اخبار داغ

چند روایت از زحمات گروه‌‌های اورژانس

تجربه لحظات پُراسترس با فرشتگان سفیدپوش/ تکنسین‌های اورژانس از تلخ‌وشیرینی‌ کار در این مرکز می‌گویند

تجربه لحظات پُراسترس با فرشتگان سفیدپوش/ تکنسین‌های اورژانس از تلخ‌وشیرینی‌ کار در این مرکز می‌گویند
کار در مرکز اورژانس لحظات پُراسترس و پر از خاطرات تلخ و شیرینی است که هیچگاه از ذهن این فرشتگان نجات بخش پاک نمی شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرصادنیوز داشتم با خودم فکر می‌کردم که کار در این فضا چقدر سخت است و استرس دارد که شنیدن صدای بالگرد روی سقف بیمارستان به یکباره رشته افکارم را پاره کرد و تازه فهمیدم استرس یعنی چه!

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرصادنیوز,

بالگرد اورژانس از ماموریت برگشته بود؛ ماموریتش انتقال مادر بارداری از روستای چنار از توابع سرفیروزآباد -یکی از محروم‌ترین مناطق شهرستان کرمانشاه - بود که به سلامت این مادر باردار را با حال وخیمی که داشت به بیمارستان طالقانی منتقل کردند.

,

بعد از پایان عملیات انتقال بیمار به سراغ امیرمختار سلیمانی، خلبان این بالگرد رفتم و در کنار بالگردی که باید هرچه سریعتر برای انجام ماموریتی دیگر حاضر می‌شد چند ثانیه‌ای هم‌کلام شدم.

,

از تجربه کارش در این محیط خواستم برایم حرفی بزند که خیلی صریح گفت: «پرواز با بالگرد یعنی استرس».

,

او از سختی کارش هم گفت که به خاطر نجات جان بیماران بدحال مجبور هستند در مناطق صعب‌العبور فرود بیایند؛ اینکه داخل کابین نویز و صدا بسیار زیاد است و همین باعث افزایش استرس‌شان می‌شود.

,

و بالگرد دوباره به پرواز در می‌آید تا به ماموریتی دیگر اعزام شود؛ من هم به محل استراحت پایگاه این مرکز اورژانس بیمارستان برگشتم تا چند لحظه‌ای پای درد دل چند نفر از نیروهای زحمتکش این مرکز بنشینم.

,

اینجا شلوغ ترین و پر ترددترین مرکز اورژانسی کرمانشاه است؛ برای تهیه گزارشی از خدمات این نیروهای فداکار این مرکز را انتخاب کرده بودم و می‌خواستم گوشه‌ای از زحمات آنها را در این حرفه نجات‌بخش روایت کنم.

,

, ,

تجربه تکان‌دهنده‌ای از سد کردن راه آمبولانس

, تجربه تکان‌دهنده‌ای از سد کردن راه آمبولانس,

محمدرضا فاطمی ۲۱ سال است در مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کار می‌کند؛ او که شاید از همه بچه‌های آن مرکز باتجربه‌تر بود در مورد سختی کارش گفت که سختی این شغل مختص ما نیست، تمام تکنسین‌های اورژانس شبانه روزی و در تمام ایام سال و در تمام بحران ها افتخار خدمت رسانی به مردم را دارند.

,

فاطمی از بستن راه به روی آمبولانس توسط برخی از شهروندان گلایه داشت و می‌گفت که البته فقط شمار بسیار اندکی از مردم با شنیدن آژیر آمبولانس راه را باز نمی کنند.

,

او یک تجربه تکان‌دهنده از این سد کردن راه آمبولانس هم داشت که برایمان تعریف کرد و گفت که سال گذشته در مسیر انتقال یک بیمار بدحال به بیمارستان امام علی (ع) یک خودرو مسیر آمبولانس را مسدود کرد و وقتی متوقف شد ما نیز مجبور به توقف شدیم؛ برای اثبات اینکه ما در آمبولانس بیمار بدحال داریم درِ آمبولانس را برایش باز کردیم که از قضا فرد بدحال خاله این راننده بود و متاسفانه به علت دیر رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد!

,

فاطمی یک توصیه کرد که خوب است برای همیشه آویزه گوشمان کنیم که «مسیر آمبولانس‌ها را مسدود نکنیم، چون شاید یکی از بستگان ما در آن باشد».

,

ضرب و شتم نیروهای اورژانس در خانه بیمار!

, ضرب و شتم نیروهای اورژانس در خانه بیمار!,

این تکنسین اورژانس از نداشتن امنیت جانی همکارانش در این شغل هم گفت که حتی در برخی از ماموریت هایی که برای انتقال بیماران به ویژه بیماران اعصاب و روان انجام می‌دهند در منزل شخصی آنها مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و هیچ حمایتی از آنها نمی‌شود و حتی هیچ وسیله‌ای برای دفاع از خود ندارند.

,

او از تاخیر در کارانه و مزایای همکارانش هم گله داشت و اینکه حتی از دریافت وعده‌های غذایی هم محرومند؛ از اینکه ساعت‌ها بدون استراحت مجبور است با  همین لباس فرم بگذراند و  وقتی به خانه برمی‌گردند دیگر توانی برای گذراندن وقت در کنار خانواده ندارند یا اینکه در ایام تعطیل که همه به مسافرت می روند آنها نمی‌توانند فرزندان خود را به مسافرت ببرند.

,

فاطمی یک خاطره بسیار تلخ هم داشت که به قول خودش هیچگاه از ذهنش پاک نمی‌شود و آن هم این بود که در مدت ۱۳ سالی که در اهواز سابقه خدمت داشت یکبار شاهد زنده‌زنده سوختن یک خانواده بوده است.

,

او می‌گفت که مشاهده صحنه های دلخراش هرگز از ذهن ما پاک نمی‌شود و تنها خرسندند که دعای خیر مردم پشت سرشان هست و هر کاری که از دستشان برآید در راستای خدمت رسانی به مردم انجام خواهند داد.

,

, ,

تجربه امداد در زلزله و سخت‌ترین روزهای کاری

, تجربه امداد در زلزله و سخت‌ترین روزهای کاری,

این تکنسین اورژانس در مورد روزهای سخت کاری‌اش هم گفت؛ اینکه در روزهای ابتدایی زلزله مدام در خط انتقال بیماران از مسیر سرپل‌ذهاب به تهران و همدان در رفت و آمد بوده‌اند و روزهای بسیار سختی را گذرانده‌اند.

,

خاطره جالب دیگری هم داشت که در همین چند روز پیش برایش اتفاق افتاده بود؛ در بیست و یکم شهریور ماه امسال در منطقه آریاشهر به سمت کهریز تصادفی بین دو خودروی پیکان و پژو رخ داد ه که ۱۳ مصدوم به دنبال داشت که نیروهای اورژانس به دلیل ترافیک، کمی با تاخیر در محل حادثه حاضر شدند اما مردم به سمت آنها هجوم بردند و برخورد فیزیکی داشتند.

,

باید جریمه چراغ قرمز را از جیب بپردازیم!

,

اگر شما هم مثل من فکر می‌کردید که نیروهای اورژانس می‌توانند خیلی راحت از چراغ قرمز بگذرند اشتباه کردید، چون این تکنسین اورژانس می‌گفت که اگر برای انتقال سریع بیماران مجبور به عبور از چراغ قرمز یا استفاده از سرعت زیاد باشیم جریمه می شویم و مجبوریم جریمه را از جیب بپردازیم!

,

لاین مخصوص آمبولانس نداریم

, لاین مخصوص آمبولانس نداریم,

در ادامه فرصتی دست داد تا با یکی دیگر از سفیدپوشان مرکز صحبتی داشته باشیم؛ حیدر کرم‌پور از اینکه در شهر کرمانشاه زیرساخت‌ها برای خودروهای امدادی تعریف نشده گلایه داشت و اینکه لاین مخصوص آمبولانس هم نداریم که این موضوع بر سختی انتقال بیماران افزوده است.

,

این تکنیسین اورژانس به مردم اطمینان خاطر داد که در راستای خدمت‌رسانی به بیماران هیچ گونه کوتاهی نمی شود.

,

او همچنین به مردم توصیه کرد که وقتی در زمان تصادف با مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی تماس می‌گیرند، باید تا پایان ماموریت نیروهای تکنسین اورژانس در محل باقی بمانند و از جابجایی بیمار بپرهیزند.

,

مزاحمین اورژانس! برای نجات بیمار هر لحظه غنیمت است

, مزاحمین اورژانس! برای نجات بیمار هر لحظه غنیمت است,

او تاکید داشت که برای انتقال و کمک به یک بیمار بدحال هر لحظه غنیمت است و زمانی که این خطوط را برای مزاحمت اشغال می‌شود فرصت نجات بیماران را از آنها دریغ می‌کنند.

,

میثم مرادنژاد، تکنسین جوانی که تنها یک سال است در مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی مشغول خدمت رسانی است هم از سختی‌های کارش گفت که نیروهای مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی از حضور مشاورین و روانشناسان برای ریکاوری محروم هستند در حالی که کار در مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی بسیار دشوار است.

,

در زمان کار با «آسایار» مردم فکر می‌کنند پیامک‌بازی می‌کنیم!

,

او می‌گفت زمانی که ما از سیستم آسایار که بر روی یک دستگاه موبایل نصب می‌شود استفاده و لحظه به لحظه احوال و خدمات رسانی به بیماران را ثبت می کنیم، مردم فکر می کنند ما در حال پیامک بازی هستیم در حالی که اینگونه نیست.

,

این تکنسین جوان اورژانس کمبود نیرو، عدم برگزاری آزمون استخدامی، عدم حمایتهای قانونی در کنار عدم برخورداری از تغذیه را از دیگر مشکلاتی برشمرد که نیروهای تکنسین با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

,

صدای سیستم آسایار رشته صحبت ما را پاره می کند و نیروهای تکنسین پایگاه اورژانس بیمارستان طالقانی برای اعزام به ماموریت پیج می شوند؛ ظاهرا خانم مسنی که دچار سرطان بوده بدحال شده است.

,

با حاضر شدن نیروهای اورژانس من هم آماده می‌شوم تا همراهشان بروم.

,

در مسیر رسیدن به محل ماموریت رانندگان با شنیدن آژیر آمبولانس به سرعت کنار می‌رفتند و راه را برای عبور آمبولانس باز می‌کردند؛ اما امان از این چاله چوله های شهر که با این سرعت آمبولانس هر بار نیم متری ما را بالا و پایین می‌کرد!

,

با خودم فکر می‌کردم که این مشکل برای نیروهای تکنیسین که سالها درگیرش هستند چقدر باید زجرآور باشد.

,

وقتی با آن هم راه بلدی آقای راننده و دور زدن خیابان‌های شلوغ باز هم به ترافیک برخوردیم تازه یاد صحبت‌های آقای کرم‌پور افتادم که از نبود لاین اورژانس در شهر شکایت داشت

,

به کوچه که می‌رسیم یک نفر برای  آمبولانس دست تکان می دهد؛ نیروهای اورژانس سریع وارد منزل پیرزن می شوند که در گوشه ای بی حال افتاده و وضعیت خوبی ندارد به سرعت از وضعیت و علت ضعف و بی حالی پیرزن جویا می شوند، وضعیت قند و فشار خون کنترل می شود و همزمان این وضعیت از طریق سیستم آسایار اطلاع رسانی می شود.

,

, ,

به دلیل شرایط پیرزن نیروهای تکنسین اورژانس می‌گویند باید بیمار به بیمارستان امام رضا (ع) به عنوان مرکز درمانی عمومی انتقال یابد، پسر خانواده با پیرزن همراه می شود و آمبولانس برای اعزام این پیرزن به بیمارستان حرکت می‌کند.

,

همینجا از آنها خداحافظی می‌کنم و به مرکز دیسپچ - محل برقراری ارتباطات مردمی با سامانه 115 - می‌روم تا دقایقی را کنار آنها باشم.

