اخبار داغ

نقد یک معلم بر نحوه اجرای دوره‌های آموزشی؛

ضمن‌خدمت مجازی زمینه‌ساز ایجاد مافیا و سوءاستفاده اقتصادی

ضمن‌خدمت مجازی زمینه‌ساز ایجاد مافیا و سوءاستفاده اقتصادی
این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج فرهنگیان- حسن سرلک: در جهان متغییر امروز، واکنش سریع به تغییرات پر شتاب، مهم ترین رمز موفقیت رقابتی است که می تواند بقا و رشد سازمان ها را تضمین کند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

این نکته اثبات شده است که، منابع انسانی (کارکنان سازمانها)، پیش تر از تکنولوژی و ثروت، مهمترین و اساسی ترین و موثرترین نقش را در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کنند؛
لذا ارتقای سطح دانش، مهارت، انگیزش و ارتباط قوی و توانمندی کارکنان، می تواند میزان بهره وری سازمان را از نیروی انسانی افزایش دهد و اثربخشی آنان را برای بقا و رشد، فراهم و تضمین نماید.
دوره های آموزش کارکنان، در تمامی سازمان ها، با اهدافی متناسب با هدف های سازمان، به شیوه های گوناگونی نظیر: سخنرانی، ایفای نقش، سمینار، مطالعه موردی و... طراحی و اجرا میشود که یکی از این شیوه ها "آموزش ضمن خدمت" است.

 در شیوه "آموزش ضمن خدمت" که هدف اصلی و نوع کارکرد آن، افزایش مهارت و توانمندی کارکنان در فضای کاری است، قرار گرفتن در فضای کسب تجربه و مهارت هدف اصلی آن است و این مهم در دوره های قبلی این آموزش ها در جمع کارکنان، ضمن استفاده از تجارب یکدیگر و.... تا حدود زیادی تحقق می یافت.

 اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم بالاخص به صورت دوره های مجازی که صرفا ارتقای سطح دانش کارکنان را هدف قرار داده، به این شکل نمی تواند وظیفه آموزش ضمن خدمت را تحقق بخشد و اهداف سازمان را در ایجاد این دوره ها تامین نماید.


یکی دیگر از اهداف ایجاد این دوره ها، افزایش روحیه کارکنان، ایجاد تعهد، انگیزش بیشتر و وفاداری و ارتباط قوی در کارکنان است که از طرف سازمان ها با اتکا به شیوه های ترغیب و تشویق کارکنان، ایجاد و به کار گرفته می شود اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم درست در نقطه مقابل این هدف است؛ کارکنان با هزینه خود  آموزش هایی نا کارآمد می بینند که نه تنها اهداف تشکیل آن را تامین نمی کنند، بلکه بی مسئولیتی و بی تعهدی را درپی عدم وفاداری و کاهش انگیزه را ترغیب، و فقدان ارتباطات مثبت را تثبیت خواهد نمود که دقیقا نقطه مقابل فلسفه وجودی واهداف طراحان این دوره ها است.
از دیگر سو این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!

و تاسف بارتر آن که هزینه ی این استفاده های نامشروع از جیب کارکنان فرهنگی داده می شود از این دوره ها تامین می گردد که با وجود این هزینه های تحمیلی بر کارکنان، نتایجی متناسب با طراحی هدف از سوی سازمان حاصل نشده و معلمان تنها بازندگان این روش برگزاری دوره ها هستند.
مسئله دیگر بخشنامه وزارتخانه است؛  ایجاد سازکارمناسب درایجاد مدیریت دانش در آموزش و پرورش، مبحثی بنیادین است که با کمال تاسف در بخشنامه ماه های قبل این وزارتخانه (مبنی برعدم به کارگیری و اعمال مدارک جدید ارتقای کارکنان برای دومین بار در حین خدمت آنان که خود جای بحثی جداگانه دارد) مهر معدومی بر ارمان های این دستگاه مولد علم در ارتقاء دانش، مهارت و تولید علم  برای مجریانش زد و تلویحا چشم اندازی تلخ را پایه گذاری نمود.
انتظار می رفت و می رود در دولت تدبیر و امید، تعمق و تدبری اندیشمندانه، نهال امید را، در فراهم نمودن بسترهای مناسب، برای مجریان تولید علم و تربیت کنندگان نسل آینده ایران اسلامیمان کاشته و مدبرانه شاهد افق هایی روشن و جدید در عرصه خلق و ارتقا دانش این مولدان دانش باشیم.

انتهای پیام/

,

این نکته اثبات شده است که، منابع انسانی (کارکنان سازمانها)، پیش تر از تکنولوژی و ثروت، مهمترین و اساسی ترین و موثرترین نقش را در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کنند؛
لذا ارتقای سطح دانش، مهارت، انگیزش و ارتباط قوی و توانمندی کارکنان، می تواند میزان بهره وری سازمان را از نیروی انسانی افزایش دهد و اثربخشی آنان را برای بقا و رشد، فراهم و تضمین نماید.
دوره های آموزش کارکنان، در تمامی سازمان ها، با اهدافی متناسب با هدف های سازمان، به شیوه های گوناگونی نظیر: سخنرانی، ایفای نقش، سمینار، مطالعه موردی و... طراحی و اجرا میشود که یکی از این شیوه ها "آموزش ضمن خدمت" است.

 در شیوه "آموزش ضمن خدمت" که هدف اصلی و نوع کارکرد آن، افزایش مهارت و توانمندی کارکنان در فضای کاری است، قرار گرفتن در فضای کسب تجربه و مهارت هدف اصلی آن است و این مهم در دوره های قبلی این آموزش ها در جمع کارکنان، ضمن استفاده از تجارب یکدیگر و.... تا حدود زیادی تحقق می یافت.

 اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم بالاخص به صورت دوره های مجازی که صرفا ارتقای سطح دانش کارکنان را هدف قرار داده، به این شکل نمی تواند وظیفه آموزش ضمن خدمت را تحقق بخشد و اهداف سازمان را در ایجاد این دوره ها تامین نماید.


یکی دیگر از اهداف ایجاد این دوره ها، افزایش روحیه کارکنان، ایجاد تعهد، انگیزش بیشتر و وفاداری و ارتباط قوی در کارکنان است که از طرف سازمان ها با اتکا به شیوه های ترغیب و تشویق کارکنان، ایجاد و به کار گرفته می شود اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم درست در نقطه مقابل این هدف است؛ کارکنان با هزینه خود  آموزش هایی نا کارآمد می بینند که نه تنها اهداف تشکیل آن را تامین نمی کنند، بلکه بی مسئولیتی و بی تعهدی را درپی عدم وفاداری و کاهش انگیزه را ترغیب، و فقدان ارتباطات مثبت را تثبیت خواهد نمود که دقیقا نقطه مقابل فلسفه وجودی واهداف طراحان این دوره ها است.
از دیگر سو این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!

و تاسف بارتر آن که هزینه ی این استفاده های نامشروع از جیب کارکنان فرهنگی داده می شود از این دوره ها تامین می گردد که با وجود این هزینه های تحمیلی بر کارکنان، نتایجی متناسب با طراحی هدف از سوی سازمان حاصل نشده و معلمان تنها بازندگان این روش برگزاری دوره ها هستند.
مسئله دیگر بخشنامه وزارتخانه است؛  ایجاد سازکارمناسب درایجاد مدیریت دانش در آموزش و پرورش، مبحثی بنیادین است که با کمال تاسف در بخشنامه ماه های قبل این وزارتخانه (مبنی برعدم به کارگیری و اعمال مدارک جدید ارتقای کارکنان برای دومین بار در حین خدمت آنان که خود جای بحثی جداگانه دارد) مهر معدومی بر ارمان های این دستگاه مولد علم در ارتقاء دانش، مهارت و تولید علم  برای مجریانش زد و تلویحا چشم اندازی تلخ را پایه گذاری نمود.
انتظار می رفت و می رود در دولت تدبیر و امید، تعمق و تدبری اندیشمندانه، نهال امید را، در فراهم نمودن بسترهای مناسب، برای مجریان تولید علم و تربیت کنندگان نسل آینده ایران اسلامیمان کاشته و مدبرانه شاهد افق هایی روشن و جدید در عرصه خلق و ارتقا دانش این مولدان دانش باشیم.

انتهای پیام/

,

این نکته اثبات شده است که، منابع انسانی (کارکنان سازمانها)، پیش تر از تکنولوژی و ثروت، مهمترین و اساسی ترین و موثرترین نقش را در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کنند؛
لذا ارتقای سطح دانش، مهارت، انگیزش و ارتباط قوی و توانمندی کارکنان، می تواند میزان بهره وری سازمان را از نیروی انسانی افزایش دهد و اثربخشی آنان را برای بقا و رشد، فراهم و تضمین نماید.
دوره های آموزش کارکنان، در تمامی سازمان ها، با اهدافی متناسب با هدف های سازمان، به شیوه های گوناگونی نظیر: سخنرانی، ایفای نقش، سمینار، مطالعه موردی و... طراحی و اجرا میشود که یکی از این شیوه ها "آموزش ضمن خدمت" است.

 در شیوه "آموزش ضمن خدمت" که هدف اصلی و نوع کارکرد آن، افزایش مهارت و توانمندی کارکنان در فضای کاری است، قرار گرفتن در فضای کسب تجربه و مهارت هدف اصلی آن است و این مهم در دوره های قبلی این آموزش ها در جمع کارکنان، ضمن استفاده از تجارب یکدیگر و.... تا حدود زیادی تحقق می یافت.

 اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم بالاخص به صورت دوره های مجازی که صرفا ارتقای سطح دانش کارکنان را هدف قرار داده، به این شکل نمی تواند وظیفه آموزش ضمن خدمت را تحقق بخشد و اهداف سازمان را در ایجاد این دوره ها تامین نماید.


یکی دیگر از اهداف ایجاد این دوره ها، افزایش روحیه کارکنان، ایجاد تعهد، انگیزش بیشتر و وفاداری و ارتباط قوی در کارکنان است که از طرف سازمان ها با اتکا به شیوه های ترغیب و تشویق کارکنان، ایجاد و به کار گرفته می شود اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم درست در نقطه مقابل این هدف است؛ کارکنان با هزینه خود  آموزش هایی نا کارآمد می بینند که نه تنها اهداف تشکیل آن را تامین نمی کنند، بلکه بی مسئولیتی و بی تعهدی را درپی عدم وفاداری و کاهش انگیزه را ترغیب، و فقدان ارتباطات مثبت را تثبیت خواهد نمود که دقیقا نقطه مقابل فلسفه وجودی واهداف طراحان این دوره ها است.
از دیگر سو این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!

و تاسف بارتر آن که هزینه ی این استفاده های نامشروع از جیب کارکنان فرهنگی داده می شود از این دوره ها تامین می گردد که با وجود این هزینه های تحمیلی بر کارکنان، نتایجی متناسب با طراحی هدف از سوی سازمان حاصل نشده و معلمان تنها بازندگان این روش برگزاری دوره ها هستند.
مسئله دیگر بخشنامه وزارتخانه است؛  ایجاد سازکارمناسب درایجاد مدیریت دانش در آموزش و پرورش، مبحثی بنیادین است که با کمال تاسف در بخشنامه ماه های قبل این وزارتخانه (مبنی برعدم به کارگیری و اعمال مدارک جدید ارتقای کارکنان برای دومین بار در حین خدمت آنان که خود جای بحثی جداگانه دارد) مهر معدومی بر ارمان های این دستگاه مولد علم در ارتقاء دانش، مهارت و تولید علم  برای مجریانش زد و تلویحا چشم اندازی تلخ را پایه گذاری نمود.
انتظار می رفت و می رود در دولت تدبیر و امید، تعمق و تدبری اندیشمندانه، نهال امید را، در فراهم نمودن بسترهای مناسب، برای مجریان تولید علم و تربیت کنندگان نسل آینده ایران اسلامیمان کاشته و مدبرانه شاهد افق هایی روشن و جدید در عرصه خلق و ارتقا دانش این مولدان دانش باشیم.

انتهای پیام/

,

این نکته اثبات شده است که، منابع انسانی (کارکنان سازمانها)، پیش تر از تکنولوژی و ثروت، مهمترین و اساسی ترین و موثرترین نقش را در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کنند؛
لذا ارتقای سطح دانش، مهارت، انگیزش و ارتباط قوی و توانمندی کارکنان، می تواند میزان بهره وری سازمان را از نیروی انسانی افزایش دهد و اثربخشی آنان را برای بقا و رشد، فراهم و تضمین نماید.
دوره های آموزش کارکنان، در تمامی سازمان ها، با اهدافی متناسب با هدف های سازمان، به شیوه های گوناگونی نظیر: سخنرانی، ایفای نقش، سمینار، مطالعه موردی و... طراحی و اجرا میشود که یکی از این شیوه ها "آموزش ضمن خدمت" است.

,
,
,

 در شیوه "آموزش ضمن خدمت" که هدف اصلی و نوع کارکرد آن، افزایش مهارت و توانمندی کارکنان در فضای کاری است، قرار گرفتن در فضای کسب تجربه و مهارت هدف اصلی آن است و این مهم در دوره های قبلی این آموزش ها در جمع کارکنان، ضمن استفاده از تجارب یکدیگر و.... تا حدود زیادی تحقق می یافت.

,

 اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم بالاخص به صورت دوره های مجازی که صرفا ارتقای سطح دانش کارکنان را هدف قرار داده، به این شکل نمی تواند وظیفه آموزش ضمن خدمت را تحقق بخشد و اهداف سازمان را در ایجاد این دوره ها تامین نماید.

,


یکی دیگر از اهداف ایجاد این دوره ها، افزایش روحیه کارکنان، ایجاد تعهد، انگیزش بیشتر و وفاداری و ارتباط قوی در کارکنان است که از طرف سازمان ها با اتکا به شیوه های ترغیب و تشویق کارکنان، ایجاد و به کار گرفته می شود اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم درست در نقطه مقابل این هدف است؛ کارکنان با هزینه خود  آموزش هایی نا کارآمد می بینند که نه تنها اهداف تشکیل آن را تامین نمی کنند، بلکه بی مسئولیتی و بی تعهدی را درپی عدم وفاداری و کاهش انگیزه را ترغیب، و فقدان ارتباطات مثبت را تثبیت خواهد نمود که دقیقا نقطه مقابل فلسفه وجودی واهداف طراحان این دوره ها است.
از دیگر سو این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!

,
, یکی دیگر از اهداف ایجاد این دوره ها، افزایش روحیه کارکنان، ایجاد تعهد، انگیزش بیشتر و وفاداری و ارتباط قوی در کارکنان است که از طرف سازمان ها با اتکا به شیوه های ترغیب و تشویق کارکنان، ایجاد و به کار گرفته می شود اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم درست در نقطه مقابل این هدف است؛ کارکنان با هزینه خود  آموزش هایی نا کارآمد می بینند که نه تنها اهداف تشکیل آن را تامین نمی کنند، بلکه بی مسئولیتی و بی تعهدی را درپی عدم وفاداری و کاهش انگیزه را ترغیب، و فقدان ارتباطات مثبت را تثبیت خواهد نمود که دقیقا نقطه مقابل فلسفه وجودی واهداف طراحان این دوره ها است.,
, از دیگر سو این شیوه ناکارآمد بالاخص به صورت مجازی- که خیلی بهتر می توان این فناوری های اطلاعاتی کارآمد را در خدمت آموزش کارکنان به کار بست- موجبات ایجاد رانت های و مافیا را فراهم کرده که از درآمدهایی کلان منتفع می شوند!,

و تاسف بارتر آن که هزینه ی این استفاده های نامشروع از جیب کارکنان فرهنگی داده می شود از این دوره ها تامین می گردد که با وجود این هزینه های تحمیلی بر کارکنان، نتایجی متناسب با طراحی هدف از سوی سازمان حاصل نشده و معلمان تنها بازندگان این روش برگزاری دوره ها هستند.
مسئله دیگر بخشنامه وزارتخانه است؛  ایجاد سازکارمناسب درایجاد مدیریت دانش در آموزش و پرورش، مبحثی بنیادین است که با کمال تاسف در بخشنامه ماه های قبل این وزارتخانه (مبنی برعدم به کارگیری و اعمال مدارک جدید ارتقای کارکنان برای دومین بار در حین خدمت آنان که خود جای بحثی جداگانه دارد) مهر معدومی بر ارمان های این دستگاه مولد علم در ارتقاء دانش، مهارت و تولید علم  برای مجریانش زد و تلویحا چشم اندازی تلخ را پایه گذاری نمود.
انتظار می رفت و می رود در دولت تدبیر و امید، تعمق و تدبری اندیشمندانه، نهال امید را، در فراهم نمودن بسترهای مناسب، برای مجریان تولید علم و تربیت کنندگان نسل آینده ایران اسلامیمان کاشته و مدبرانه شاهد افق هایی روشن و جدید در عرصه خلق و ارتقا دانش این مولدان دانش باشیم.

,
,
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه