اخبار داغ

تحلیلگر سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا بررسی می کند؛

ولیعهد امارات با تغییر مسیر سیاسی، روابط حسنه با ایران را به رابطه با آمریکا و عربستان ترجیح داد/ موضع آمریکا در برابر ایران تنها یک عقده روحی است

ولیعهد امارات با تغییر مسیر سیاسی، روابط حسنه با ایران را به رابطه با آمریکا و عربستان ترجیح داد/ موضع آمریکا در برابر ایران تنها یک عقده روحی است
ولیعهد ابوظبی و مدیر اجرایی امارات متحده عربی به وضوح مشخص کرد که سیاست های اصلی منطقه ای وی به خوبی عمل نکرده و نیاز به تغییر مسیر اساسی دارد. وی کشور خود را از مشارکت در جنگ یمن خارج کرده و سعی می کند مقابله با ایران را تعدیل کند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از "تیتریک"؛ "پُل پیلار" تحلیلگر سابق مسائل خاورمیانه در سازمان اطلاعاتی آمریکا در وبلاگ آمریکایی لوبلاگ نوشت، "محمد بن زاید" (MbZ) ولیعهد ابوظبی و مدیر اجرایی امارات متحده عربی به وضوح مشخص کرد که سیاست های اصلی منطقه ای وی به خوبی عمل نکرده و نیاز به تغییر مسیر اساسی دارد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, تیتریک, لوبلاگ,
 
,
وی کشور خود را از مشارکت در جنگ یمن خارج کرده و سعی می کند مقابله با ایران را تعدیل کند. تغییر مسیر امارات متحده عربی می تواند باعث تغییر مسیر برخی از ابعاد سیاست فعلی آمریکا در منطقه شود.
 
 

پیلار ادامه داد؛ امارات متحده عربی یکی از 3 کشوری است که دولت ترامپ، سیاست خاورمیانه خود را طی قراردادی فرعی با آن منعقد کرد. 2 کشور دیگر رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی هستند.

وقتی محمد بن زاید به طور ناگهانی تصمیم به تغییر مسیر خود گرفت، نشان داد که یک پیمانکار فرعی می تواند یک پروژه در سیاست خارجه را مانند عوض کردن خانه، بسیار پیچیده کند. مسیر جدید لزوما بد نیست و ممکن است پیشرفت را نشان دهد، اما در این میان، مالک پروژه (آمریکا) را با سیاست خارجه خود رها می کند.

اگر دولت ترامپ به مسیر جدید نرود، آمریکا منزوی تر از زمانی که امارات متحده عربی در کنارش بود، می شود. و از آن 2 شریک باقی مانده، کسی قادر به نپذیرفتنِ همان تغییرات از سوی "محمد بن سلمان" (MbS) ولیعهد و حاکم بالفعل عربستان سعودی نیست.

 

محمد بن سلمان نمی تواند عربستان سعودی را به راحتی از جنگ یمن که کودک وی محسوب می شود، بیرون بکشد، زیرا امارات متحده عربی در حال خروج از آن است. او اکنون بدون حمایت دوست خود، "محمد بن زاید" بیش از پیش با برخی موانع و چالش ها مواجه می شود.

اگر محمد بن سلمان سیاست عربستان را پیاده سازی کند، دولت ترامپ که به روند فعلی آن متصل است به جز مشارکت سیاسی با دولت راست گرای صهیونیستی که همیشه روابط را به دلایل بسیار محدود خود ادامه داده، به تنهایی تمام این روند را انجام می دهد.

خطوط درگیری در خاورمیانه همیشه بسیار پیچیده تر از تصویری که دولت ترامپ ترویج داده است. جنگ در یمن به وضوح این پیچیدگی را به تصویر می کشد. حوثی ها به خاطر شکایت های محلی و منافع یمنی ها در شمال غرب درگیر جنگ شدند.

 

اخیرا با وقوع جنگ میان تجزیه طلبان جنوب یمن که تحت حمایت امارات متحده عربی بوده و نیروهای متحد با "عبدربه منصور هادی" رئیس جمهور صوری یمن که ساکن ریاض است و در عربستان سعودی در تبعید به سر می برد، پیچیدگی ها بیشتر شده است. هر دو طرف درگیری از شرکای ائتلاف در نبرد علیه حوثی ها هستند. این بُعد جدید از آشفتگی، تمایل محمد بن زاید به خارج کردن امارات متحده عربی از جنگ یمن را تسریع کرده است.

یک تهدید تروریسم بین المللی به شکل شاخه ای از القاعده در جنوب یمن وجود دارد که علیه حوثی ها در جنگ است. تحولات اخیر در یمن منجر به حق وتوی ترامپ در قطعنامه کنگره که خواستار خاتمه مداخله آمریکا در جنگ نسنجیده و غیر عاقلانه عربستان سعودی بود، شد.

موقعیت اخیر امارات متحده عربی با هدفِ تسکین و نه تشدید تنش با ایران، تأکید می کند که موضع دولت ترامپ نسبت به ایران استراتژی نبوده و تنها یک عقده روحی است.

اماراتی ها بیش از سایر ساکنان خلیج فارس، با جنگ در این منطقه که می تواند اثرات ویرانگر شدیدی بر منافع اقتصادی و امنیتی آنها داشته باشد، مخالفت می کنند. اما در عوض، خواهان تضعیف، منزوی و تحقیر کردن ایران به عنوان یک حریف منطقه ای هستند.

 

بدون تردید این رقابت های منطقه ای که از سوی واشنگتن حمایت می شود، اگرچه به سود امارات است، اما برای آمریکا منفعتی ندارد. همانطور که محمد بن زاید می داند، چیزی که مشخصا به نفع امارات متحده عربی نیست، تبعیت اماراتی ها از مسیر آمریکا و جنگ بیمارگونه ای که از سوی "جان بولتون" مطرح شده، است.

اشتباه بزرگ دولت ترامپ این است که فرض می کند کشورهای حوزه خلیج فارس تنها به خاطر اینکه در سطوح مختلف، رقیبِ ایران هستند، باید به اندازه ی دولت آمریکا در این موضوع وسواس داشته باشند. حاکمان خلیج فارس مانند محمد بن زاید توانایی تبدیل وسواس به محورهای سیاست خارجه ندارند.

 

وقتی تغییر مسیر سیاسی ولیعهد امارات به این واقعیت می رسد که همسایگی و مجاورت باید حتی با رقبا به اشتراک گذاشته شود، احساس خوبی به وجود می آورد.

محمد بن زاید اشتباهات زیادی مرتکب شده است، اما مرد زیرکی است. هوشمندی های وی در توانایی و تمایل او به پی بردن به خطاها و اصلاح آنها نمود پیدا می کند.

او می داند که منافع اقتصادی و امنیتی امارات متحده عربی از طریق ایجاد روابط حسنه با ایران به بهترین نحو محافظت می شود. وی درک می کند که روند فعلیِ پایان ناپذیر و همیشه متشنجِ دولت ترامپ به نتیجه خوبی نمی رسد.

امارات متحده عربی در حال حاضر با کشورهای حوزه خلیج فارس مانند؛ کویت، عمان و قطر در یک مسیر است که این موضع حاکی از چنین ادراکی است.

اگر دولت ترامپ از همین اصلاحاتی که امارات در پیش گرفته تبعیت کند، می تواند برای آمریکا خوب باشد. این بدین معنا نیست که آمریکا کورکورانه از متحد خویش پیروی کند، بلکه حقایق درگیری ها در خاورمیانه این کار را به نفع آمریکا می داند.

انتهای پیام/

,
 
,
 

پیلار ادامه داد؛ امارات متحده عربی یکی از 3 کشوری است که دولت ترامپ، سیاست خاورمیانه خود را طی قراردادی فرعی با آن منعقد کرد. 2 کشور دیگر رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی هستند.

وقتی محمد بن زاید به طور ناگهانی تصمیم به تغییر مسیر خود گرفت، نشان داد که یک پیمانکار فرعی می تواند یک پروژه در سیاست خارجه را مانند عوض کردن خانه، بسیار پیچیده کند. مسیر جدید لزوما بد نیست و ممکن است پیشرفت را نشان دهد، اما در این میان، مالک پروژه (آمریکا) را با سیاست خارجه خود رها می کند.

اگر دولت ترامپ به مسیر جدید نرود، آمریکا منزوی تر از زمانی که امارات متحده عربی در کنارش بود، می شود. و از آن 2 شریک باقی مانده، کسی قادر به نپذیرفتنِ همان تغییرات از سوی "محمد بن سلمان" (MbS) ولیعهد و حاکم بالفعل عربستان سعودی نیست.

 

محمد بن سلمان نمی تواند عربستان سعودی را به راحتی از جنگ یمن که کودک وی محسوب می شود، بیرون بکشد، زیرا امارات متحده عربی در حال خروج از آن است. او اکنون بدون حمایت دوست خود، "محمد بن زاید" بیش از پیش با برخی موانع و چالش ها مواجه می شود.

اگر محمد بن سلمان سیاست عربستان را پیاده سازی کند، دولت ترامپ که به روند فعلی آن متصل است به جز مشارکت سیاسی با دولت راست گرای صهیونیستی که همیشه روابط را به دلایل بسیار محدود خود ادامه داده، به تنهایی تمام این روند را انجام می دهد.

خطوط درگیری در خاورمیانه همیشه بسیار پیچیده تر از تصویری که دولت ترامپ ترویج داده است. جنگ در یمن به وضوح این پیچیدگی را به تصویر می کشد. حوثی ها به خاطر شکایت های محلی و منافع یمنی ها در شمال غرب درگیر جنگ شدند.

 

اخیرا با وقوع جنگ میان تجزیه طلبان جنوب یمن که تحت حمایت امارات متحده عربی بوده و نیروهای متحد با "عبدربه منصور هادی" رئیس جمهور صوری یمن که ساکن ریاض است و در عربستان سعودی در تبعید به سر می برد، پیچیدگی ها بیشتر شده است. هر دو طرف درگیری از شرکای ائتلاف در نبرد علیه حوثی ها هستند. این بُعد جدید از آشفتگی، تمایل محمد بن زاید به خارج کردن امارات متحده عربی از جنگ یمن را تسریع کرده است.

یک تهدید تروریسم بین المللی به شکل شاخه ای از القاعده در جنوب یمن وجود دارد که علیه حوثی ها در جنگ است. تحولات اخیر در یمن منجر به حق وتوی ترامپ در قطعنامه کنگره که خواستار خاتمه مداخله آمریکا در جنگ نسنجیده و غیر عاقلانه عربستان سعودی بود، شد.

موقعیت اخیر امارات متحده عربی با هدفِ تسکین و نه تشدید تنش با ایران، تأکید می کند که موضع دولت ترامپ نسبت به ایران استراتژی نبوده و تنها یک عقده روحی است.

اماراتی ها بیش از سایر ساکنان خلیج فارس، با جنگ در این منطقه که می تواند اثرات ویرانگر شدیدی بر منافع اقتصادی و امنیتی آنها داشته باشد، مخالفت می کنند. اما در عوض، خواهان تضعیف، منزوی و تحقیر کردن ایران به عنوان یک حریف منطقه ای هستند.

 

بدون تردید این رقابت های منطقه ای که از سوی واشنگتن حمایت می شود، اگرچه به سود امارات است، اما برای آمریکا منفعتی ندارد. همانطور که محمد بن زاید می داند، چیزی که مشخصا به نفع امارات متحده عربی نیست، تبعیت اماراتی ها از مسیر آمریکا و جنگ بیمارگونه ای که از سوی "جان بولتون" مطرح شده، است.

اشتباه بزرگ دولت ترامپ این است که فرض می کند کشورهای حوزه خلیج فارس تنها به خاطر اینکه در سطوح مختلف، رقیبِ ایران هستند، باید به اندازه ی دولت آمریکا در این موضوع وسواس داشته باشند. حاکمان خلیج فارس مانند محمد بن زاید توانایی تبدیل وسواس به محورهای سیاست خارجه ندارند.

 

وقتی تغییر مسیر سیاسی ولیعهد امارات به این واقعیت می رسد که همسایگی و مجاورت باید حتی با رقبا به اشتراک گذاشته شود، احساس خوبی به وجود می آورد.

محمد بن زاید اشتباهات زیادی مرتکب شده است، اما مرد زیرکی است. هوشمندی های وی در توانایی و تمایل او به پی بردن به خطاها و اصلاح آنها نمود پیدا می کند.

او می داند که منافع اقتصادی و امنیتی امارات متحده عربی از طریق ایجاد روابط حسنه با ایران به بهترین نحو محافظت می شود. وی درک می کند که روند فعلیِ پایان ناپذیر و همیشه متشنجِ دولت ترامپ به نتیجه خوبی نمی رسد.

امارات متحده عربی در حال حاضر با کشورهای حوزه خلیج فارس مانند؛ کویت، عمان و قطر در یک مسیر است که این موضع حاکی از چنین ادراکی است.

اگر دولت ترامپ از همین اصلاحاتی که امارات در پیش گرفته تبعیت کند، می تواند برای آمریکا خوب باشد. این بدین معنا نیست که آمریکا کورکورانه از متحد خویش پیروی کند، بلکه حقایق درگیری ها در خاورمیانه این کار را به نفع آمریکا می داند.

انتهای پیام/

,
 
,
, ,

پیلار ادامه داد؛ امارات متحده عربی یکی از 3 کشوری است که دولت ترامپ، سیاست خاورمیانه خود را طی قراردادی فرعی با آن منعقد کرد. 2 کشور دیگر رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی هستند.

,

وقتی محمد بن زاید به طور ناگهانی تصمیم به تغییر مسیر خود گرفت، نشان داد که یک پیمانکار فرعی می تواند یک پروژه در سیاست خارجه را مانند عوض کردن خانه، بسیار پیچیده کند. مسیر جدید لزوما بد نیست و ممکن است پیشرفت را نشان دهد، اما در این میان، مالک پروژه (آمریکا) را با سیاست خارجه خود رها می کند.

,

اگر دولت ترامپ به مسیر جدید نرود، آمریکا منزوی تر از زمانی که امارات متحده عربی در کنارش بود، می شود. و از آن 2 شریک باقی مانده، کسی قادر به نپذیرفتنِ همان تغییرات از سوی "محمد بن سلمان" (MbS) ولیعهد و حاکم بالفعل عربستان سعودی نیست.

,

 

,

, ,

محمد بن سلمان نمی تواند عربستان سعودی را به راحتی از جنگ یمن که کودک وی محسوب می شود، بیرون بکشد، زیرا امارات متحده عربی در حال خروج از آن است. او اکنون بدون حمایت دوست خود، "محمد بن زاید" بیش از پیش با برخی موانع و چالش ها مواجه می شود.

,

اگر محمد بن سلمان سیاست عربستان را پیاده سازی کند، دولت ترامپ که به روند فعلی آن متصل است به جز مشارکت سیاسی با دولت راست گرای صهیونیستی که همیشه روابط را به دلایل بسیار محدود خود ادامه داده، به تنهایی تمام این روند را انجام می دهد.

,

خطوط درگیری در خاورمیانه همیشه بسیار پیچیده تر از تصویری که دولت ترامپ ترویج داده است. جنگ در یمن به وضوح این پیچیدگی را به تصویر می کشد. حوثی ها به خاطر شکایت های محلی و منافع یمنی ها در شمال غرب درگیر جنگ شدند.

,

 

,

, ,

اخیرا با وقوع جنگ میان تجزیه طلبان جنوب یمن که تحت حمایت امارات متحده عربی بوده و نیروهای متحد با "عبدربه منصور هادی" رئیس جمهور صوری یمن که ساکن ریاض است و در عربستان سعودی در تبعید به سر می برد، پیچیدگی ها بیشتر شده است. هر دو طرف درگیری از شرکای ائتلاف در نبرد علیه حوثی ها هستند. این بُعد جدید از آشفتگی، تمایل محمد بن زاید به خارج کردن امارات متحده عربی از جنگ یمن را تسریع کرده است.

,

یک تهدید تروریسم بین المللی به شکل شاخه ای از القاعده در جنوب یمن وجود دارد که علیه حوثی ها در جنگ است. تحولات اخیر در یمن منجر به حق وتوی ترامپ در قطعنامه کنگره که خواستار خاتمه مداخله آمریکا در جنگ نسنجیده و غیر عاقلانه عربستان سعودی بود، شد.

,

موقعیت اخیر امارات متحده عربی با هدفِ تسکین و نه تشدید تنش با ایران، تأکید می کند که موضع دولت ترامپ نسبت به ایران استراتژی نبوده و تنها یک عقده روحی است.

,

اماراتی ها بیش از سایر ساکنان خلیج فارس، با جنگ در این منطقه که می تواند اثرات ویرانگر شدیدی بر منافع اقتصادی و امنیتی آنها داشته باشد، مخالفت می کنند. اما در عوض، خواهان تضعیف، منزوی و تحقیر کردن ایران به عنوان یک حریف منطقه ای هستند.

,

 

,

, ,

بدون تردید این رقابت های منطقه ای که از سوی واشنگتن حمایت می شود، اگرچه به سود امارات است، اما برای آمریکا منفعتی ندارد. همانطور که محمد بن زاید می داند، چیزی که مشخصا به نفع امارات متحده عربی نیست، تبعیت اماراتی ها از مسیر آمریکا و جنگ بیمارگونه ای که از سوی "جان بولتون" مطرح شده، است.

,

اشتباه بزرگ دولت ترامپ این است که فرض می کند کشورهای حوزه خلیج فارس تنها به خاطر اینکه در سطوح مختلف، رقیبِ ایران هستند، باید به اندازه ی دولت آمریکا در این موضوع وسواس داشته باشند. حاکمان خلیج فارس مانند محمد بن زاید توانایی تبدیل وسواس به محورهای سیاست خارجه ندارند.

,

 

,

, ,

وقتی تغییر مسیر سیاسی ولیعهد امارات به این واقعیت می رسد که همسایگی و مجاورت باید حتی با رقبا به اشتراک گذاشته شود، احساس خوبی به وجود می آورد.

,

محمد بن زاید اشتباهات زیادی مرتکب شده است، اما مرد زیرکی است. هوشمندی های وی در توانایی و تمایل او به پی بردن به خطاها و اصلاح آنها نمود پیدا می کند.

,

او می داند که منافع اقتصادی و امنیتی امارات متحده عربی از طریق ایجاد روابط حسنه با ایران به بهترین نحو محافظت می شود. وی درک می کند که روند فعلیِ پایان ناپذیر و همیشه متشنجِ دولت ترامپ به نتیجه خوبی نمی رسد.

,

امارات متحده عربی در حال حاضر با کشورهای حوزه خلیج فارس مانند؛ کویت، عمان و قطر در یک مسیر است که این موضع حاکی از چنین ادراکی است.

,

اگر دولت ترامپ از همین اصلاحاتی که امارات در پیش گرفته تبعیت کند، می تواند برای آمریکا خوب باشد. این بدین معنا نیست که آمریکا کورکورانه از متحد خویش پیروی کند، بلکه حقایق درگیری ها در خاورمیانه این کار را به نفع آمریکا می داند.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه