اخبار داغ

معصومه(س)، قصه‌ی بلند مدینه تا مشهد

معصومه(س)، قصه‌ی بلند مدینه تا مشهد
گویی غربت، همزاد ازلی این خاندان است و جنس مرامشان یکی است که تقدیر زمانی زینب(س) را به قتلگاه حسین(ع) می کشاند و زمانی داغ خواهر بر قلب سلطان خراسان می نشاند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، سخن از تشریفات که بگیریم، معصومه(ع) ضریب بالای ارادت به ولایت است و قصه ی بلند مدینه تا مشهد که هم به درد زندان و زنجیر و فراق خوب آشنا بود و هم به درد غربتی که در وصال برادر خورشید مسلک، کران تا کران قلب معصومش را به چنگ اندوه می سپرد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,

کاروان، دشت ها و تپه ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته بود و به آرامی به سمت مقصد حرکت می کرد. این راه طولانی تاب و توان همه را ربوده بود.

,

او روی شترش نشسته بود و غروب خورشید را تماشا می کرد; هر روز همین اوقات، ساکت و خاموش، به تماشای غروب خورشید می نشست و هر چه خورشید، خود را بیشتر پشت کوه پنهان می کرد . غم جانکاه او، بیش تر در چشمانش هویدا می شد .

,

خواستم او را از آن حالت اندوه خارج کنم. این بودکه پرسیدم:

,

- بانو! خسته اید؟

,

- نه!

,

- دیدم که سکوت کرده اید و صحنه خورشید را تماشا می کنید . گفتم که چند کلمه ای با شما صحبت کنم تا از تنهایی بیرون بیایید . . .

,

- تنهایی من زمانی پایان می یابد که به برادرم در خراسان بپیوندم .

,

***

,

ماجرای ورود حضرت معصومه(س) به شهر فم

,

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.

,

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند.

,

شهر قم مرکز شیعیان ما است

,

پس از اینکه شیطان صفتان زهرشان را در این جنگ نابرابر و ناعادلانه ریختند، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است ...

,

گویی در بیت الاحزان مادر پا نهاده است؛ «بیت النّور» زخمه به غریبانه های دلش می زد! گویی غربت، همزاد ازلی این خاندان است! غربتی که گاهی در «مدینه» گاهی در «طوس» و این بار در «قم» تجسّم یافته بود.

,

آرزویی نافرجام ...

,

از روز 23 ربیع الاول که بانو وارد شهر «قم» شده بود، دردهای توأمان رهایش نمی ساختند: گاه به دیدار نافرجام «برادر» می اندیشید و گاه برای «شهادت» یاران و همراهانش می گریست!

,

17 روز، چه روزهای تلخ و شیرینی که، شیرینی اش از شور و شوق نگاه شیعیان قم می تراوید و تلخی اش از رنج و بیماری بانو، آکنده بود. 17 روز، شکیبایی زهرایی اش (س) را به تماشا نشست و برای دیدار تبارش، ثانیه شماری کرد!

,

اما تقدیر جور دیگری رقم خورد ...

,

خبر به سلطان طوس رسید! مصیبتی جان‌سوز، که خواهر مهربانش در نیمه راه وصال، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، و دیدار و ملاقات، به فراق و جدایی، تبدیل گردید و داغ جان‌سوز شهادت حضرت معصومه(س) قلب مبارک حضرت رضا(ع) را جریحه‌دار کرده و آن بانو نیز با دلی پر از سوز فراق و امید دیدار برادر، و با چشمی گریان از دوری برادر شهید شده است ...

,

چه کسانی مسافر خراسان را دفن نموده و به پیکرش نماز گذاردند؟

,

پس از آنکه جنازه مطهر آن بی‌بی بزرگوار را غسل داده کفن نمودند،‌ آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل‌سعد گفت‌وگو شد که چه‌کسی داخل قبر شده جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به‌نام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود، داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. چون به‌سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب‌دار پیدا شدند، همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه(س) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده جنازه را دفن کردند، آن‌گاه بیرون آمده رفتند، و کسی نفهمید که آنها چه‌کسی بودند. آنگاه موسی‌بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم(ع) وارد قم گردید و قبه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.

,

چرا او را کریمه اهل بیت نامیدند؟

,

مرحوم  آیت الله سیدمحمود مرعشی نجفی بسیار علاقه مند  به زیارت حضرت زهرا(س) بودندو در پی آن بودند که  که به هر صورتی، مدفن ایشان را بیابند و از نزدیک زیارت کنند  برای رسیدن به  این مقصود، ختم مجرّبی انتخاب کرده، چهل شب به آن مداومت نمود. شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان استراحت کرده در عالم رؤیا به محضر مقدس امام باقر یا امام صادق ـ(ع) مشرف شد.(6)

,

امام ـ علیه السلام ـ به ایشان فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت» «به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن» ایشان به تصور اینکه منظور امام ـ علیه السلام ـ از «کریمه اهل بیت» حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است، عرضه داشت: «بلی قربانت گردم من نیز این ختم را برای همین گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را به صورت دقیق تر بدانم و به زیارتش مشرف شوم.

,

 امام ـ علیه السلام ـ فرمودند: «منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است.»  و سپس فرمودند: خداوند به جهت مصلحت هایی اراده فرموده است که محل قبر حضرت زهرا (س) برای همیشه از همگان مخفی بماند و لذا قبر حضرت معصومه را تجلی گاه قبر شریف حضرت زهرا(س) قرار داده است.

,

مدد ای بانوی عشق ...

,

سلام بر تو و زائران دردمندت! سلام بر تو و همجواران با فضیلتت! سلام بر بانویی که قلبش از مهر ولی زمان آکنده و از فراقش سوخت و عاقبت به آسمان کرامت عروج کرد.

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه