اخبار داغ

مادر شهید کلانتری:

پسرم جنگ در راه خدا را به تشکیل زندگی ترجیح داد/خداوند را بخاطر داشتن فرزند صالح شکر گذارم

پسرم جنگ در راه خدا را به تشکیل زندگی ترجیح داد/خداوند را بخاطر داشتن فرزند صالح شکر گذارم
مادر شهید کلانتری گفت: رضا ۱۷ سال داشت که از طریق بسیج خدابنده به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و هر چقدر من و پدرش به او می گفتیم که به جبهه نرود و ازدواج بکند ولی وی قبول نمی کرد و می گفت: "اسلام در خطر است و حرف امام(ره)نباید روی زمین بماند و جوانان امثال من باید کنار ایشان باشند تا تنها نباشند".
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از اشراق۲۴،مادران شهدا همچون آینه دارانی هستند که راه شهید را به ما نشان می دهند و اگر قصد الگو پذیری از ستارگانی را داری که راه را در شب به نشان دهند، باید در کلاس درس این مادران بنشینی.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, اشراق۲۴,

, ,

خبرنگار اشراق۲۴امروز سراغ "عفت دشتکی حصاری"مادر بزرگوار “شهید رضا کلانتری حصاری” رفته تا از شهید و فرهنگ شهادت برایمان بگوید.

,

مشروح صحبت های دلنشین این مادر فداکار را در ادامه با جان و دل می خوانیم:

,

این مادر شهید گفت: ثمره‌ی ازدواج من و همسرم پنج فرزند بود، دوپسر و یک دختر که رضا فرزند چهارم من است و سال  ۱۳۴۵ در روستای حصار از توابع بخش مرکزی شهرستان خدابنده در یک خانواده مذهبی متولد شد. رضا بسیار آرام، شیرین و جذاب بود.

,

وی افزود: رضا تحصیلات ابتدائی را در زادگاهش و به دلیل نبود امکانات در روستا درسش را تا کلاس اول راهنمائی ادامه داد.

,

, ,

مادر این شهید در حالی که گریه می کرد ادامه داد: وی در کارهای کشاورزی و باغبانی به پدر خود کمک می کرد و از خصوصیات بارز این شهید این بود که به پدر و مادر خود احترام زیادی می گذاشت و با اطرافیان به مهربانی رفتار می کرد و خواندن نماز اول وقت را به همه سفارش می کرد و علاقه زیادی با امام خمینی(ره)داشت.

,

وی افزود: رضا ۱۷ سال داشت که از طریق بسیج به جبه های حق علیه باطل اعزام شد و هر چقدر من و پدرش به او می گفتیم که به جبهه نرود و ازدواج بکند ولی وی قبول نمی کرد و می گفت: "اسلام در خطر است و حرف امام(ره)نباید روی زمین بماند و جوانان امثال من باید کنار ایشان باشند تا ایشان تنها نباشند".

,

, ,

مادر این شهید گفت: در مراسم بدرقه آخر وی به مسجد رفت و نماز اول وقت را خواند و با هم به خانه برگشتیم و به من گفت" اگر شهید شدم که آرزوی من است و اگر پیروز شدیم برمی گردم و ازدواج می کنم"سپس با همه آشنایان و فامیل روبوسی کرد و رفت.

,

مادر این شهید اضافه کرد: سرانجام پسرم در پنجم مهرماه سال ۶۰در منطقه آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه آبادان به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در زادگاهش-روستای حصار-به خاک سپرده شد.

,

وی گفت: تنها چیزی که دل انسان را آرامش می بخشد،یاد خداست؛ زمانی که دلتنگ می شوم با یاد کردن خدا آرام می‌شوم،همه ی فرزندان برای پدر و مادرشان عزیز هستند و خداوند را بخاطر این فرزند صالح شکر گذارم و امیدوارم همه مانند رضا با غیرت، با اخلاق و دلسوز پدر و مادر باشند.

,

تعدادی از خواهران حوزه مقاومت بسیج حضرت خدیج کبری(س)شهر قیدار در منزل مادر این شهید حضور پیدا کردند و ضمن قدردانی از این مادر شهید هدیه ای را نیز تقدیم وی کردند.

,

, ,

و براستی شهدا زنده اند و اگر به این ریسمان محکم چنگ بزنیم، یقینا دست خالی باز نخواهیم گشت.

,

, ,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه