آنچه آیتالله از شجاعت میگوید، این است که رسانهها مسئولان و حاکمان را نقد کنند، امربهمعروف و نهی از منکر کنند و ابایی نداشته باشند که برای گفتن حقیقت مورد توهین و تهمت و شکایت قرار میگیرند. شجاعت داشته باشند و از جناحگرایی و دستهبندی که به آن وابسته هستند فراتر بیندیشند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین، آیتالله عابدینی در دیدار اخیر خود با اعضای هیئتمدیره خانه مطبوعات، به نکات مهم و قابلتوجهی اشاره کردند که نمیتوان آنها را کتمان کرد یا از آنها عبور کرد. بهویژه سخنانی که از متن اسلام برخاسته بود و مطالبات شرع مقدس را در ارتباط با رسالت رسانهای بیان میکرد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,
بدون شک این دیدار و سخنان نماینده ولیفقیه در استان و امامجمعه قزوین، میتواند نخستین قدم مؤثر در استان قزوین در مسیر تبیین شاخصههای رسانهی تراز انقلاب اسلامی قلمداد شود و بسیار هم شایسته است که این نوع دیدارها مستمر برگزار گردند و فعالان و صاحبنظران رسانهای هم در آن حضور پیدا کنند و بیشتر بهجای یک دیدار عادی به محفلی برای هماندیشی رسانهای تبدیل شود تا نتایج خوب آن شامل حال رسانههای استان قزوین شود.
اما آنچه آیتالله عابدینی دربارهی رسانهها بیان کرد، تااندازهای جالبتوجه بود که لازم آمد برخی از رسانهها وارد کار شوند و بجای تبیین دیدگاههای نماینده ولیفقیه به تحریف این سخنان به نفع تفکر خویش اقدام کنند. اما شاید لازم باشد بررسی دقیقتری نسبت به فضای رسانهای قزوین و دیدگاه آیتالله عابدینی انجام دهیم.
نکته نخست اینکه قلمهایی که درراه حق و حقیقت مینویسند مانند کلمه طیبه هستند، قلمهای انقلابی که در کوران مشکلات و سختیها ماندگار خواهند بود، چراکه ریشهی آنها مستحکم است و شاخ و برگ آن زیاد و رو به افزایش است و بهسوی ملکوت میرود. برعکس آن مصداق قلمهایی است که یا برای ظلم مینویسند و یا حق و ناحق برایشان فرقی نمیکند. اینها مانند کلمه خبیثه هستند، نه ریشهای دارند و نه ماندگارند، گویا که باطل همچون کف روی رودخانه است و عنقریب از بین خواهد رفت، ولو اگر اقبال موقتی هم به آنها بشود. چراکه وعده خداست که فرمود: «ان الباطل کان زهوقا».
پابوسانِ بیعزت
حالا باید به نکته پسازآن دقت کرد، رسانهای که حرکت انقلابی و فرهنگی را به کاسبکاری سیاسی و اقتصادی بفروشد و در برابر باندهای مفسد اقتصادی در پوشش گروههای سیاسی ساکت بنشیند و یا حتی همراهیشان کند، نه شبیه یک حرکت عزتمندانه فرهنگی است و نه حتی شبیه کسی که فروشگاهی تأسیس میکند تا عزتمندانه کار اقتصادی کند و کسب روزی حلال نماید و از اقتصاد فرهنگ بهره ببرد، بلکه شبیه گدایی است که در گذر خیابان به پابوسی هر شخصی میرود تا ریالی کاسب گردد و حالا برای این متکدی خیابانی فرقی ندارد روزگاری پای مدرس را ببوسد و روزگاری به پابوسی رضاخان برود. در هر حالی او نه کاسب است، نه عامل فرهنگی و نه عزتمند و در هر لباسی که باشد تجارت او به این شکل عین فروش شرافت است.
امر به معروف و نهی از منکر حاکم شجاعت است
و نکته دیگر آنکه باید در فضای رسانهای ابوذر بود. ابوذر یک مصداق است و صدر اسلام تعداد بیشماری ازایندست مصادیق رسانهای دارد. از عماری که روشنگری میکرد، تا بانوی بزرگ اسلام زینب کبری (س) که بهترین نمونه برای حرکت رسانهای اسلامی است. بانویی که امیر عاملی در وصفش سرود: «خواست از جا دختر شیر خدا/ کرد مکر کوفیان را برملا/ بود حیدروار چون کردار او/ عرش میلرزید از گفتار او». شجاعت یعنی فریاد زدن حقیقت حتی در اسارت، حتی در کاخ جور و یعنی امربهمعروف و نهی از منکر حاکم بهعنوان یکی از بزرگترین مصادیق واجب اسلامی.
در اینباره باید دید چگونه میشود رفتار کرد. شاید گفته میشود که هیچ گاه در طول تاریخ در استان قزوین موردی رخ نداده که برای گفتن حقیقت قلمهایی شکسته شوند و یا زبانهایی بسته شوند. به نظر گاهی تمام نگاه ما به پروندههایی است که در دادگاهها و محاکم مطبوعات تشکیلشده است. اما باید پیچیدگیهای استانی سیاسی، همچون قزوین را نیز مدنظر قرار داد.
باندهایی که هرگاه میان منافع خود و سرخکلامی یک نویسنده یا رسانه تناقضی دیدهاند، با توپخانهای شدید شروع به کوبیدن و آبرو بردن و مشکل سازی کردند، خانهها ویران ساختند و آبروها ریختند و از کانالهای گوناگون انسانهایی را بدبخت کردند تا منافع خویش را پیش ببرند. همین حالا نیز گاهی سنجش خروجی سایتها و کانالهای مشهور ضدانقلاب در تخریب چهرهها و رسانههای انقلابی قزوین و اشتراک محتوایی آن با برخی رسانههای استان گویای حقیقتهای این باندها است.
آنچه آیتالله از شجاعت میگوید، این است که رسانهها مسئولان و حاکمان را نقد کنند، امربهمعروف و نهی از منکر کنند و ابایی نداشته باشند که برای گفتن حقیقت مورد توهین و تهمت و شکایت قرار میگیرند. شجاعت داشته باشند و از جناحگرایی و دستهبندی که به آن وابسته هستند فراتر بیندیشند و پدیدههای یکسان را با یک دید و زاویه و تحلیل بیان کنند و موضع آنها در قبال پدیدههای یکسان به سبب در مسند بودن مسئول مطلوب خود تغییر نکند.
آنچه آیتالله از شجاعت میگوید، به کثرت عدو و قلّت یاران نگاه دارد و اینکه بیان حقیقت باید عاشورایی باشد.
ای کاش دیگران هم روی ترش کنند
بدون شک هر مسئول انقلابی ازآنچه بویی از مدح و تمجید و غلو بدهد گریزان و متنفر است و ایکاش همه مسئولان و متنفذان استان قزوین چنان آیتالله عبدالکریم عابدینی باشند که در برابر مدح روی ترش کنند و مرثیهگویان کاسبکار را به دور خود راه ندهند. ای کاش آنقدر آزاده باشند که از ترس آشکار شدن مسائل و یا به تهدید افشاگری، تن به خواستههای سیاسی و اقتصادی برخی رسانههای کاسبکار ندهند.
امروز جای بسی خرسندی است رسانههایی که پیشتر سوابق بیاحترامی و بیتوجهی به منبرهای انقلابی نماز جمعه را داشتند، آنچنان به استحکام سخن حق و کلمهی طیبه واقف شدهاند که به تبیین دیدگاههای نماینده ولیفقیه میپردازند و این را باید نشانهی مثبتی ارزیابی کرد و دلیل آن را بعدها خواهم گفت.
گرچه بنده شخصاً در آخرین دیدار خانه مطبوعات با نماینده محترم ولیفقیه در استان، در سخنان هیچیک از اعضای هیئتمدیره مدح و ثنا نشنیدم و تنها و تنها آنچه گفته شد بیان دغدغههای انقلابی و صنفی خانه مطبوعات بود، اما به نظرم خانه جدید در برقراری عدالت رسانهای و شناخت ساحتهای گوناگون آن و توجه به همه رسانهها از رسانههای مکتوب تا رسانههای عصر ارتباطات عزم جدی دارد، بیان همین عزم نیز سبب شد تا نماینده ولیفقیه اظهار کند که دلش به این ترکیب انقلابی بسیار روشن است و به توفیق این جمع امید فراوان دارد.
ارسال دیدگاه