صنایع دستی در حاشیه زندگی رقم نخورده است بلکه خود جزیی از زندگی انسانی است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ هنر جلوهگاهی است برای درونیات انسانی و در فرای آن محلی برای کنکاش تاریخ و بهتبع آن فرهنگ، سبک زندگی، تحولات فکری و انواع دگردیسیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی یک جامعه. این هنر است که آدابورسومها، منشها و فرهنگها را در یک جامعه فریاد میزند. آنچه امروز با عنوان هنرِ نهفته در تاریخ از آن صحبت میشود روزگاری جزئی از زندگی انسانهای این جامعه بوده است و در زندگی آنها تأثیر گذاشته و از زندگی آنها تأثیر پذیرفته است. شاید امروز این هنر محصور به موزهها و اذهان و دستان توانمند اساتید باشد اما این مهم را باید توجه داشت که هنر نه بهعنوان یک سرگرمی بلکه بهعنوان جزئی از زندگانی انسانها مطرح بوده و اگر ابزار و تفکر مدرن اجازه دهد، هست و خواهد بود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,درونیات انسانی شکلگرفته از طبیعت اطرافش است و طبیعت، اصل زندگی انسانها بوده و هست و هنرِ برآمده از آن درونیات هم متأثر از همان طبیعت. پس هنر با طبیعت در تعامل است و هر چه طبیعت در مسیر خود پیش رود، هنر نیز مسیر صحیح خود را طی میکند و مطئنا طبیعتی که به واسطه فعالیتهای انسانی دستخوش تغییر شده باشد هنر برآمده از آن نیز نمیشود آنچه باید.
آنجایی هنر به اوج کمال رسیده است که معنا و حقیقت انسان با معنا و حقیقت طبیعت پیوندی نا گسستنی یافته و به عبارتی یکدیگر را یافته اند و این وصل تجلی در قامت هنر یافته است. معماری، صنایع دستی، شعر، موسیقی و بسیار مواردی از این دست که هر انسانی پس از سال ها هم که به آنها نگاه میکند میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و حتی متأثر از آن شود.
اگر بخواهیم در دریای پرعمق هنر و ماجرای پر تأثیر تاریخیاش به جزئی از آن، که صنایعدستی نام میگیرد، نگاه کنیم و به عمق آثار بهجامانده از آن بیندیشیم این مهم برایمان قابلدرک است که صنایعدستی نقشی مهم در زندگی انسانها داشتهاند. صنایعدستی تلفیقی است از همراهی روح و جسم و آنجاست که تمام روح و فکر و اندیشه انسانی خود را در دستان او به نمایش میگذارند و دستان میشوند محل ظهور تفکر و حقیقت.
صنایعدستی در حاشیه زندگی انسانی رقم نخورده است بلکه خود جزئی از زندگی انسانی است و جدای از آن نبوده. البته این مهم برای زمانهای است که تحت تأثیر ابزار برآمده از تفکر مدرن انسانی که در تضاد با طبیعت است، نبوده باشد.
تمام این مقدمه مطرح شد تا به مناسبت روز جهانی صنایعدستی به دو مهم در این حوزه پرداخته شود.
اول اینکه ابتدا باید دانست که صنایعدستی مانند تمامی هنرها بهعنوان یک هنر برآمده از حقیقت و طبیعت باید در زندگی طبیعی انسانها جا خوش کند. امروز نباید در کل به هنر و بهطور خاص به صنایعدستی بهعنوان یک ابزار حاشیهای در زندگی که جهت سرگرمی مخاطبین و یا بهعنوان یک کالای تزیینی از آن استفاده شود، پرداخت، اینچنین اصل رابطه بین هنر و انسان و تعامل هنر با طبیعت زیر سؤال میرود.
نظاره بر تاریخ نشان از آن دارد که آنچه تولید دستان مردمان این سرزمین بوده است جهت بهکارگیری آن در زندگی ساخته میشده، نه اینکه آنها نیز نگاهی تجملی و تزیینی به آن داشته باشند. نکته این است که صنایعدستی خود از همین محل ارزش مییابند. شاید این نکته که فرهنگها دچار تحول شده است و در زمانه امروز نمیتوان شبیه گذشته اندیشید مطرح شود اما تغییری که بهاشتباه و با تأثیرات منفی رخداده است باید ترمیم شود و به حالت قبلش برگردد. این است که هنر صنایعدستی وقتی معنا مییابد که با زندگی انسانهای عصر حاضر عجین شود و خود را در درون آن جای دهد. پس لازمه زنده کردن هنر صنایعدستی عجین شدن آن بازندگی روزمره مردم است.
دوم نکتهی مهمی که میتوان در حوزه صنایعدستی به آن پرداخت خصوصیت بالقوه اقتصادی موجود در صنایعدستی است. این مهم هم نیازمند تصمیمات و برنامهریزیهای بسیاری است. ابتدائا باید گفت که آغاز این حرکت نیازمند فرهنگسازی برای رویآوری مردم بهعنوان بخشی از زندگی خود به صنایعدستی است و از طرفی به مؤلفههای مختلف اقتصادی آن باید توجه شود.
اگر به گذشتههای تاریخی خود نظاره داشته باشیم به این مهم میرسیم که شهرهای مختلف بهصورت متمرکز محل توجه یک هنر خاص بودهاند و مردمان آن شهر تحت تأثیر آن هنر خاص راه پیموده و مسیر آن هنر وزندگی خود را در کنار هم پیش بردهاند به این معنا که روزگار از آن هنر گذرانده و آن هنر را در ابعاد زندگی خود جایدادهاند. پس در این اینجا باید به این نکته توجه داشت که صنایعدستی زمانی جان خواهد گرفت که از تکمحوری و انجام فعالیت به شکل پراکنده جلوگیری شود. تمرکز گسترش صنایعدستی در هر منطقه با توجه به ظرفیتهای تاریخی و نگاههای فرهنگی آن منطقه میتواند مهم و تأثیرگذار باشد.
نکته مهم بعدی در حوزه اقتصاد صنایعدستی توجه به برند سازی و تجاریسازی محصولات است. نگاه به گذشتههای دور نیز همین مهم را نشان میدهد تا جایی که یک کالای تولیدی دست هنرمندان را در سطح جهانی به نام برند همان شهر و منطقه تولیدی میشناسند و از آن نام میبرند.
از طرفی علاوه بر فرهنگسازی در فضای امروز جامعه برای بهرهبرداری از این کالاها، یافتن بازارهای جهانی و ارائه هنر ایرانی به دیگر سرزمینها خود نهتنها در عرصه تأثیرگذاری اقتصادی بلکه در انتقال فرهنگی نیز مهم و تأثیرگذار خواهد بود.
به عبارتی باید گفت صنایعدستی میتواند زندگی انسانِ بهدوراز حقیقت را به حقیقت متمایل کند و از طرفی با ظرفیت اقتصادی موجود در آن میتوان تحولی شگرف در حوزه اقتصاد چه در شهر و چه در روستا داشت.
و اما صنایعدستی در استان مرکزی
اگر بخواهیم نگاهی به صنایعدستی در استان مرکزی داشته باشیم باید گفت که بیش از ۸ هزار هنرمند شناسنامهدار صنایعدستی در استان مرکزی فعالاند که در قالب ۱۱۰ رشته فعال در استان مرکزی مشغول هستند. همچنین باید گفت که ۱۰ اثر استان مرکزی مهر اصالت یونسکو را دریافت کردهاند.
فرش و قالی ساروق
قالیبافی بخشی از زندگی مردم منطقه ساروق است بهنحویکه تارهای آن با تاروپود زندگی آنان درهمتنیده شده و نقشهای آن بیانگر نقشهای اندیشه، احساس، ذوق، آرزوها و ارزشهای آنان است. در نقش و نگار قالیهای این منطقه تاریخ، اقتصاد، هنر و فرهنگ مردم این مرزوبوم متجلی است تا جایی که ساروق بدون قالیهایش کالبدی بیروح و جان است.
شهرت جهانی قالی ساروق به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی برمیگردد که این فرش بهواسطه هنر نهفته در آن و ذوق طراحان، خود را در بازارهای جهانی مطرح میکند و حتی تاجر آمریکایی را به ایران میکشاند. در حال حاضر نیز در موزه هانتینگتون آمریکا نمونهای از این فرش نگهداری میشود.
مطمئناً فرش ساروق در عرصه اقتصادی از تمرکز منطقهای برخوردار بوده است و همین مهم در پیش رفت این کالای هنری و اقتصادی نقش ایفا کرده است. امروز هم میتوان با توجه بیشتر به این محصول ارزشمند حضور آن در بازارهای جهانی باکیفیت گذشته را تضمین کرد تا اعتمادی دوباره به این کالای هنری و پر بازده صورت گیرد.
منبت سمقاور
سالهای سال است که هنر منبتکاری و کار با چوب در منطقه کمیجان جان دارد و سینهبهسینه از اجداد و پدران به فرزندان منتقلشده است لحظهبهلحظه جان میگیرد و بر عرصه اقتصاد منطقه و کشور تأثیر میگذارد.
این روزها در راستای حمایت از این فعالیت متمرکز، ایجاد خوشه صنعتی و حتی تشکیل یک ناحیه صنعتی در نظر گرفتهشده است تا بتوان از تمام ظرفیت موجود در این حوزه نهایت استفاده را برد و نهتنها در حوزه اشتغال برای منطقه بلکه نگاهی فرا منطقهای داشت.
به عبارتی باید گفت کار با چوب در سمقاورد امروز شهرت فرا منطقهای و در بازارهای مبل کشور حضور مؤثر دارد.
گیوه سنجان
سنجان منطقهای روستایی است که چند سالی وارد حوزه شهری شده است اما هنوز هم دیوارهای کاهگلی و سنتی آن قابلرؤیت است. اما علیرغم حفظ برخی از مکانهای سنتی آن شغل اصلی این شهر آنچنانکه باید حفظ نشده و فقط بهعنوان یک برند باقیمانده است. گیوه سنجان یکی از برندهای مطرح گیوه است که درگذشتهای نهچندان دور اقتصاد منطقه متأثر از آن بوده است.
در مورد گیوه سنجان هم که این روزها قوت خود را به دلیل تغییر در سبک زندگیها ازدستداده میتوان گفت تمرکز در تولید و برند شدن آن باید موردتوجه قرار گیرد. در صورت توجه به اوجگیری آن میتوان این صنعت را دوباره جان داد زیرا در خیلی از شهرهای کشورهای همسایه و حتی مناطق سنتیتر کشور این نوع پاپوش کاربرد دارد.
گچبری سنتی عقیل آباد
منطقه عقیل آباد و روستاهای اطراف آن طی نزدیک به ۱۰۰ سال گذشته به شغل گچبری روی آوردهاند و این شغل در این منطقه بهشدت رواج یافته است تا جایی که حتی جوانان این مناطق هم به این شغل روی آورده و گچبری را به شکلهای سنتی و بهروز دنبال میکنند.
درصد بالایی از مردم این مناطق به این شغل مشغول هستند و از طرفی استادکارانی در حوزه گچبریهای سنتی فعالاند که در حال حاضر حتی برای انجام گچبریهای اماکن متبرکه از تواناییهای آنها استفاده میشود.
گلیم، جاجیم، رودوزیهای سنتی، طراحی، رنگرزی، مسگری، سفیدگری، چلنگری، قلمزنی روی فلز، کتابت و نگارگری، کتیبه نویسی، نگارگری، تذهیب، از دیگر رشتههای بومی صنایع دستی استان مرکزی است که امروز در کنار رشتههای غیربومی چون معرق، محرق، مروار بافی، تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی، ملیله سازی، پیکر تراشی چوب و کپو بافی و… در این استان وجود داشته و هنرمندان بسیاری در سطح استان در این رشتهها فعالیت دارند.
این ها ظرفیت های بالقوه اقتصادی و فرهنگی است که می توان آنها را به مرحله فعلیت رساند و در چارچوب سیاست های اقتصاد مقاومتی دستاوردهای اقتصادی مناسبی را رقم زد. فقط لازم است صنایع دستی به متن زندگی مردم برگردد و مولفه های اقتصادی آن مورد توجه قرار گیرد.
انتهای پیام/
درونیات انسانی شکلگرفته از طبیعت اطرافش است و طبیعت، اصل زندگی انسانها بوده و هست و هنرِ برآمده از آن درونیات هم متأثر از همان طبیعت. پس هنر با طبیعت در تعامل است و هر چه طبیعت در مسیر خود پیش رود، هنر نیز مسیر صحیح خود را طی میکند و مطئنا طبیعتی که به واسطه فعالیتهای انسانی دستخوش تغییر شده باشد هنر برآمده از آن نیز نمیشود آنچه باید.
,آنجایی هنر به اوج کمال رسیده است که معنا و حقیقت انسان با معنا و حقیقت طبیعت پیوندی نا گسستنی یافته و به عبارتی یکدیگر را یافته اند و این وصل تجلی در قامت هنر یافته است. معماری، صنایع دستی، شعر، موسیقی و بسیار مواردی از این دست که هر انسانی پس از سال ها هم که به آنها نگاه میکند میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و حتی متأثر از آن شود.
,اگر بخواهیم در دریای پرعمق هنر و ماجرای پر تأثیر تاریخیاش به جزئی از آن، که صنایعدستی نام میگیرد، نگاه کنیم و به عمق آثار بهجامانده از آن بیندیشیم این مهم برایمان قابلدرک است که صنایعدستی نقشی مهم در زندگی انسانها داشتهاند. صنایعدستی تلفیقی است از همراهی روح و جسم و آنجاست که تمام روح و فکر و اندیشه انسانی خود را در دستان او به نمایش میگذارند و دستان میشوند محل ظهور تفکر و حقیقت.
,صنایعدستی در حاشیه زندگی انسانی رقم نخورده است بلکه خود جزئی از زندگی انسانی است و جدای از آن نبوده. البته این مهم برای زمانهای است که تحت تأثیر ابزار برآمده از تفکر مدرن انسانی که در تضاد با طبیعت است، نبوده باشد.
,تمام این مقدمه مطرح شد تا به مناسبت روز جهانی صنایعدستی به دو مهم در این حوزه پرداخته شود.
,اول اینکه ابتدا باید دانست که صنایعدستی مانند تمامی هنرها بهعنوان یک هنر برآمده از حقیقت و طبیعت باید در زندگی طبیعی انسانها جا خوش کند. امروز نباید در کل به هنر و بهطور خاص به صنایعدستی بهعنوان یک ابزار حاشیهای در زندگی که جهت سرگرمی مخاطبین و یا بهعنوان یک کالای تزیینی از آن استفاده شود، پرداخت، اینچنین اصل رابطه بین هنر و انسان و تعامل هنر با طبیعت زیر سؤال میرود.
,نظاره بر تاریخ نشان از آن دارد که آنچه تولید دستان مردمان این سرزمین بوده است جهت بهکارگیری آن در زندگی ساخته میشده، نه اینکه آنها نیز نگاهی تجملی و تزیینی به آن داشته باشند. نکته این است که صنایعدستی خود از همین محل ارزش مییابند. شاید این نکته که فرهنگها دچار تحول شده است و در زمانه امروز نمیتوان شبیه گذشته اندیشید مطرح شود اما تغییری که بهاشتباه و با تأثیرات منفی رخداده است باید ترمیم شود و به حالت قبلش برگردد. این است که هنر صنایعدستی وقتی معنا مییابد که با زندگی انسانهای عصر حاضر عجین شود و خود را در درون آن جای دهد. پس لازمه زنده کردن هنر صنایعدستی عجین شدن آن بازندگی روزمره مردم است.
,دوم نکتهی مهمی که میتوان در حوزه صنایعدستی به آن پرداخت خصوصیت بالقوه اقتصادی موجود در صنایعدستی است. این مهم هم نیازمند تصمیمات و برنامهریزیهای بسیاری است. ابتدائا باید گفت که آغاز این حرکت نیازمند فرهنگسازی برای رویآوری مردم بهعنوان بخشی از زندگی خود به صنایعدستی است و از طرفی به مؤلفههای مختلف اقتصادی آن باید توجه شود.
,اگر به گذشتههای تاریخی خود نظاره داشته باشیم به این مهم میرسیم که شهرهای مختلف بهصورت متمرکز محل توجه یک هنر خاص بودهاند و مردمان آن شهر تحت تأثیر آن هنر خاص راه پیموده و مسیر آن هنر وزندگی خود را در کنار هم پیش بردهاند به این معنا که روزگار از آن هنر گذرانده و آن هنر را در ابعاد زندگی خود جایدادهاند. پس در این اینجا باید به این نکته توجه داشت که صنایعدستی زمانی جان خواهد گرفت که از تکمحوری و انجام فعالیت به شکل پراکنده جلوگیری شود. تمرکز گسترش صنایعدستی در هر منطقه با توجه به ظرفیتهای تاریخی و نگاههای فرهنگی آن منطقه میتواند مهم و تأثیرگذار باشد.
,نکته مهم بعدی در حوزه اقتصاد صنایعدستی توجه به برند سازی و تجاریسازی محصولات است. نگاه به گذشتههای دور نیز همین مهم را نشان میدهد تا جایی که یک کالای تولیدی دست هنرمندان را در سطح جهانی به نام برند همان شهر و منطقه تولیدی میشناسند و از آن نام میبرند.
,از طرفی علاوه بر فرهنگسازی در فضای امروز جامعه برای بهرهبرداری از این کالاها، یافتن بازارهای جهانی و ارائه هنر ایرانی به دیگر سرزمینها خود نهتنها در عرصه تأثیرگذاری اقتصادی بلکه در انتقال فرهنگی نیز مهم و تأثیرگذار خواهد بود.
,به عبارتی باید گفت صنایعدستی میتواند زندگی انسانِ بهدوراز حقیقت را به حقیقت متمایل کند و از طرفی با ظرفیت اقتصادی موجود در آن میتوان تحولی شگرف در حوزه اقتصاد چه در شهر و چه در روستا داشت.
,و اما صنایعدستی در استان مرکزی
,اگر بخواهیم نگاهی به صنایعدستی در استان مرکزی داشته باشیم باید گفت که بیش از ۸ هزار هنرمند شناسنامهدار صنایعدستی در استان مرکزی فعالاند که در قالب ۱۱۰ رشته فعال در استان مرکزی مشغول هستند. همچنین باید گفت که ۱۰ اثر استان مرکزی مهر اصالت یونسکو را دریافت کردهاند.
,فرش و قالی ساروق
, فرش و قالی ساروق, فرش و قالی ساروق,قالیبافی بخشی از زندگی مردم منطقه ساروق است بهنحویکه تارهای آن با تاروپود زندگی آنان درهمتنیده شده و نقشهای آن بیانگر نقشهای اندیشه، احساس، ذوق، آرزوها و ارزشهای آنان است. در نقش و نگار قالیهای این منطقه تاریخ، اقتصاد، هنر و فرهنگ مردم این مرزوبوم متجلی است تا جایی که ساروق بدون قالیهایش کالبدی بیروح و جان است.
,,
, ,
,
شهرت جهانی قالی ساروق به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی برمیگردد که این فرش بهواسطه هنر نهفته در آن و ذوق طراحان، خود را در بازارهای جهانی مطرح میکند و حتی تاجر آمریکایی را به ایران میکشاند. در حال حاضر نیز در موزه هانتینگتون آمریکا نمونهای از این فرش نگهداری میشود.
,مطمئناً فرش ساروق در عرصه اقتصادی از تمرکز منطقهای برخوردار بوده است و همین مهم در پیش رفت این کالای هنری و اقتصادی نقش ایفا کرده است. امروز هم میتوان با توجه بیشتر به این محصول ارزشمند حضور آن در بازارهای جهانی باکیفیت گذشته را تضمین کرد تا اعتمادی دوباره به این کالای هنری و پر بازده صورت گیرد.
