اخبار داغ

شعر/ آقای استاندار

شعر/ آقای استاندار
شعر زیر توسط یک شهروند بوکانی، خطاب به استاندار آذربایجان غربی نوشته شده است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مُکریان؛ یک شهروند بوکان در قالب یک شعر خطاب استاندار آذربایجان غربی ضمن گلایه گذاری به وضعیت زادگاهش نکاتی را به این مقام دولتی متذکر شده است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مُکریان,

یکی کوفی مهمان یار مدینه اش بود
فضله ی کک بر عبای پشمینه اش بود

مات و حزین نای چای و صبحانه نداشت
یار مَدَنی طاقت غم یار دیرینه نداشت

کوفی گفت ترسم با عبای نجس نمازم باطل شده
ملائک نویسند فلانی از یاد خدا غافل شده

مَدَنی با طعنه خندید و گفت بی حرف و حدیث
أتَقتُلوُنَ حُسَیناً وَ تَسئَلوُنَ عَن دَمِ البَراغیث؟

که خون حسین ریختید و عبایتان نگرفت لک
حالا گیر داده ای به فضله ی ناچیز کک؟

میلیاردها اختلاس و فساد و رانتِ دلبران
حالا گیرداده اید به چند کاروان کولبران؟

پارازیت و ترافیک و بی نظارتی شوراها
بخدا منزل شده ایم گیج از کدام برویم راه ها!

از سرنماینده ی فرماندار می شویم بدتر و بدتر
شما برایمان می فرستید لوح فرمانداری برتر؟

این درد بیشتر از همه کُشنده است
که دیار نخبگان و جوانان سرزنده است

نیست چاره ی خیل عظیم جوانان بی کار
در تبلیغاتِ همایش هایِ نمایشیِ بی بار

با تعصب جناحی و تبعیض قومی
می کوبید خودی و خاکریز بومی

دلمان به حال این دیار و میهن می سوزد
حتی اگر آینده ام با گزارش نماینده بسوزد

مجمع وحدتی از تمام صاحبنظران استان
نظر و طرح و بودجه را به زور بستان

به فکر چاره ی عملی پیشرفت باشید
با ایمان و صداقت،گردن کلفت باشید

«گفت و گویى است که نایش برسد بردل گوش
هـر دو عالم نکشد بار امانت بر دوش»

,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

غفور شیخی

,

انتهای پیام/ شعر

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه