اخبار داغ

یادداشت/

صاف و آفتابی بودن آسمان نهبندان و دل نگرانی مردمان آن/باز باران معنا نیافته است

صاف و آفتابی بودن آسمان نهبندان و دل نگرانی مردمان آن/باز باران معنا نیافته است
این روزها را در حالی سپری می کنیم که آغازین ماه از زمستان رو به اتمام است و خبری از بارش باران در نهبندان نیست.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از، نهبندان خبر،این روزها را در حالی سپری می کنیم که آغازین ماه از زمستان رو به اتمام است و خبری از بارش باران نیست.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نهبندان خبر,

صبحگاهان و در سپیده دم پنجره را باز و نیم نگاهی به آسمان به امید آمدن باران،گویا خبری نیست،سرمای خشک و سوزناک به جان کویر نهبندان آمده است.

اینجا بوی شبنم و کاهگل به خاطره ها رفته و خورشید آنچنان تابیدنی می کند که گوی سبقت را از بخاری نفت سوز خانه مادر بزرگ ربوده است.

گوشم دیگر طاقت شنیدن نبارید باران  و چشمم نیز طاقت دیدن صورت چروکیده و دست های پینه بسته پیرمرد روستائی را ندارد.

این روزها به هر محفل و مجلسی که قدم می گذاری از خشکسالی و نباریدن باران سخن می گویند.

انگار دل آسمان هم سخت شده است.

عشایر و کشاورزان دل نگران و اظهار دارند که زمستان به این خشکی و نحسی را تجربه نکرده اند مگر در سالهای بسیار دور و آن هم با خاطره و یادبودی از پدران و مادران!!

 دیگر صدای بع بع گوسفندان و زائیدن آنها برای عشایر لذت بخش نیست،زردی جوانه های گندم و جو برای کشاورزان دل نگرانی شده است،

همه چشم به آسمان دوخته و دست به دعا برداشته اند تا شاید خداوند رحمان و رحیم درب های رحمت خویش را بگشاید.

رسول عشایر زاده نهبندانی با نگاهی ملتمسانه به بره ای که در آغوش گرفته است چشم به آسمان می گشاید و می گوید: خداوند به این زبان بسته ها رحم نماید.

و دیگری لب به سخن می گشاید و می گوید: باید بارانی شویم تا باران ببارد و من غرق در صحبت این پیرمرد نیک سرشتم!!

و چه پسندیده است تا بارانی شویم و مهر و مهربانی،خوبی و خوب بودن را مهمان وجودمان نمائیم تا خدواند نیز لطفی نماید و بارش باران خود را بر ما بباراند و باری دیگر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه تجلی پیدا کند.

چرا که به یاد دارم اگر باران نبارد!!!

خداوندا این مردم سرزمین من به درگاه تو چشم دوخته و دستشان به سوی تو دراز پس امیدشان را نا امید مکن

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

صبحگاهان و در سپیده دم پنجره را باز و نیم نگاهی به آسمان به امید آمدن باران،گویا خبری نیست،سرمای خشک و سوزناک به جان کویر نهبندان آمده است.

اینجا بوی شبنم و کاهگل به خاطره ها رفته و خورشید آنچنان تابیدنی می کند که گوی سبقت را از بخاری نفت سوز خانه مادر بزرگ ربوده است.

گوشم دیگر طاقت شنیدن نبارید باران  و چشمم نیز طاقت دیدن صورت چروکیده و دست های پینه بسته پیرمرد روستائی را ندارد.

این روزها به هر محفل و مجلسی که قدم می گذاری از خشکسالی و نباریدن باران سخن می گویند.

انگار دل آسمان هم سخت شده است.

عشایر و کشاورزان دل نگران و اظهار دارند که زمستان به این خشکی و نحسی را تجربه نکرده اند مگر در سالهای بسیار دور و آن هم با خاطره و یادبودی از پدران و مادران!!

 دیگر صدای بع بع گوسفندان و زائیدن آنها برای عشایر لذت بخش نیست،زردی جوانه های گندم و جو برای کشاورزان دل نگرانی شده است،

همه چشم به آسمان دوخته و دست به دعا برداشته اند تا شاید خداوند رحمان و رحیم درب های رحمت خویش را بگشاید.

رسول عشایر زاده نهبندانی با نگاهی ملتمسانه به بره ای که در آغوش گرفته است چشم به آسمان می گشاید و می گوید: خداوند به این زبان بسته ها رحم نماید.

و دیگری لب به سخن می گشاید و می گوید: باید بارانی شویم تا باران ببارد و من غرق در صحبت این پیرمرد نیک سرشتم!!

و چه پسندیده است تا بارانی شویم و مهر و مهربانی،خوبی و خوب بودن را مهمان وجودمان نمائیم تا خدواند نیز لطفی نماید و بارش باران خود را بر ما بباراند و باری دیگر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه تجلی پیدا کند.

چرا که به یاد دارم اگر باران نبارد!!!

خداوندا این مردم سرزمین من به درگاه تو چشم دوخته و دستشان به سوی تو دراز پس امیدشان را نا امید مکن

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

صبحگاهان و در سپیده دم پنجره را باز و نیم نگاهی به آسمان به امید آمدن باران،گویا خبری نیست،سرمای خشک و سوزناک به جان کویر نهبندان آمده است.

اینجا بوی شبنم و کاهگل به خاطره ها رفته و خورشید آنچنان تابیدنی می کند که گوی سبقت را از بخاری نفت سوز خانه مادر بزرگ ربوده است.

گوشم دیگر طاقت شنیدن نبارید باران  و چشمم نیز طاقت دیدن صورت چروکیده و دست های پینه بسته پیرمرد روستائی را ندارد.

این روزها به هر محفل و مجلسی که قدم می گذاری از خشکسالی و نباریدن باران سخن می گویند.

انگار دل آسمان هم سخت شده است.

عشایر و کشاورزان دل نگران و اظهار دارند که زمستان به این خشکی و نحسی را تجربه نکرده اند مگر در سالهای بسیار دور و آن هم با خاطره و یادبودی از پدران و مادران!!

 دیگر صدای بع بع گوسفندان و زائیدن آنها برای عشایر لذت بخش نیست،زردی جوانه های گندم و جو برای کشاورزان دل نگرانی شده است،

همه چشم به آسمان دوخته و دست به دعا برداشته اند تا شاید خداوند رحمان و رحیم درب های رحمت خویش را بگشاید.

رسول عشایر زاده نهبندانی با نگاهی ملتمسانه به بره ای که در آغوش گرفته است چشم به آسمان می گشاید و می گوید: خداوند به این زبان بسته ها رحم نماید.

و دیگری لب به سخن می گشاید و می گوید: باید بارانی شویم تا باران ببارد و من غرق در صحبت این پیرمرد نیک سرشتم!!

و چه پسندیده است تا بارانی شویم و مهر و مهربانی،خوبی و خوب بودن را مهمان وجودمان نمائیم تا خدواند نیز لطفی نماید و بارش باران خود را بر ما بباراند و باری دیگر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه تجلی پیدا کند.

چرا که به یاد دارم اگر باران نبارد!!!

خداوندا این مردم سرزمین من به درگاه تو چشم دوخته و دستشان به سوی تو دراز پس امیدشان را نا امید مکن

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

صبحگاهان و در سپیده دم پنجره را باز و نیم نگاهی به آسمان به امید آمدن باران،گویا خبری نیست،سرمای خشک و سوزناک به جان کویر نهبندان آمده است.

اینجا بوی شبنم و کاهگل به خاطره ها رفته و خورشید آنچنان تابیدنی می کند که گوی سبقت را از بخاری نفت سوز خانه مادر بزرگ ربوده است.

گوشم دیگر طاقت شنیدن نبارید باران  و چشمم نیز طاقت دیدن صورت چروکیده و دست های پینه بسته پیرمرد روستائی را ندارد.

این روزها به هر محفل و مجلسی که قدم می گذاری از خشکسالی و نباریدن باران سخن می گویند.

انگار دل آسمان هم سخت شده است.

عشایر و کشاورزان دل نگران و اظهار دارند که زمستان به این خشکی و نحسی را تجربه نکرده اند مگر در سالهای بسیار دور و آن هم با خاطره و یادبودی از پدران و مادران!!

 دیگر صدای بع بع گوسفندان و زائیدن آنها برای عشایر لذت بخش نیست،زردی جوانه های گندم و جو برای کشاورزان دل نگرانی شده است،

همه چشم به آسمان دوخته و دست به دعا برداشته اند تا شاید خداوند رحمان و رحیم درب های رحمت خویش را بگشاید.

رسول عشایر زاده نهبندانی با نگاهی ملتمسانه به بره ای که در آغوش گرفته است چشم به آسمان می گشاید و می گوید: خداوند به این زبان بسته ها رحم نماید.

و دیگری لب به سخن می گشاید و می گوید: باید بارانی شویم تا باران ببارد و من غرق در صحبت این پیرمرد نیک سرشتم!!

و چه پسندیده است تا بارانی شویم و مهر و مهربانی،خوبی و خوب بودن را مهمان وجودمان نمائیم تا خدواند نیز لطفی نماید و بارش باران خود را بر ما بباراند و باری دیگر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه تجلی پیدا کند.

چرا که به یاد دارم اگر باران نبارد!!!

خداوندا این مردم سرزمین من به درگاه تو چشم دوخته و دستشان به سوی تو دراز پس امیدشان را نا امید مکن

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

صبحگاهان و در سپیده دم پنجره را باز و نیم نگاهی به آسمان به امید آمدن باران،گویا خبری نیست،سرمای خشک و سوزناک به جان کویر نهبندان آمده است.

,

اینجا بوی شبنم و کاهگل به خاطره ها رفته و خورشید آنچنان تابیدنی می کند که گوی سبقت را از بخاری نفت سوز خانه مادر بزرگ ربوده است.

,

گوشم دیگر طاقت شنیدن نبارید باران  و چشمم نیز طاقت دیدن صورت چروکیده و دست های پینه بسته پیرمرد روستائی را ندارد.

,

این روزها به هر محفل و مجلسی که قدم می گذاری از خشکسالی و نباریدن باران سخن می گویند.

,

انگار دل آسمان هم سخت شده است.

,

عشایر و کشاورزان دل نگران و اظهار دارند که زمستان به این خشکی و نحسی را تجربه نکرده اند مگر در سالهای بسیار دور و آن هم با خاطره و یادبودی از پدران و مادران!!

,

 دیگر صدای بع بع گوسفندان و زائیدن آنها برای عشایر لذت بخش نیست،زردی جوانه های گندم و جو برای کشاورزان دل نگرانی شده است،

,

همه چشم به آسمان دوخته و دست به دعا برداشته اند تا شاید خداوند رحمان و رحیم درب های رحمت خویش را بگشاید.

,

رسول عشایر زاده نهبندانی با نگاهی ملتمسانه به بره ای که در آغوش گرفته است چشم به آسمان می گشاید و می گوید: خداوند به این زبان بسته ها رحم نماید.

,

و دیگری لب به سخن می گشاید و می گوید: باید بارانی شویم تا باران ببارد و من غرق در صحبت این پیرمرد نیک سرشتم!!

,

و چه پسندیده است تا بارانی شویم و مهر و مهربانی،خوبی و خوب بودن را مهمان وجودمان نمائیم تا خدواند نیز لطفی نماید و بارش باران خود را بر ما بباراند و باری دیگر باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه تجلی پیدا کند.

,

چرا که به یاد دارم اگر باران نبارد!!!

,

خداوندا این مردم سرزمین من به درگاه تو چشم دوخته و دستشان به سوی تو دراز پس امیدشان را نا امید مکن

,

آمین یا رب العالمین

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه