شکارلو گفت: بازیهای بسیاری در فرهنگ ایران و قومیتهای مختلف وجود داشته که متاسفانه بسیاری از آنها از یادها رفته است. بازیهایی که اغلب به شکل دستهجمعی برگزار میشد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، برخی افراد هستند که از توفیقهای اجباریشان برای خود پل میسازند؛ در موقعیت کاری که قرار میگیرند آنقدر عاشق کارشان میشوند که برای اعتلای آن کار همه توان خود را میگذارند. قهرمان قصه ما کارمند اداره تربیت بدنی است که چطور وارد استخدام شده است، بماند. در اداره تربیت بدنی به او پست کارشناس مسئول و بعدتر رئیس بخش توسعه و ورزش روستایی و عشایر استان آذربایجان شرقی میشود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,این رفت و آمد به روستاها و جمع عشایر شاهسون و ارسباران، سید علی شکارلو را به فکر انداخت که بازیهای کودکی در کوچهباغهای روستا و با همراهی بچه های قد و نیم قد میتواند بخش مهم و ناگفته ای از فرهنگ غنی ایران باشد و برآن شد تا مشخصات و شیوه بازیهای بومی و محلی این مناطق را جمعآوری و تدوین کند و بعدتر برای احیای این بازیهای در حال انقراض تلاش کند. رفته است سراغ ریشه «عمو زنجیر باف» و تنوع این بازی در نقاط مختلف ایران؛ این تنها نمونهای است از تلاش او و بازیهای دیگر را هم به همین منوال ریشهیابی و برایشان آئیننامه تدوین کرده.
,
این «کارمند» که در کارمندی نمانده است، این سالها و پس از بازنشستگی هم این دغدغه را فراموش نکرده و هنوز پیگیر است. کتاب «بازیهای بومی و محلی ایران-آذربایجان» و ترجمه آن به زبان انگلیسی، محصول سالهای تحقیق اوست.
او از لابه لای مشاهدات و صحبتهایش در روستا و جمع عشایر کوچرو، نزدیک صد بازی فراموش شده را که امروز هیچ ردی از آنها نیست واکاوی و تدوین کرده است. در اینباره میگوید: « متاسفم که مردم ما و نسل جوان و نوجوان ما به سرعت در حال فراموشی تاریخ، مظاهر فرهنگ و معماری سرزمینمان هستند. »
شکارلو در ادامه این گفتوگو و با لحنی که حکایت از افسوس از دست رفتن این بازیها دارد، میگوید:« پرداختن و توجه به متدهای سنتی و بازیهای بومی و محلی به دلیل رسوخ در فرهنگ و باور مردم میتواند پیامدهای مهمی از جمله احیای آداب گذشتگان و تداعی رفتارهای نیاکان، غرور ملی و قومی را متبلور سازد و از طرفی فرصت حضور در میادین مختلف بین المللی از وجوه مشترک بازیهای رایج در کشورهای مختلف را فراهم سازد.»
پژوهشی که نویسنده برای تدوین بازی های قدیمی انجام داده مربوط به بازی های است که از حدود اوایل قرن جاری یعنی اوایل دوره پهلوی در مناطق روستایی و عشایری آذربایجان رایج بوده و البته بعضیهایشان را خود او در کوچه پس کوچه های شهر «خوی» تجربه کرده است: « بازی های بسیاری در فرهنگ ایران و قومیت های مختلف وجود داشته که متاسفانه بسیاری از آنها از یادها رفته است. بازی هایی که اغلب به شکل دسته جمعی برگزار می شد و به غیر از جنبه سرگرمی، محتوا آموزشی و انتقال مفاهیم فرهنگی، فولکلور، ترانه، متل و اشعار فکاهی را هم به همراه داشت.
,,
, ,
,
برای مثال بازی داشتیم به نام ایاقی جیزیق که باید با یک پا در محوطه ای خط کشیده شده بروی و تعقیب کننده نتواند تو را از این محیط بیرون کند. اشعار ترکی حین بازی خوانده می شد: دایان گوروم دایان گوروم سن بو باغا گئدنمسن/ حصارلی باغا گئتماغین حساب گونی حسابی وار (صبرکن، صبرکن نمیتونی به اون باغ بری، رفتن به باغ با حصار روز حساب حساب دارد)؛ مضمونش این است که نباید وارد حریم ملک کس دیگری شد و ورود بدون اجازه به باغ و خانه کس دیگر روز قیامت حسابکشی دارد. با این بازی به ما درس دین میدادند. در بازی هایی که من گردآوری کردم بازی های کودکی خودم هم بوده که بیشتر مربوط به غرب آذربایجان است. البته در این میان بازی هایی هم هست که بین شهرها مشترک و برخی شناخته شده تر هستند، مثل «عمو زنجیرباف » که در مناطق مختلفی از ایران با اختلافاتی در نحوه اجرا بازی میشود. من تا جایی را که روند بازی ها در ذهن پیرمردها و پیرزن های روستا بود، نگاشتم و نکات مبهم و تاریک یا معنا و علت انتخاب لغات و اصطلاحات را از طریق تحقیق به دست آوردم. »
,شکارلو میگوید: شعر و سرود بخش جدا نشدنی بسیاری از بازی های قدیمی بود. عموزنجیرباف از جمله بازی هایی بود که سرود داشت. بازی های دیگری هم بود که دختران و پسران گرد هم مینشستند و درباره شغل آینده شان سرود می خواندند. در بازی پیل دسته یا همان « الک دولک» که بازی تیمی بود یک تیم وظیفه پرتاب چوب را داشت و تیم مقابل باید با نفس حبس شده برای برداشتن چوب حرکت می کرد. در این حین بود که از سرود خوانی بهره گرفته می شد تا این روند راحت تر و جذاب تر اجرا شود. بازیکنان به دو گروه تقسیم و به قید قرعه، یکی از گروهها، بازی را شروع می کند یعنی چوب کوچک (پیل) را روی یک چاله ی کوچک یا وسط دو آجر قرار داده و با سر چوب بزرگ (دسته) که در زیر آن قرار داده، با قدرت به طرف نفرات گروه حریف که در محوطه هستند پرتاب می کند.
,,
, ,
,
اگر پیل در هوا گرفته شود، پرتاب کننده اخراج میشود، وگرنه بایستی آن را از روی زمین بردارند و به طرف چاله (یا آجرها) بیندازند. و بازیکن دسته به دست، با تمرکز حواس، آن را در دست می گرداند تا پیلی را که به طرف چاله اش می آید با ضربه دورش سازد، اگر نتواند و فاصله ی پیل با چاله کمتر از قد دسته باشد باز سوخته است و اگر توانسته باشد که با ضربه دورش سازد، فاصله را، از چاله با طول دسته می شمارند. یک، دو، سه،... کودک با انجام این بازی با اکتساب نتایج مثبتی از قبیل آنچه در اهداف آمده است مفاهیم احتیاط، خطر و گریز از آن را بهتر می آموزد و در زندگی به کار می بندد.
,
این پژوهشگر از اینکه کودکان نسل امروز فقط با تبلت بازی میکنند و کار دیگری ندارند گفت: «کودک بدون بازی و بازیچه مانند ماهی بدون آب است. از نظر حیات شناسی، بازی وسیله ی سلامت جسم و پرورش حواس است، زیست شناسی نیز بازی را برای رشد و تکامل موجود زنده لازم می شمارد، جامعه شناسان بازی را برای رشد اجتماعی کودکان ضروری می دانند و به نظر روانشناسان بازی فعالیت منحصر به فرد موجود آدمی است. معلمین و دانشمندان تعلیم و تربیت، بازی را برای بهبود ناراحتی های عاطفی تجویز می کنند. معلم و کودک شناس بازی را به عنوان یکی از ابزارهای مطمئن برای شناسایی استعدادهای کودکان به کار می برند. بسیاری از بازیها بهتر از نظم و ترتیب ابداعی ما، کودکان را مطیع و منقاد نظم و انضباط می کنند. کودکی که از بازی با همسالان محروم شود، خواه و ناخواه خودبین و خودرأی می گردد. باید راه و رسم زندگی را در زندگی با گروه آموخت. در بازی با گروه است که کودک می تواند قابلیت و توانایی خود را بسنجد. به وسیله ی بازی است که کودک تفاوت بین واقعیت و تخیل را در می یابد. کودک شناسان می گویند قدرت شکفتن و امکانات رشد و نمو از هر سو در خود طفل نهفته است .کودک بالفطره سازنده، ابداع کننده و کنجکاو خلق شده است.»
کارمند قهرمان قصه ما برای احیای این بازیها تلاشهای زیادی کرده است. برای دهیاران روستاها حکم مسئولیت داده و برایشان کارگاه آموزشی برگزار کرده و از هر مدرسه روستایی دو نفر را انتخاب کرده و برای آنها کارگاه آموزشی برگزار کرده است.
حامد خسروشاهی
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه