرسنگی زرد شده بود و فقط می‌خواست یک قرص نان بخورد تا گرسنگی یک هفته ای خودش را برطرف کند. کودکی که هیچ گناهی نداشت و بزرگترین دردش گرسنگی بود. کودکی که از اهالی همین شهر بود  .ساکن شهر ماسال بود. غریبه نبود کولی نبود. مسلما اگر کودکی داشته باشید و آن لحظه حس پدرانه به سراغتان بیاید باید بنشینیدو به پهنای صورت اشک بریزید و برای انسانیت فاتحه بخوانید که با مرگ خود کودکی را این چنین سرگردان خیابان‌ها کرده است.
آن‌وقت درد ما شده انتقاد و آسفالت و این حرف‌های سخیف. باد در گلویمان می اندازیم حرف‌های گنده می‌زنیم. آنقدر گنده که نمی‌گذارد این افراد را ببنیم.
توی شهر همین آقای نماینده که پس مانده‌ی آسفالتش را به ما مرحمت نموده پیرمردی 65ساله وقتی دید که غریبه‌ام جلوی مرا گرفت. کلی برایم حرف زد. نه گدا بود نه دیوانه ولی می‌گفت : خیلی شرمنده ام اگر می‌شود 5000 تومان به من کمک کنید تا بتوانم امشب برای همسرم دارو بخرم. از من شماره گرفت یکماه بعد تماس گرفت و با اصرار پول را برگرداند.آن وقت آقای نماینده ژست می‌گیرد که سلطان آسفالت است و کوچه پس کوچه های حوزه اش را آسفالت کرده است.
ولی آیا امثال این پیر مرد را دیده؟! مطمئن هستم ندیده که اگر دیده بود از شرم سر بلند نمی‌کرد .می‌نشست های های گریه سر می‌داد که اگر اینگونه بود پیرمرد دست به دامن من و امثال من نمی‌شد. باید به حال انسانیت گریست. چون تمام فکرو ذکر ما شده این اخبار متعفن که که ماسک زیبایی به صورت دارد. ولی بوی گندش تمام شهر را برداشته است. نماینده ما گیر پارتی بازی بقیه است که چه کسانی را سر کار برده اند. آقای نماینده چند بار آمدی به این بدبخت های گرسنه که آبرویی دارند سر زدی؟!
آقای نماینده اگر خواستی در همین ماسال حداقل 500 نفر را به شما نشان بدهم که دو ماه است قوت غالبشان بیسکوییت ساقه طلایی است ولی به خاطر شرم و حیا دست به سوی کسی دراز  نمی‌کنند.
آقای شورای شهر که فکر و ذکرت شده اینکه باز رای بیاوری کلی پول خرج می‌کنی که فقط یک اسم بخری این کودکان گرسنه را دیده ای؟ وای بر ما که با خیال آسوده می‌خوابیم. مردم خوب شهر من انسانیت نفس‌های آخر را می‍کشد. تا نمرده بیایید از بازی این سیاسان غافل دور شویم و دست به دست هم بگذاریم. در نهایت ما در کنار هم هستیم ..هان ای انسانیت اگر به شهر من آمدی برایت گل می‌آوریم تا دیگر سیاسان تورا گردن نزنند.
باید بدانیم که انسانیت یک نعمت نیست مسئولیت است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, پایگاه خبری تحلیلی ماسال,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
, .,
,
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه