اخبار داغ

شعری برای داغ پایان ناپذیر کرمانشاه بر دل ایران از شاعر رزنی

شعری برای داغ پایان ناپذیر کرمانشاه بر دل ایران از شاعر رزنی
بهمرام بهرامی رشیدی شاعر در شهرستان رزن شعری برای هموطنان کرمانشاهی مصیبت زده سروده است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح رزن،،زلزله کرمانشان و ویرانی تعداد بسیاری خانه  و جان باختن بیش از 400 تن از هموطنانمان در این حادثه دل هر ایرانی را به درد آورده است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح رزن،,

بهمرام بهرامی رشیدی شعری در همین زمینه برای هموطنان کرد کرمانشاهی سروده است.

 تقدیم به سینه ستبر ایران ...
داغ دیدگان زلزله کرمانشاهان

کوه لرزید و جهانی که پریشان دیدم
سینه ای را سپری سوخته از جان دیدم

قصر، بی قصه ی شیرین و سری در پل آه
پاره ای از تن این خاک چو ویران دیدم

آه ای سینه بی باک "تو"، کرمانشاهان
آه ای اشک که در قحطیِ باران دیدم

آه، پاییز و تو و گریه و یک آبان بغض
آه تا پاره ای از خویش بدینسان دیدم
 
دیدم از گردش افلاک مصیبت بارید
دیدم این فاجعه را در دل ایران، دیدم!

سرت ای کوه سلامت چو سبویی بشکست
تو مپندار که این حادثه آسان دیدم

اشک از دیده ی من تا رگِ سرپل جاری است ...
زان زمانی که تنت خسته و بی جان دیدم

زنده باد آن تن در خاک به خود غلیطده
زنده باد آنچه که من بیشه شیران دیدم

شاعر: بهمرام بهرامی رشید

 

انتهای پیام/

,

بهمرام بهرامی رشیدی شعری در همین زمینه برای هموطنان کرد کرمانشاهی سروده است.

 تقدیم به سینه ستبر ایران ...
داغ دیدگان زلزله کرمانشاهان

کوه لرزید و جهانی که پریشان دیدم
سینه ای را سپری سوخته از جان دیدم

قصر، بی قصه ی شیرین و سری در پل آه
پاره ای از تن این خاک چو ویران دیدم

آه ای سینه بی باک "تو"، کرمانشاهان
آه ای اشک که در قحطیِ باران دیدم

آه، پاییز و تو و گریه و یک آبان بغض
آه تا پاره ای از خویش بدینسان دیدم
 
دیدم از گردش افلاک مصیبت بارید
دیدم این فاجعه را در دل ایران، دیدم!

سرت ای کوه سلامت چو سبویی بشکست
تو مپندار که این حادثه آسان دیدم

اشک از دیده ی من تا رگِ سرپل جاری است ...
زان زمانی که تنت خسته و بی جان دیدم

زنده باد آن تن در خاک به خود غلیطده
زنده باد آنچه که من بیشه شیران دیدم

شاعر: بهمرام بهرامی رشید

 

انتهای پیام/

,

بهمرام بهرامی رشیدی شعری در همین زمینه برای هموطنان کرد کرمانشاهی سروده است.

 تقدیم به سینه ستبر ایران ...
داغ دیدگان زلزله کرمانشاهان

کوه لرزید و جهانی که پریشان دیدم
سینه ای را سپری سوخته از جان دیدم

قصر، بی قصه ی شیرین و سری در پل آه
پاره ای از تن این خاک چو ویران دیدم

آه ای سینه بی باک "تو"، کرمانشاهان
آه ای اشک که در قحطیِ باران دیدم

آه، پاییز و تو و گریه و یک آبان بغض
آه تا پاره ای از خویش بدینسان دیدم
 
دیدم از گردش افلاک مصیبت بارید
دیدم این فاجعه را در دل ایران، دیدم!

سرت ای کوه سلامت چو سبویی بشکست
تو مپندار که این حادثه آسان دیدم

اشک از دیده ی من تا رگِ سرپل جاری است ...
زان زمانی که تنت خسته و بی جان دیدم

زنده باد آن تن در خاک به خود غلیطده
زنده باد آنچه که من بیشه شیران دیدم

شاعر: بهمرام بهرامی رشید

 

انتهای پیام/

,

بهمرام بهرامی رشیدی شعری در همین زمینه برای هموطنان کرد کرمانشاهی سروده است.

 تقدیم به سینه ستبر ایران ...
داغ دیدگان زلزله کرمانشاهان

کوه لرزید و جهانی که پریشان دیدم
سینه ای را سپری سوخته از جان دیدم

قصر، بی قصه ی شیرین و سری در پل آه
پاره ای از تن این خاک چو ویران دیدم

آه ای سینه بی باک "تو"، کرمانشاهان
آه ای اشک که در قحطیِ باران دیدم

آه، پاییز و تو و گریه و یک آبان بغض
آه تا پاره ای از خویش بدینسان دیدم
 
دیدم از گردش افلاک مصیبت بارید
دیدم این فاجعه را در دل ایران، دیدم!

سرت ای کوه سلامت چو سبویی بشکست
تو مپندار که این حادثه آسان دیدم

اشک از دیده ی من تا رگِ سرپل جاری است ...
زان زمانی که تنت خسته و بی جان دیدم

زنده باد آن تن در خاک به خود غلیطده
زنده باد آنچه که من بیشه شیران دیدم

شاعر: بهمرام بهرامی رشید

 

انتهای پیام/

,

بهمرام بهرامی رشیدی شعری در همین زمینه برای هموطنان کرد کرمانشاهی سروده است.

,

 تقدیم به سینه ستبر ایران ...
داغ دیدگان زلزله کرمانشاهان

,
,

کوه لرزید و جهانی که پریشان دیدم
سینه ای را سپری سوخته از جان دیدم

,
,

قصر، بی قصه ی شیرین و سری در پل آه
پاره ای از تن این خاک چو ویران دیدم

,
,

آه ای سینه بی باک "تو"، کرمانشاهان
آه ای اشک که در قحطیِ باران دیدم

,
,

آه، پاییز و تو و گریه و یک آبان بغض
آه تا پاره ای از خویش بدینسان دیدم
 
دیدم از گردش افلاک مصیبت بارید
دیدم این فاجعه را در دل ایران، دیدم!

,
,
,
,
,

سرت ای کوه سلامت چو سبویی بشکست
تو مپندار که این حادثه آسان دیدم

,
,

اشک از دیده ی من تا رگِ سرپل جاری است ...
زان زمانی که تنت خسته و بی جان دیدم

,
,

زنده باد آن تن در خاک به خود غلیطده
زنده باد آنچه که من بیشه شیران دیدم

,
,

شاعر: بهمرام بهرامی رشید

,

 

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه