آیا این جادوگر رک و روراست فوتبال ایران است که دیگران را تشویق به تظاهر و ریاکاری میکند؟ یعنی گناه علی دایی این است که او را نخواسته و خیلی شفاف این موضوع را مطرح کرده است؟[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا از عزت تا عزت؛ این شاید یک برش از زجرها و زخمهای این سالیان پرسپولیس باشد، تیمی که انگار همه فرزندانش سعادت آن را «فقط» در حضور خودشان میبینند. 17 اردیبهشت 91 بود که علی دایی با مصاحبه عجیب خودش آتش به جان قرمزها انداخت: «خداوند به من عزت داد تا بالاتر از این تیم قرار بگیرم.» سرمربی آن روزهای راهآهن بیاعتنا به روح خراشیده هواداران پرسپولیس، انتقام غیابیاش از حبیب کاشانی را با جستوخیز روی اعصاب آنها گرفت تا روشن شود دور از اقلیم سرخ، هرگز علاقهای به کامیابی این تیم نداشته است. ورق اما برگشت تا علی دایی به پرسپولیس بیاید و این بار علی کریمی از جمع سرخپوشان جدا شود. آکتورها تغییر کردند، اما سناریو عوض نشد تا یک بار دیگر همان کلید واژه جهنمی مثل تازیانه روی پیکر پرسپولیسیها فرود بیاید: «عزت و ذلت دست خداست. یک روز همه چیز در اختیار شماست، اما فردا وضع تغییر میکند.» کاپیتان پیشین پرسپولیس که روز واقعه نتوانسته بود در کنار دوستانش جلوی هتتریک بهادر عبدی و تحقیر سرخپوشان را بگیرد، سرانجام انتقام شخصیاش را از علی دایی گرفت، غافل از اینکه در کشاکش گروکشیها و ستیزهجوییهای فردی، این پرسپولیس بینواست که قربانی میشود؛ شاید شبیه مادری از نفس افتاده که یک گوشه نشسته و میراثخواهی بیرحمانه پسرانش را تماشا میکند. چرخ گردون چرخید و شما هم صاحب «عزت» شدید آقای کریمی؛ دلت خنک شد برادر؟
, شبکه اطلاع رسانی دانا,مشکل از دایی و کریمی نیست، اشکال شاید از فرهنگ غلط و خودخواهانهای باشد که در قلب مریض فوتبال ایران ریشه دوانده است. اینجا قهرمانی تراکتور همان قدر به جادوگر فرصت رجزخوانی میدهد که دست عنصری مثل جواد کاظمیان را هم باز میگذارد تا برای تیم سابقش خط و نشان بکشد: «جواب خوبی به آنهایی دادم که باعث جداییام از پرسپولیس شدند!» شاید باید لعنت فرستاد به ذات این فوتبال پلشت که در آن حتی نیمکتنشین تراکتورسازی هم برای خودش در پرسپولیس جایگاهی ابدی و غیرقابل تغییر قائل است. همه داستان اما همین نیست. چه بسا اگر توپ ادینهو به جای تیر به تور تراکتوریها بوسه میزد و فینال میلیمتری را مس میبرد، این بار «عزت» به اردوگاه شیث رضایی میرفت و مدافع اخراجی سرخپوشان فتح این جام را توی سر دایی و پرسپولیسیها میکوبید، کمااینکه در صورت قهرمانی فولاد، غلامرضا رضایی نیز از همین شانس برخوردار میشد! انگار قرار نیست تیمهای فوتبال در ایران لیست مازاد داشته باشند و هر کسی را جذب کردند تا آخر عمر باید نگهاش دارند. در این معادله نامیمون فقط تکلیف این موضوع مجهول باقی میماند که چرا دست روزگار همه عزتها را در ایران پخش میکند و مثلا به اسپانیا عزت نمیرسد؟ یکی مثل رائول گونزالس همه عمرش را وقف رئال میکند و راه به راه با این تیم افتخار کسب میکند، اما وقتی نامهربانانه پرتش میکنند بیرون و با تیم متوسط شالکه قهرمان جام حذفی آلمان میشود، هیچ کسی را به باد بد و بیراه نمیگیرد. اگر علی کریمی که طی این سالها حتی یک سهمیه آسیایی هم برای پرسپولیس نگرفت، جای رائول بود چه میکرد؟
,دلمان خوش بود که اگر شماره هشت دوستداشتنی فوتبال ایران مملو از حاشیههای مخرب است و اگر از نظر فنی در سراشیبی سقوط قرار گرفته، دستکم خصایل جوانمردانهاش را حفظ کرده است. حالا اما با این علی کریمی چه باید کرد: «آنقدر فکرشان کار نکرد که مرا صدا کنند و مثلا بگویند به توافق نرسیدیم. از اول گفتند فلانی نباشد!» آیا این جادوگر رک و روراست فوتبال ایران است که دیگران را تشویق به تظاهر و ریاکاری میکند؟ یعنی گناه علی دایی این است که او را نخواسته و خیلی شفاف این موضوع را مطرح کرده است؟ وقتی یوونتوسیها دلپیهرو را نخواستند، اول صدایش کردند و به هوای مذاکره غیرواقعی، نازش را کشیدند؟ آیا همین توقعات مطلقا غیرقابل قبول و سهمخواهیهای زیاده از حد نیست که فوتبال ما را به این فلاکت انداخته است؟ علی کریمی در حالی در حساسترین مقطع فصل یقه دایی راگرفته و ول نمیکند که برای به یاد آوردن آخرین رستگاری پرسپولیس در حضور او باید به سالهای بسیار دور سفر کرد. از زمان بازگشتش به جمع سرخپوشان، جادوگر حداقل با هشت زوج مدیرعامل- مربی کار کرده و در زمان هیچکدام از آنها موفق نبوده است. مصطفوی- قطبی، انصاریفرد- پیروانی، انصاریفرد- وینگادا، کاشانی – استیلی، رویانیان – استیلی، رویانیان – دنیزلی، رویانیان- خوزه و رویانیان – گلمحمدی ترکیبهای متنوعی بودند که کریمی در حضور آنها برای پرسپولیس بازی کرد و عجیب اینکه وضع قرمزها امروز از تمام آن اعصار بهتر است! اگر لابلای این دوران دایی دوبار بدون کریمی سرخپوشان را قهرمان همین جامحذفی کرده، معنیاش آن است که خداوند شهریار را عزیز و جادوگر را ذلیل کرده است؟ با این تفکرات پوسیده و ماورایی جلوه دادن همه چیز، چه آخر و عاقبتی انتظار ما را میکشد؟ اگر کریمی ادعای پرسپولیسی بودن دارد، در عمل باید خیر این تیم را بخواهد، نه آنکه بیتفاوت به پیشنهاد گزاف سید جلال، با تماس تلفنیاش مانع از قطری شدن آندرانیک تیموریان شود و در عوض با انواع و اقسام مصاحبههای گاه وبیگاه، برای به حاشیه کشاندن سرخپوشان سنگتمام بگذارد. جام تبریزیها نوشجانشان آقای کریمی، اما کاش حالا که برای پرسپولیس از این کارها نکردی، حداقل حواست به علاقه قلبی هواداران تیم سابقت باشد و این مختصر موهبت را از آنها نگیری.
,چهار هفته به پایان لیگ، پرسپولیس همچنان در کورس قهرمانی است، اما همه انرژی این باشگاه صرف مبارزه با مسایل پیرامونی میشود. آخرینشان همین که فرزندان این تیم چپ و راست به جان هم میافتند و چوب تفرقه به جان هواداران میزنند. گاهی باید درود فرستاد به شرف هواداران آرسنال که سالهاست خون دل میخورند، اما پشت تیمشان باقی ماندهاند، وگرنه ما زیر آسمان مملکتی نفس میکشیم که مردمش با یک برد عاشق میشوند و با یک باخت فارغ، با دو نتیجه مطلوب ارتش 63 درصدی امیدوار به قهرمانی تشکیل میدهند و با یک توقف خارج از خانه، دلشان هوای «داش علی» میکند!
,انتهای خبر
]
ارسال دیدگاه