,منبت سمقاور
, منبت سمقاور, منبت سمقاور,سالهای سال است که هنر منبتکاری و کار با چوب در منطقه کمیجان جان دارد و سینهبهسینه از اجداد و پدران به فرزندان منتقلشده است لحظهبهلحظه جان میگیرد و بر عرصه اقتصاد منطقه و کشور تأثیر میگذارد.
,,
, ,
,
این روزها در راستای حمایت از این فعالیت متمرکز، ایجاد خوشه صنعتی و حتی تشکیل یک ناحیه صنعتی در نظر گرفتهشده است تا بتوان از تمام ظرفیت موجود در این حوزه نهایت استفاده را برد و نهتنها در حوزه اشتغال برای منطقه بلکه نگاهی فرا منطقهای داشت.
,به عبارتی باید گفت کار با چوب در سمقاورد امروز شهرت فرا منطقهای و در بازارهای مبل کشور حضور مؤثر دارد.
,گیوه سنجان
, گیوه سنجان, گیوه سنجان,سنجان منطقهای روستایی است که چند سالی وارد حوزه شهری شده است اما هنوز هم دیوارهای کاهگلی و سنتی آن قابلرؤیت است. اما علیرغم حفظ برخی از مکانهای سنتی آن شغل اصلی این شهر آنچنانکه باید حفظ نشده و فقط بهعنوان یک برند باقیمانده است. گیوه سنجان یکی از برندهای مطرح گیوه است که درگذشتهای نهچندان دور اقتصاد منطقه متأثر از آن بوده است.
,در مورد گیوه سنجان هم که این روزها قوت خود را به دلیل تغییر در سبک زندگیها ازدستداده میتوان گفت تمرکز در تولید و برند شدن آن باید موردتوجه قرار گیرد. در صورت توجه به اوجگیری آن میتوان این صنعت را دوباره جان داد زیرا در خیلی از شهرهای کشورهای همسایه و حتی مناطق سنتیتر کشور این نوع پاپوش کاربرد دارد.
,,
, ,
,
گچبری سنتی عقیل آباد
, گچبری سنتی عقیل آباد, گچبری سنتی عقیل آباد,منطقه عقیل آباد و روستاهای اطراف آن طی نزدیک به ۱۰۰ سال گذشته به شغل گچبری روی آوردهاند و این شغل در این منطقه بهشدت رواج یافته است تا جایی که حتی جوانان این مناطق هم به این شغل روی آورده و گچبری را به شکلهای سنتی و بهروز دنبال میکنند.
,,
, ,
,
درصد بالایی از مردم این مناطق به این شغل مشغول هستند و از طرفی استادکارانی در حوزه گچبریهای سنتی فعالاند که در حال حاضر حتی برای انجام گچبریهای اماکن متبرکه از تواناییهای آنها استفاده میشود.
,گلیم، جاجیم، رودوزیهای سنتی، طراحی، رنگرزی، مسگری، سفیدگری، چلنگری، قلمزنی روی فلز، کتابت و نگارگری، کتیبه نویسی، نگارگری، تذهیب، از دیگر رشتههای بومی صنایع دستی استان مرکزی است که امروز در کنار رشتههای غیربومی چون معرق، محرق، مروار بافی، تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی، ملیله سازی، پیکر تراشی چوب و کپو بافی و… در این استان وجود داشته و هنرمندان بسیاری در سطح استان در این رشتهها فعالیت دارند.
,این ها ظرفیت های بالقوه اقتصادی و فرهنگی است که می توان آنها را به مرحله فعلیت رساند و در چارچوب سیاست های اقتصاد مقاومتی دستاوردهای اقتصادی مناسبی را رقم زد. فقط لازم است صنایع دستی به متن زندگی مردم برگردد و مولفه های اقتصادی آن مورد توجه قرار گیرد.
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه