قداست به معناى محبوبیتِ همراه با احترام شدید است. انسان به علّت کمال خاصّى که در شخصیتى سراغ دارد، به او محبّت ورزیده و به وى احترام خاصى مىگذارد. انسانها همه کمالات را بطور یکسان دارا نیستند، از اینرو انسانى که داراى کمالات فوق العاده و برترى است از محبوبیت و احترام بیشترى برخوردار است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجوی، پرسش: با توجه به معصوم نبودن ولى فقیه چرا به قداست وى معتقدید؟!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از, با توجه به معصوم نبودن ولى فقیه چرا به قداست وى معتقدید؟!,پاسخ از علامه محمدتقی مصباح یزدی: قداست به معناى محبوبیتِ همراه با احترام شدید است. انسان به علّت کمال خاصّى که در شخصیتى سراغ دارد، به او محبّت ورزیده و به وى احترام خاصى مىگذارد. انسانها همه کمالات را بطور یکسان دارا نیستند، از اینرو انسانى که داراى کمالات فوق العاده و برترى است از محبوبیت و احترام بیشترى برخوردار است.
, پاسخ از علامه محمدتقی مصباح یزدی:,,
قداست مانند محبّت از یک مورد شخصى محبوب به دیگر امور منتسب به او نیز ـ به طور طبیعى ـ منتقل مىشود، به گونهاى که وقتى شخصى را دوست مىداریم، نزدیکان و وابستگاناش را نیز دوست خواهیم داشت؛ مثلاً وقتى به استاد خود عشق مىورزیم، فرزندان و حتّى وسایل شخصى او را نیز دوست مىداریم، به همین دلیل است که مردم ما به خاندان امام(قدس سره)، خانه، حسینیه و حرم ایشان علاقه شدیدى نشان مىدهند و به آنها عشق میورزند.
,روح دین را همین قداست تشکیل مىدهد، به طورى که تمام ادیان الهى بر احترام گذاردن خاص به خداوند و هر چه و هر کس که به او منسوب است تأکید مىورزند، حتى مذاهب انحرافى نیز براى بت و خدایان قداست قائلند. روایات ما بر این مطلب تأکید دارد که «هل الایمان الاّ الحبّ» آیا ایمان جز محبّت و دوستى امر دیگرى است(1)؟ از اینرو در اسلام اولین مرتبه قداست براى خداى تبارک و تعالى است و در مراتب بعدى هر کس به او نزدیکتر و داراى ارتباط بیشتر با اوست. پروردگار متعال به دلیل هستى مطلق، کمال مطلق و ... از برترى بىنظیرى برخوردار است و طبیعى است از همه محبوتر و دوست داشتنىتر باشد، تا اندازهاى که باید در برابر او به خاک افتاد و پیشانى را بر زمین سایید. این سجده به دلیل همان قداست است. در مرتبه بعد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به دلیل بیشترین ارتباط با خداوند، داراى تقدس و احترام بیشترى است، تا آنجا که خداوند و فرشتگانش بر او درود مىفرستند و از مؤمنان نیز مىخواهند تا درود بفرستند(2). و شرع مقدس گذاردن دستِ بدون وضو را بر نام آن حضرت حرام مىداند.
,,
این قداست پس از خداوند، به پیامبر و جانشینان او یعنى امامان معصوم(علیهم السلام) ـ که از طرف خدا منصوب شدهاند ـ گسترش مىیابد. بوسیدن ضریح امامان(علیهما السلام) و زیارت حرم آنها همگى برخاسته از همین قداست است. در مراتب بعدى یعنى پس از امامان(علیهم السلام) این قداست به همه کسانى که به گونهاى به آنان منتسباند، مانند سادات و مراجع و علماى دینى سرایت مىکند. با اینکه بوسیدن دست و تواضع بیش از اندازه براى غیر خدا در اسلام نکوهش گردیده، ولى مواردى استثناء شده است، از جمله: «انه من ارید به رسول اللّه؛(3) کسى که به جهت انتساب به پیامبر دستش را ببوسند.» یعنى این شخص از چنان عظمتى برخوردار است که به جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)دست او را مىبوسند. ولىّ فقیه گرچه معصوم نیست، ولى به دلیل انتسابش به امام معصوم(علیه السلام) و جانشینى وى مراتبى از همان قداست را داراست. آیا مىشود کسى خدا را دوست بدارد، ولى پیامبرش را دوست ندارد؟! آیا مىشود کسى پیامبر را دوست بدارد ولى به جانشینان او (امامان) علاقه نداشته باشد؟! و آیا مىتوان امام معصوم(علیه السلام)را دوست داشت، ولى جانشین او را گرامى نداشت؟
- قداست ولى فقیه و مرجع دینى چه تأثیرى در جامعه دارد؟
, - قداست ولى فقیه و مرجع دینى چه تأثیرى در جامعه دارد؟, - قداست ولى فقیه و مرجع دینى چه تأثیرى در جامعه دارد؟,
کیان شیعه و حیات آن در زمان غیبت؛ با همین قداست حفظ شده است. مردم در طول تاریخ براى مراجع خود احترام خاصّى قائل بودهاند. دشمنان نیز همواره از این قداست در هراس بودهاند، به طورى که همیشه از حکم جهاد مرجع دینى مىترسیدهاند. باید دید که حکم جهاد یک مرجع پیر چه تأثیرى در جامعه دارد. از آن رو که ولى فقیه از قداست ویژهاى برخوردار است و مردم او را نایب امام زمان مىدانند، حاضرند همگى جان و مال و هستى خود را فدا کنند. فتواى تاریخى میرزاى بزرگ در تحریم تنباکو، استعمار پیر انگلستان را شکست داد و کشور ایران را از بحران رهایى بخشید.
در عصر حاضر نیز همگى شاهد بودیم که چگونه امام خمینى(قدس سره) انقلابى رارهبرى کرد که حکومت 2500 ساله شاهنشاهى را ریشه کن ساخت و به جاى آن جمهورى اسلامى را برقرار کرد. اگر قداست مرجعیت نبود، چه کسى حاضر بود خود را آماجگاه گلولههاى دژخیمان شاه قرار دهد؟! اگر مردم حکم امام را حکم خدا و امام زمان نمىدانستند، چه کسى حاضر بود از لذتهاى دنیا دست شسته و شب و روزش را در جبههها بگذراند و بهترین عزیزانش را در راه خدا فدا کند؟! اکنون مىتوان فهمید که چرا دشمنان اسلام از ولى فقیه و مرجعیت قداستزدایى مىکنند؟!
قداست، ضامن بقاى نظام
تجربه نشان داده است مرجعیت و ولایت همواره مایه امید شیعیان در زمان غیبت بوده است. مرجعیت، پیوسته جامعه را از خطرات جدّى رهانیده است. اکنون دشمنان اسلام، پس از مطالعات روانشناسانه، رمز وحدت امت و پایدارى نظام اسلامى را بخوبى شناختهاند؛ آنها دریافتهاند قداستى که مردم براى رهبرى و ولایت امر قائلند، نظام و انقلاب را بیمه کرده است، از اینرو تمام تلاش و همّت خود را براى شکستن این قداست بکار گرفتهاند، تا چنین وانمود کنند رهبر و مرجع در ردیف دیگر دولتمردان و یا حتى افراد عادى است. آنها چنین القا مىکنند همانگونه که از وزیر، وکیل و یا یک شخصیت قضایى مىتوان انتقاد کرد، مىتوان از ولىفقیه انتقاد کرد!
البتّه ما نیز معتقد به جواز انتقاد از ولى فقیه هستیم، ولى با روش صحیحى که نشانه خیرخواهى و دلسوزى است. به هرحال زمانى که قداست رهبرى شکسته شد، دیگر کسى امر او را مطاع نمىداند و عمل کردن به دستورهاى او را وظیفه شرعى نمىشمرد و کسى کشته شدن در این راه را شهادت نمىداند. در این هنگام است که دشمن به تمام اهدافش رسیده است، زیرا در مواقع بحرانى دیگر کسى وجود ندارد که با یک فتوا توطئهها را خنثى کند و کشور را نجات دهد.
کمى بیندیشیم که شکستن این قداست به سود کیست؟ و القاکنندگان این شبهات در پى چه امرى هستند؟!
1- کافى، جلد 2 ص 125، روایت 5.
,2- قرآن کریم سوره احزاب آیه 56.
,
3- بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 26، باب 100، روایت 25.
منبع:پرسش ها و پاسخ ها /علامه مصباح یزدی
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه