از حق نگذریم، سالن شهریار ضعیفترین بخش نمایشگاه بود که غرفههایی سوت و کور و استقبال اندک مخاطبان را به خود میدید.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز شامگاه جمعه بهکار خود پایان داد تا پروندهی شانزدهمین دورهی این رویداد بسته شود. چنانچه از معدود غرفههای پر زرق و برق انتشارات نامدار و موسسات کنکوری بگذریم، سایر غرفهها بیآلایش بود و فروشندگان با چینش کتابها سعی در جذب مخاطبان داشتند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,ترافیکِ میدان بسیج نشان میداد شهروندان زیادی در راهِ نمایشگاهاند و تعداد خودروهایی که هر دقیقه از 4 درب ورودی بهسمت محل نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز راهی میشد گویا بود نانِ متولیان امر حسابی در روغن است. روزِ آخر نمایشگاه در ظهر جمعه مسیر خیلیها را بهسمت نمایشگاه کتاب کج کرده بود.
,, ,
این تاخیر مزیت هم داشت، برخلاف روزهای اول که ناشران تخفیفهایی 10 الی 20 درصدی برای خریداران در نظر میگرفتند اینبار در برخی غرفهها تخفیفهای 50 درصدی نیز اعمال میشد و فروشندگان با اعلام این کتاب 50 درصد تخفیف دارد، مخاطبان را به خرید وا میداشتند.
,قیمت کتابهای شُهره حسابی بالا بود و گاهاً برخی فروشندگان از آنجایی که میدانستند این اثر طالب دارد روی به سوءاستفاده نیز میآوردند. منباب مثال یکی از غرفهداران بر روی قیمت کتاب بیشعوری یک، برچسب 25 هزار تومانی را چپانده بود و برای آن 10 درصد تخفیف اعمال میکرد اما همین کتاب را میشد چند غرفه پایینتر با همان تخفیف بهقیمت 16 هزار تومان خرید.
,برخی شهروندان هم که فرصت را غنیمت میدیدند با غرفهداران بر سر قیمت چانه میزدند، یکی از خریداران کتاب ابله را به دست داشت و فروشنده را خطاب قرار میداد فلان کتاب را با 60 درصد تخفیف خریده است و چرا او بهجای 20 درصد برایش 50 درصد تخفیف اعمال نمیکند؟! معتقد بود ناشران در هر کتاب 70 درصد سود میکنند و با اعمال 50 درصد تخفیف باز هم سود میکنند.
,البته این سخنان به مذاق فروشندهی فارس زبان خوش نمیآمد، با گله میگفت فکر میکنم آنانکه تخفیف 60 درصدی اعمال میکنند کتاب را چاپ نکردهاند و از آسمان برایشان نازل شده است، شما هم اگر معتقدید ما 70 درصد سود میکنیم حرفی نداریم، کتاب را مفت بردارید و ببرید!
,در حالی که ناظر این جر و بحث در سالن پروین اعتصامی بودم، شلوغی غرفهای نظرم را بهخود جلب کرد. نسل جوان بهویژه بانوان کتابها را زیر و رو میکردند و اسامی نویسندگان خارجی را به زبان میآوردند که نگارنده از آنها شناختی نداشت. با مشاهدهی کتب غرفه با انبوهی از رمانها مواجه شدم که علیرغم قیمت بالایشان، مخاطبان با شور و شوق وجهشان را میپرداختند.
,, ,
در این میان غرفههای متعدد کتاب کودک و نوجوان نیز خودنمایی میکرد و بعید بهنظر میرسید کودکی در آنجا باشد و والدین خود را مجاب به تهیهی داستانها، مجموعههای صوتی آموزشی و کتب رنگآمیزی نکند.
,با خروج از سالن پروین اعتصامی راهیِ سالن استاد شهریار شدیم، برخلاف سال قبل که رسانهها، خبرنگاران و به تبع آن شخصیتها در این بخش از نمایشگاه خودی نشان میدادند اینبار خبری از مطبوعات نبود و غرفههای خبرگزاریها، روزنامهها و پاشگاههای خبری جایِ خود را به موزهی چاپ و نشر، نقاشی، فرش و... داده بود.
,چنانچه موزهی چاپ و نشر و جذابیت دستگاههای قدیمی را کنار بگذاریم سایر بخشهای سالن استاد شهریار چنگی به دل نمیزد و ارتباط چندانی با نمایشگاه کتاب تبریز نداشت، شاید اگر مسئولان امر از تیز انتقادات نمیهراسیدند پاستیل و لواشک فروشها را نیز در یکی از غرفههای شهریار جای میدادند تا در حیاط بساط برپا نکنند.
,سالن امیر کبیر همچون سالهای قبل مختص کتابهای تخصصی بود و افرادی در سنین مختلف در جستوجوی کتب درسی و دانشگاهی بودند اما علیرغم گشت و گذار فراوان به آنچه میخواستند نمیرسیدند و از این بابت گله داشتند. کتب برخی رشتههای تحصیلی در این دوره از نمایشگاه یافت نمیشد و اگر هم به چشم میخورد مجموعهای کامل نبود.
,آنچه همگان را به تعجب وا میداشت، صفکشی والدین و نوجوانان مقابل غرفههای انتشاراتی بود که کتب کمک آموزشی و کنکوری را توزیع میکنند. با اینکه انتشارات گاج را در طبقهی دوم سالن امیر کبیر جای داده بودند اما با این حال بیشترین استقبال را تجربه میکرد و این نشان میداد با وجود روشنگری رسانهها، همچنان تیغ ناشران کتب کمک درسی برندهتر است.
,فارغ از نگاه شهروندان به ناشران، در میان غرفهداران نیز بحثها داغ بود و آنان نیز گلههایی داشتند. گروهی از فروشندگان از محل قرارگیری و تبعیضی که رخ میدهد ناراضی بودند و برخی دیگر میزان فروش را اندک توصیف میکردند و باور داشتند بیشتر مردم برای تماشا آمدهاند تا خرید!
,گزارش از: مجید قنبرزاده
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه