کتاب «قصه شهزاد» داستان زندگی شهید "حسن بختیاریزاده" است که در قالب 5 فصل به قلم "سمیرا خطیبزاده" نویسنده جوان و خوش ذوقی نوشته شده است که نوشتن از شهید و شهادت را وظیفه خود میداند و به برکت نام شهدا قلم خود را بیمه کرده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از سایت بسیج جامعه زنان کشور، کتاب "قصه شهزاد" مملو از لحظات نابی است که عشق بین پسری عزیز کرده و مادری دلباخته را روایت میکند، نویسنده کتاب در گفت وگو با خبرنگار سایت سازمان بسیج جامعه زنان کشور درباره نحوه نگارش و انتخاب اسم این کتاب حرفهایی ناگفته را بیان کرده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,,
خانم خطیبزاده خود را بطور کامل معرفی کنید.
, خانم خطیبزاده خود را بطور کامل معرفی کنید.,سمیرا خطیب زاده هستم، متولد سال 61 ، کارشناس ارشد مدیریت رسانه، متاهل هستم و یک پسر 5 ساله و یک دختر 2ساله دارم.
,,
از چه زمانی شروع به نوشتن کردید؟
, از چه زمانی شروع به نوشتن کردید؟,از همان دوران دبیرستان علاقه زیادی به ادبیات و نوشتن داشتم. با اینکه رشته تحصیلیام ریاضی بود، انشاهای خوبی مینوشتم. یادم میآید در کلاس انشا همه دانشآموزان از معلم میخواستند که بلند شوم و انشایم را بخوانم، در کنکور رشته ریاضی دانشگاه تربیت معلم تهران پذیرفته شدم، از ابتدا هم به دروس فهمیدنی و ریاضی علاقهمند بودم هم ادبیات و نوشتن را دوست داشتم. در همان دوران دانشجویی برای نشریات دانشگاه یادداشت می نوشتم و سردبیر نشریه هم بودم. بعد از فارغالتحصیلی و ازدواج، نمونه کارهای خود را برای روزنامه کیهان فرستادم. خوشبختانه مورد استقبال واقع شد تا اینکه در سال 86 از طرف کیهان دعوت به همکاری شدم و در سرویس فرهنگ مقاومت و صفحه دانشگاه یادداشت، مقاله، مصاحبه و گزارشهای زیادی را تهیه کردم و همزمان با هفته نامه " زن روز" همکاری می کردم. فرزند اولم که به دنیا آمد از آنجایی که وظیفه مادری برایم در اولویت بود از رفتن به سر کار منصرف شدم اما در فرصتهایی که در خانه برایم ایجاد میشد مطالبم را نوشته و به روزنامه میفرستادم، دو سال در سازمان بسیج جامعه زنان کشور مشغول به کار شدم و همچنان ارتباطم را با روزنامه، نشریه پلاک هشت، سایت مشرق، فصلنامه آرمانگرا و ... قطع نکردم.
,,
چطور شد که خاطرات شهید حسن بختیاری زاده را به رشته تحریر در آوردید؟
, چطور شد که خاطرات شهید حسن بختیاری زاده را به رشته تحریر در آوردید؟,آشنایی و علاقه من برای نوشتن در خصوص شهدا با حضورم در صفحه فرهنگ مقاومت روزنامه گره خورده است، نوشتن از شهید و شهادت در کنار موضوعات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جزء علاقههای ذاتی من بود. نمیدانم چرا؟ شاید یک ادای دین یا احساس وظیفه بود. دوست داشتم قلمم را با نوشتن برای شهداء بیمه کنم. همین حس هم مرا واداشت که وبلاگی برای نشر و حفظ دست نوشتههای فرهنگی و سیاسیام بهنام «راه طی شده» بسازم. نام وبلاگم را هم بر اساس دست نوشته سید و سالار شهیدان اهل قلم "شهید آوینی" انتخاب کردهام آنجا که مینویسد «و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آنچه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود او است، اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند آنگاه این خداست که در آثار ما جلوهگر میشود. حقیر اینچنین ادعایی ندارم اما سعیام بر این بوده است» انتشارات 27 بعثت نیز از طریق همین وبلاگ با نوشتهها و قلم من آشنا شد و پیشنهاد نوشتن کتاب را به من دادند.
,,
از کتاب "قصه شهزاد" و چگونگی به تحریر در آوردن آن بگویید؟ آیا با شهید یا خانواده او آشنایی خاصی داشتید؟
, از کتاب "قصه شهزاد" و چگونگی به تحریر در آوردن آن بگویید؟ آیا با شهید یا خانواده او آشنایی خاصی داشتید؟,از شهید حسن بختیاریزاده هیچ نمیدانستم. حتی وقتی موضوع کتاب به من پیشنهاد شد، نام شهید را در جستجوگرها هم سرچ کردم اما هیچ نیافتم! جز یک مورد که خبری از برگزاری سالگرد شهید بود. به راستی در طول مدتی که کتاب را مینوشتم با شهید "حسن بختیاری" زندگی کردم. شاید برایتان عجیب باشد اما در موقع خواب اتفاقات زندگی شهید را مدام در ذهنم مرور میکردم کلمات و جملات را بالا و پایین میکردم تا بهترین قطعه داستانی را در بیاورم.
,,
چه شد که نام کتاب را « قصه ی شهزاد» گذاشتید؟
, چه شد که نام کتاب را « قصه ی شهزاد» گذاشتید؟,نام شناسنامهای حسن بختیاری «شهزاد» است. شهزاد در کودکی دچار مریضی سختی میشود و مادرش نذر حضرت زهرا(س) میکند که اگر او شفا بگیرد نامش را حسن بگذارد. به این ترتیب شهزاد قصه ما میشود «حسن بختیاری زاده»..
,, ,
نوشتن کتابی در مورد زندگینامه یک شهید چه تاثیراتی در زندگی شما داشت؟
, نوشتن کتابی در مورد زندگینامه یک شهید چه تاثیراتی در زندگی شما داشت؟,از حسن بختیاری درسهای زیادی گرفتم. شهید از خانواده مرفه بود اما بسیار ساده زندگی میکرد و نمیگذاشت همرزمانش از این موضوع با خبر شوند. هر کدام از آنها احتیاج به حمایت مالی داشتند، دریغ نمیکرد اما باز هم مخفیانه. ارتباط عجیب و صمیمی حسن بختیاری با مادرش برایم از همه زیباتر بود. در حین نوشتن این کتاب متوجه رابطه منحصر به فرد شهید با مادرش شدم، به عنوان نمونه زمانی که شهید به حج رفته بود، از گوشه گوشه آنجا و حال و هوای سفر حج برای مادرش چنان نامه ای نوشته بودکه گویی مادرش را همراه خود کرده بود. سعی کردم این ارتباط را به بهترین وجه در کتابم به نمایش بگذارم. میزان موفقیت را باید خوانندگان کتاب ارزیابی کنند. کتابی که در نهایت با فوت مادر شهید آن هم از دوری فرزندش به پایان می رسد. این ارتباط صمیمی سرشار از احترام به مادر، برای من و همه فرزندان ایرانی الگوست. شهید بسیار شوخ طبع و مهربان بود. تمام این خصوصیات ناب مرا بیشتر از پیش مجذوب نوشتن خاطراتش میکرد. حسن بختیاری در زمینه درسی هم نمونه و الگو بود. وقتی به جبهه رفت کتابهایش را با خود میبرد و در همان زمان جبهه در کنکور شرکت کرد و نتیجهاش هم قبولی در دانشگاه شریف بود. همین دقت و زکاوت او در بسیاری از مواقع حساس در جبهه کمک می کرد.
,,
خانم خطیبزاده شما هم کارمند هستید و هم مادر دو بچه، چگونه توانستید این دو فضا را با هم هماهنگ کنید که بتوانید وظایف خود را به نحو احسن انجام دهید و در کنار تمام این مسئولیتها کتاب "قصه ی شهزاد" را نیز بنویسید.
, خانم خطیبزاده شما هم کارمند هستید و هم مادر دو بچه، چگونه توانستید این دو فضا را با هم هماهنگ کنید که بتوانید وظایف خود را به نحو احسن انجام دهید و در کنار تمام این مسئولیتها کتاب "قصه ی شهزاد" را نیز بنویسید.,معتقدم که انگیزه و اعتقاد به انجام کار حرف اصلی را میزند. هر کدام از ما اگر برای انجام کاری انگیزه لازم را داشته باشیم مطمئنا با وجود مشغله زیاد خانه داری و همسرداری می توانیم بخشی از روز را در منزل به گونهای برنامهریزی کنیم که به کارهای مورد علاقه و فرهنگی خود هم برسیم. من بعد از برگشت از محل کار تمام وقتم را برای فرزندانم میگذارم و در کنار آنها هستم، ساعات نوشتن برای من معمولا 12شب به بعد است که بچه ها خواب هستند. البته در اینجا میخواهم بر روی این نکته تاکید کنم که همسرم در طول نوشتن این کتاب و حتی زمان تحصیل در دانشگاه با کلام گرمش به من روحیه میداد و این خیلی مسئله مهمی است. شما تصورش را بکنید که کسی همیشه همراه و شریک زندگیتان باشد که مدام این اندیشه را در ذهنتان تداعی کند که «شما میتوانید» و توانایی این را دارید که همه مشکلات را با درایت و برنامهریزی پشت سر بگذارید؛ آنوقت عملکرد و کارایی و روحیه شما برای انجام کار دو چندان میشود. لذا از همینجا از همراهی فکری و کلامی همسرم قدردانی و تشکر میکنم. البته گاهی احساس خستگی ناشی از محل کار و کارهای خانه به من فشار میآورد، اما با مطالعه خاطرات و فعالیتهای مداوم و روحیه خستگیناپذیر شهید، من نیز مصمم تر از قبل به کار نوشتن ادامه میدادم.
,,
و کلام پایانی...
, و کلام پایانی...,با باور و یقین قلبی میگویم که شهدا بهترین الگو برای جوانان هستند. کافیست در میان دل مشغولیهای کاذب این دوران، فرصتی را به خواندن زندگینامه، خاطرات و وصیتنامههای این بزرگواران اختصاص دهیم مطمئن باشید انقلابی در درونمان ایجاد میشود و راه درست زیستن و زندگی کردن را پیدا می کنیم.
,,
سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید
, سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید,انتهای پیام/خ
]
ارسال دیدگاه