,

امان از این مزاحم‌های تلفنی اورژانس

,

در بدو ورود ۶ نفر از پرسنل پرستار را دیدم که چهار نفر از آنها مشغول پاسخگویی به تماس های مردمی بودند.

,

صدای تلفنی که آزاد بود به صدا درآمد؛

,

-مرکز اورژانس بفرمایید؟

,

و صدای گربه از آن طرف خط می‌آید...

,

خط مذکور قطع می‌شود و بلافاصله بعد از آن خانمی با مرکز فوریتهای  پزشکی تماس می‌گیرد و با حالتی بسیار آشفته و نگران از وضعیت بیمار خود می گوید که دارد از حال می‌رود و تقاضای کمک دارد.

,

, ,

بلافاصله در تماس های دیگری یکی از حال بد فردی که تصادف کرده می گوید و دیگری از وضعیت فردی که چاقو خورده است و نیاز به حضور سریع آمبولانس دارد.

,

تماس ها یکی پس از دیگری برقرار می‌شود و باز هم سر و کله مزاحم تلفنی پیدا می شود که مدام مریم را صدا می‌زند و هرچقدر پرستار می گوید که ما اینجا مریم نداریم او گوش نمی دهد و شروع به فحاشی کرده و گوشی را قطع می کند.

,

یکی از پرستاران رو به من که متعجب نگاهشان می‌کنم، می‌گوید دیگر عادت کرده ایم به این رفتارها و بعضی از مزاحم‌ها حتی زمانبندی خاصی هم برای خودشان دارند و راس ساعت خاصی تماس می‌گیرند!

,

اضطراب و استرس های بسیار غیرقابل وصف مردم در هنگام برقراری تماس با مرکز مدیریت حوادث که نمی توانستند با حفظ خونسردی مشکل خود را اطلاع دهند نیز یکی دیگر از مشکلات مرکز دیسپچ بود.

,

اما پرستارانی که به عنوان نیروهای مرکز دیسپچ پاسخگوی تماس های مردمی بودند از استرس های بسیار بالای کاری خود می گویند و صبوری هایی که باید در مقابل فحاشی مردم داشته باشند؛ مزاحمین تلفنی آمار بسیار زیادی دارد اما هیچ گونه پیگرد قانونی برای برخورد با این مزاحمت ها وجود ندارد و تنها به صاحب خط تذکر داده می‌شود.

,

این پرستاران استرس‌های کاری شان حتی زندگی های شخصی شان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد آنها دیگر نمی‌توانند وقت و انرژی برای خانواده هایشان داشته باشد؛ آنها با گلایه از اینکه مزایایی ندارند و حقوق شان هم عادی است می گویند با حضور در محل کار عصبی و کم تحمل شده اند و هر روز استرس های زیادی را تحمل می کنند؛ آنها از کمبود آمبولانس گلایه می کنند و می گویند با فرا رسیدن اربعین بر مشکلات آن ها افزوده می‌شود.

,

پرستاران می‌گویند هرگز خاطرات تماس‌های مردمی از ذهن آنها پاک نخواهد شد و گاهی برای پیگیری مشکلات مردم و بیماران تصادفی و بد حال حتی احوال آنها را از بیمارستان‌هایی که اعزام شده اند جویا می شوند.

,

آنها با گلایه از برخی برخوردهای مردم می‌گویند مردم باید هنگام برقراری تماس با مرکز مدیریت حوادث خونسردی خود را حفظ کنند و به ما اطلاعات غلط ندهند و تا رسیدن نیروهای اورژانس محل را ترک نکنند آنها از سختی های کار خود در مواجهه با بیماران روانی می گویند.

,

و این پایان یک روز کاری من با این فرشتگان نجات‌بخش بود که هیچگاه سختی کارشان را درک نکردیم ولی آنها صبورانه برای نجات جان عزیزان ما شب و روز از جان مایه می‌گذارند.

,

روزتان مبارک فرشته‌های سفیدپوش...

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه