نیروی انسانی و رضایت شغلی در کنار سلامت روانی و جسمی از شروط توفیق در تولید داخلی است و اگر بخواهیم به سر منزل مقصود برسیم باید بدانیم که از اقتصاد بیمار، کارگر بیمار و مدیران فاسد نمیتوان انتظار تولید داشت؛ خواه با کیفیت خواه بی کیفیت و اگر تولیدی اتفاق بیفتد بیشک قربانی، کسی نخواهد بود جز کارگر، چرا که همیشه در تاریخ پشت کارفرما و اقتصاد به هم گرم بوده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کاشان اول؛ یلدا محمدی/ بعد از مطرح شدن بحث خصوصی سازی در دولت سازندگی و ادامه و تحقق یافتن آن در دولتهای بعدی، شرکتهای خصوصی به رشد روزافزون رسیدند و بعضی کارفرمایان به وظایف خود در قبال کارگرانشان عمل نکردند، چرا که نظارتی بر خود نمیدیدند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کاشان اول,طبق قانون کار باید بعد از 20 سال کار در محیط آلوده کاری به کارگران سختی کار داده و آنها را بازنشسته کرد، اما آنجا که این فرآیند بازنشستگی با رشوه دادن کارفرما به کارمندان بیمه -آن هم بیمه های معروف- نادیده گرفته میشود و دیگر حقوق کارگر همچون فنی بودن او را هم به کارگر ساده تنزل میدهند و شیر را از سرفصل غذایی مصوب کارخانه خارج میکند، خصوصیسازی معنای عجیبی پیدا میکند و به جای خارج شدن از انحصار مالی دولت، از تمام انحصارها و نظارتها خارج میشود!
,کارگر با 26 سال کار در محیط آلوده با علائم مشکوکی از یک بیماری روبه رو، و به بیمارستانی در شیراز منتقل میشود و در آنجا پزشکان تشخیص سرطان میدهند و علت آن را هم آلودگی بالای محیط کاری عنوان میکنند. شرکت خصوصی با همکاری و همدستی بیمه، کارگر را از کارافتاده اعلام کرده و او را به صورت مستمریبگیر از کار بازنشسته میکنند، در حالی که حقوق کمتری از یک بازنشسته دریافت میکند. (معادل 950 هزار تومان)
,در این میان، وعده و وعیدهای دولت برای حل بحرانهای کشور در زمینه تحریمها به طور عکس جواب میدهد و داروهایی که در تحریم نبودهاند نیز در لیست تحریم قرار میگیرند و داروی شیمی درمانی کارگر مذکور از 250 به 800 هزار تومان افزایش قیمت مییابد و بتن برجام در سرنگ بیماران شیمیدرمانی هم نفوذ میکند.
,دولت یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری برای کمک به قشر کمدرآمد، به افزایش حقوق مستمریبگیران زیر یک میلیون تومان میپردازد و حدود صدو پنجاه هزار تومان به حقوق آنها اضافه میکند در حالی که به شدت پیگیر مسئله خصوصیسازی است!
,اما به هرحال معادله ها به نفع کارگر کارخانه خصوصی نخواهد بود و فشارهای روحی و جسمی ناشی از تأثیرات شیمی درمانی، عوارضی چون کم حوصلگی و ضعف جسمی را در او ایجاد میکند و کارگری که تمام عمر خویش را صرف تولید ملی این کشور کرده است و وجدان کاریاش زبانزد همکاران اوست، حالا باید از صفر شروع کند و به دنبال کار باشد تا بتواند امرار معاش کند! چرا که حقوق مستمری او تنها کفاف هزینه درمانیاش را میدهد و طبق قانون بیمه، کارگر دیگر نمیتواند در محل کار قبلی که از آن بازنشسته شده است مشغول به کار شود و باید به دنبال شغل و شاید آموختن حرفه جدیدی باشد!
,بار فرزندان بیکار و در شرف ازدواج او هم در این معادله سنگینی میکند و شرایط فرزندان این کارگر با فرزندان آن کارفرما تفاوتشان از زمین تا ماه گردون است. انباشتههای کارفرما، خطوط ترانزیت بین المللی و تعداد دیگری از کارخانهها در دیگر شهرهای کشور است و ذخیره و پسانداز کارگر باید صرف بیماری شود و اینها مولود عدالتی است که خصوصیسازی بدون نظارت ایجاد کرده است.
,در این میان داستان حقوق ضایع شده از کارگری که تمام عمر خود را با دستانی پاک برای کشورش صرف کرده، اما دستمزدی جز بیماری و شروع دوباره کار نصیبش نشده است، درس عبرتی می شود برای دیگر فرزندان و کارگرانی که او را میشناسند و این گونه است که آبرویی برای زحمت برای تولید داخلی و شرکت خصوصی باقی نمیمانند تا چیزی به نام صداقت یا تلاش برای تولید ملی و افزایش کیفیت ارزش داشته باشد، چرا که در اقتصاد سرمایه داری و در داستان خصوصیسازی، آنچه انتهای صافی عمر باقی میماند بیماری است و نگاه نیازمند خانواده!
,نیروی انسانی و رضایت شغلی در کنار سلامت روانی و جسمی از شروط توفیق در تولید داخلی است و اگر بخواهیم به سر منزل مقصود برسیم باید بدانیم که از اقتصاد بیمار، کارگر بیمار و مدیران فاسد نمیتوان انتظار تولید داشت؛ خواه با کیفیت خواه بی کیفیت و اگر تولیدی اتفاق بیفتد بیشک قربانی، کسی نخواهد بود جز کارگر، چرا که همیشه در تاریخ پشت کارفرما و اقتصاد به هم گرم بوده است.
,نقطه اشتراک دولتها در این جنایت آرام و در سکوت، اجرای نادرست خصوصیسازی است و سکوت در برابر آن هم از خود این جنایت کمتر نخواهد بود. کوچکترین تغییر در سیاست های اقتصادی_خصوصی سازی_ و بین المللی_برجام_ می تواند چنین فجایعی را در یک زندگی به بار آورد که شاید در خواب و مخیله مسئولان کاخنشین هم خطور نکند.
,و چه کسی این رنج عظیم را درک میکند مگر رهبر انقلاب که در پیام تبریک نوروز سال 96 با چهرهای افروخته از غم و نگاهی مالامال از شرمساری از قشر ضعیف جامعه عذرخواهی میکند و بار غم کمکاری مسئولان را بر دوش میکشد، انگار که او میداند این کارگر به چه سختی سالهای کهنهاش را نو میکند و در تمام سخنانش در اولویت قرار گرفتن اقتصاد و قشر ضعیف را به مسئولان گوشزد میکند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه