متاسفانه استان گلستان جزو سیاسی ترین استان های کشور و به شدت تاثیرپذیر از تحولات سیاسی پایتخت است.
سیاسیون استان گلستان همچون پایتخت نشینان، با اولویت بخشیدن به منافع حزبی و جناحی، از منافع مردم و توسعه استان که محرومیت هایش زیر اندک سرسبزی های آن پنهان مانده، غفلت کرده اند.
از همین رهگذر، گلستان به آزمایشگاهی برای تربیت مدیران غیربومی تبدیل شده و پس از کسب تجربه، راهی سایر استان ها می شوند.
گلستان قبل از آنکه گرفتار بی توجهی مدیران عالی کشور، کمبود بودجه، فقدان برنامه مناسب برای توسعه و بهره وری و ... باشد، گرفتار زد و بندهای سیاسی است که موجب شده نقشه راه واحدی برای توسعه استان تدوین نشود و اگر هم در دولتی نقشه راهی تدوین شود، در دولت بعد، به دلیل تقدم نگرش سیاسی بر عقلانیت اجرایی، یا به دست فراموشی سپرده می شود و یا آنقدر تغییر می کند که سر و ته آن معلوم نیست.
به عقیده اینجانب، استان گلستان ابتدا باید خود را از اسارت سیاسیونی که بی محابا منافع مردم را فدای بازی های بی حاصل سیاسی کرده اند، رها کند .
بعد از آن، فعالان سیاسی با همدلی و همگرایی و با هدف کمک به دولت منتخب ملت، صرف نظر از جناح بندی ها، بر سر میز مذاکره بنشینند و نقشه راه توسعه استان گلستان را ترسیم و بعد هم هر یک از احزاب، در چارچوب نقشه راه، عهده دار بخشی از مسئولیت ها شده و پاسخگوی عملکرد خود نیز باشند.
انتهای پیام /
ارسال دیدگاه