اخبار داغ

روایتی از سیاسی‌ترین قسمت یک فیلم؛

تنگه ابوقریب، عمو خَلیل، فلکه آب!

تنگه ابوقریب، عمو خَلیل، فلکه آب!
آنجا که فرمانده می‌گوید ارتشی‌ها گفته‌اند تا جان داریم اجازه تصرف تنگه را نمی‌دهیم و در قسمتی که مجید علت عدم استفاده ایران از بمب‌های شیمیایی و فرقِ جنگ با دفاع را به علی می‌فهماند، شیرین است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج ، مجید قنبرزاده: تنگه‌ی ابوقریب دیدن دارد، عمو خلیل، حسن و مجید و علی و عزیز، گردهم آمده‌اند تا گوشه‌ای از آنچه از یاد برده‌ایم را برایمان تکرار کنند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

آنجا که کودکی بهت زده در کوله‌پشتیِ ناامنی، کودکی دیگر را به دوش می‌کشد و در میانِ آوازِ موشک و خمپاره‌های رژیم بعث، حَسن فریاد می‌زند: "ننه‌بابای این بچه کیه؟!" دَرد است!

,

برای تماشایِ نَوای حضرت ابوالفضل(ع)، عَزیزآقا هم که باشد، باید تنگه‌ی ابوقریب را دید و نوحه‌ تُرکی یک رزمنده‌ آذربایجانی، پشت کامیونِ حامل دلدادگان را شنید.

,

سکانس طلایی فیلم، نگرانیِ عموخلیل برای فلکه‌ی آبیست که قبل از عزیمَت به خطِ مقدَم بَسته است و به رفع انسداد آن توسط آنانکه در جبهه نیستند امیدوار می‌شود. تماشایِ تنگه‌ی ابوقریب برای مسئولان ریز و درشت نظام اکیداً توصیه می‌شَود تا بشینند و ببینند با فلکه آب چه کرده‌اند!

,

برای فَهمِ حال و هَوای مردهایی از جنس عمو خلیل باید همچون عَلی با آنان نشست، اما اینکه بازمانده‌ی این رَسته بعد از جنگ چه می‌کند، خود می‌دانَد و خدایَش! درست مثلِ مسئولانِ امروز ما.

,

ابوقریب، به تبریز رسید! درکِ مقصود نگارنده تنها با تماشای فیلم میسر می‌شود.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه