«راه رفتن روی سیم» ادعا میکند دنبال مفاهمه است. مفاهمه نسل قدیم و جدید. مفاهمه موسیقی مقامی و موسیقی مدرن. مفاهمه حس و منطق. مفاهمه سنت و مدرنیته.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ فیلم سینمایی «راه رفتن روی سیم» به کارگردانی احمدرضا معتمدی، شب گذشته درسیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش در آمد که نقد آن را در ادامه میخوانیم:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,,
, ,
,
جوانی شهرستانی که همراه تنبور خود به تهران آمده، «راه رفتن روی سیم» را آغاز میکند. داوود (احمد مهرانفر) جز نواختن تنبور کار دیگری بلد نیست و از سویی نمیتواند با حقوق حداقلی یک کارگر ساده در تهران سر کند. او پس از جستجوی بینتیجه کار در بازار، به سراغ تنها آشنای خود در تهران میرود. حبیب حقوقدان است و نمیتواند کمک زیادی به یک نوازنده تنبور بکند.
,داوود از خانه حبیب دست خالی بر نمیگردد. او افسانه (اندیشه فولادوند) را پیدا میکند. دختری چادر بر سر و سر به زیر. داوودِ آرام و سادهدل نیمه دیگر خود را در افسانه میبیند.
,اما افسانه زندگی دیگری نیز دارد. او مغز متفکر و به نوعی اوراکل بند موسیقی راک جیرجیرکها است. شخصیت واقعی او شر و شور، بیقید و معترض است و ظاهری کاملاً متضاد با بافت خانوادگی خود دارد. او قرار بوده مظهر تناقضات جامعه باشد؛ جامعهای درگیر میان سنت و مدرنتیه.
,فیلم ادعا میکند دنبال مفاهمه است. مفاهمه نسل قدیم و جدید. مفاهمه موسیقی مقامی و موسیقی مدرن. مفاهمه حس و منطق. مفاهمه سنت و مدرنیته. فیلم موسیقی را وسیله این کار قلمداد میکند و با راه رفتن روی تارهای ساز به دنبال رسیدن به سنتز در دیالکتیک خود است.
,سکانسی که داوود شروع به نواختن تنبور در جواب صدای پنکه میکند، این امید را در تماشاگر زنده میکند که قرار است فیلمی موزیکال یا حداقل درباره احوالات یک نوازنده ببیند. اما این امید دیری نمیپاید و در نهایت از کات غلطی که به سکانس بعدی زده میشود، میفهمد که باید منتظر یک فیلم «بد سلیقه» باشد! این بد سلیقگی نه تنها در کارگردانی، تدوین و بازیها خود را نشان میدهد، که مهمتر از همه اینها در فیلمنامه فیلم جلوهگر شده است. فیلمنامهای پر دیالوگ که بیشتر به یک تلهفیلم میماند تا یک اثر سینمایی.
,یک تماس تلفنی که نمیدانیم از سوی چه کسی برقرار شده، «جیرجیرکها» را به سوی سلسله حوادث عجیب و غیرمنتظرهای میکشاند که سرنوشت تکتک اعضای گروه را تغییر میدهد. حاصل همین وقایع نیمبند که تا انتها هم ادامه دارد، در کنار عدم شخصیتپردازی، یک فیلمنامه نچسب و بیقواره شده است که به سختی میتوان با آن ارتباط برقرار کرد.
,یادداشت از؛ محمد احمدخانلو
, یادداشت از؛ محمد احمدخانلو]
ارسال دیدگاه