روزشمار هفته حقوق بشر آمریکایی/1
عیدی حقوق بشری آمریکایی ها برای مردم ایران در 6 تیر 1360/ چرا آمریکا نام منافقین را از لیست گروه های تروریستی حذف کرد؟+عکس و فیلم
آمریکا در حالی داعیه حمایت از گروه های حقوق بشری را دارد که در ششم تیر سال 1360 با حمایت از گروهک منافقین ترور ناکام امام جمعه موقت تهران را رقم زد.
[
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بعد از انتشار گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در رابطه با وضعیت حقوق بشر در سطح دنیا در سال 2013 میلادی، رهبر انقلاب سخنان مهمی درباره حقوق بشر به سبک آمریکایی ها داشتند.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
ایشان فرمودند: " من تعجّب می کنم، آمریکایىها خجالت نمی کشند اسم حقوق بشر را مىآورند. ... از صد رقم حرکت خلاف حقوق بشر آنها، شاید نود رقم، هشتاد رقم آن را مردم دنیا نمی دانند؛ همان ده بیست رقمى که می دانند، یک کتاب قطور سیاه است.
,
هر کس دیگری دربارهی حقوق بشر حرف بزند، آمریکاییها حق ندارند دربارهی حقوق بشر حرف بزنند؛ چون دولت آمریکا بزرگترین نقضکنندهی حقوق بشر در دنیا است؛ نه فقط دیروز، بلکه همین امروز.»
,
بعد از این سخنرانی مقام معظم رهبری، پیشنهاد هفته حقوق بشر آمریکایی مطرح شد و هر ساله از 6 تیر ماه تا 14 تیر به نام هفته حقوق بشرآمریکایی نامگذاری میشود.
,
اولین روز از هفته حقوق بشر آمریکایی مصادف است با ترور امام جمعه وقت تهران در سال 1360 که همان مقام معظم رهبری بودند؛ عناصر منافقین مورد حمایت آمریکا، در روز ششم تیر ماه 1360 با جاسازی مواد منفجره در دستگاه ضبط صوت در محل تریبون سخنرانی مقام معظم رهبری (که آن روزها امام جمعه تهران بودند) در مسجد ابوذر تهران و انفجار آن ، قصد ترور و به شهادت رساندن ایشان را داشتند.
,
هرچند به خواست خداوند، این نیست پلیدانه عملیاتی نشد اما جراحاتی که به دست راست ایشان وارد شده است همچنان با ایشان همراه بوده و بهبود پیدا نکرد.
,
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که منافع خود را در منطقه از دست رفته می دید روش های مختلفی را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به کار گرفت، از جمله غیر انسانی ترین آنها می توان به برنامه سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) به نام طرح فونیکس (phoenix) با هدف مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران اشاره کرد؛ بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپای اسلامی از میان برداشته میشدند تا جمهوری اسلامی به زانو درآید.
,
بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپای اسلامی از میان برداشته میشدند تا جمهوری اسلامی به زانو درآید.,
ماجرا چه بود؟
,
ماجرا چه بود؟,
چهار پنج روزی از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ و شورش منافقین بعد از اعلامیهی جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای از جبههها مستقیماً خدمت امام رسیده بودند و بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
,
چهار پنج روزی از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ و شورش منافقین بعد از اعلامیهی جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای از جبههها مستقیماً خدمت امام رسیده بودند و بعد از دیدار، طبق ,
ودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد، همراه ایشان بود.
,
داخل حیاط مسجد یه جایی واسه ضبط صوتها درست کرده بودند، نماز که تمام شد آقا پشت تریبون رفتند؛ سوالات بی ربطی پرسیده شد مثلا شما چرا داماد وزیر گرفتی یا فلان قدر مهریه دخترت کرده ای که آقا فرمودند من اصلا دختر ندارم.
,
در ادامه ماجرا ضبط صوتی دست به دست شد و در نهایت توسط جوانی روی تریبون گذاشته شد؛ فردی با قد متوسط، موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهرهی خیلی از جوانان بود، ضبط صوت به دست خودش را به تریبون رساند. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران! دستش را گذاشت روی دکمهی Play؛ شاسی مثل حالت پایان نوار، تق تق صدا کرد و روشن نشد. به دقیقه نکشید که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا گفتند: آقا این بلندگو را تنظیم کنید! بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند.
,
یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن، آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... و انفجار«....!
,
,
,
,
,
سخنران که رو به جمعیت و پشت به قبله بود، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتاد. اولین محافظ خودش را به بالای سر آقا رساند و با توجه به کوچک بودن محیط مسجد، ایشان را به تنهایی بیرون برد. امام جماعت متحیر، وسط مسجد مانده بود؛ که چشمش به یک ضبط صوت افتاد. ضبط عین یک کتاب، دو تکه شده بود و روی جدارهی داخلیاش با ماژیک قرمز نوشته بودند: "عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی!"
,
,
منافقین ناکام در ترور مقام معظم رهبری
,
منافقین ناکام در ترور مقام معظم رهبری,
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفتهاند و برگشتهاند. یک مرحله، همان انفجار بمب بود. مرحلهی دوم، خونریزی بسیار وسیع و غیرقابل کنترل و مرحلهی سوم، جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. اینها گذشت اما بیمار تب و لرزهای عجیبی داشت. چند تخته پتو میانداختند رویشان؛ گاهی حتی دکتر بغلشان میکرد تا کمتر بلرزند! تا مدتی معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده میشد. آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که نوشتند- با دست چپش- دو سؤال بود: همراهان من چطورند؟ مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟ دکتر باقی روی سطح پوستی که از بدن آقا برای ترمیم قسمتهای آسیبدیده برداشته و پیوند زده بودند، کار میکرد. میگفت تحمل ایشان در برابر این دردها، زیاد است. "اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند!" بحث دکترها این بود که این دست بلاخره تکلیفش چه میشود؟ شکستگیاش رو به بهبود بود ولی هیچگونه علایم حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها که به صورت تخصصی روی دست کار میکردند، بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند!
,
بعد از این ماجرا امام خمینی پیغام دادند و احوال آقا سید علی را از پزشکان جویا شدند؛ پیام امام در پی این حادثه در رادیو منتشر شد و امید تازهای به مقام معظم رهبری داد.
,
,
چه کسی آیتالله خامنه ای را ترور کرد
در کتاب «ترکیب التقاط و ترور» که اسناد و عملکرد گروه فرقان در آن بررسی شده است، با تکیه بر اسناد دادستانی انقلاب به جزییات ترورهای گروه فرقان پراخته شده و برای اولین بار از ترور آیت الله خامنه ای در 6 تیر 1360 در مسجد ابوذر به وسیله اسناد معتبر رمزگشایی می شود. در این کتاب اعترافات مسعود تقی زاده که عامل بمبگذاری مسجد ابوذر بوده، منتشر شده است.
در بخشی از این اعترافات آمده است: تا این که مطع شدیم [آیت الله] خامنه ای در محل یک برنامه پرسش و پاسخ دارد. من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلا مهدی آن را با چراغ امتحان میکرد و خوب عمل میکرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می آید. به هر حال من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت الله] خامنهای خوانده اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سوال ها به آن طرف و این طرف خم می شد، من امکان این که به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر این که چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریعتر به کناری رفته و جورابهایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.
آمریکا در این شرایط حساس و بحرانی نه تنها کوچکترین عکس العنلی نسبت به اتفاقات و حوادث تروریستی در ایران نشان نمیداد، بلکه با حمایتهای بی سابقه خود از این گروهک تروریستی حتی بعد از انحلال آن، اهداف شوم خود را پیگیری می کرد.
طی سال های گذشته اوباما و مقامات آمریکایی بارها تلاش کردند گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروهک های تروریستی دنیا خارج کنند و در همین راستا کمکهای مالی زیادی به این گروهک کردند.
,
چه کسی آیتالله خامنه ای را ترور کرد
,
چه کسی آیتالله خامنه ای را ترور کرد,
در کتاب «ترکیب التقاط و ترور» که اسناد و عملکرد گروه فرقان در آن بررسی شده است، با تکیه بر اسناد دادستانی انقلاب به جزییات ترورهای گروه فرقان پراخته شده و برای اولین بار از ترور آیت الله خامنه ای در 6 تیر 1360 در مسجد ابوذر به وسیله اسناد معتبر رمزگشایی می شود. در این کتاب اعترافات مسعود تقی زاده که عامل بمبگذاری مسجد ابوذر بوده، منتشر شده است.
,
کتاب «ترکیب التقاط و ترور» که اسناد و عملکرد گروه فرقان,
در آن بررسی شده است، با تکیه بر اسناد دادستانی انقلاب به جزییات ترورهای گروه فرقان پراخته شده و برای اولین بار از ترور آیت الله خامنه ای در 6 تیر 1360 در مسجد ابوذر به وسیله اسناد معتبر رمزگشایی می شود. در این کتاب اعترافات مسعود تقی زاده که عامل بمبگذاری مسجد ابوذر بوده، منتشر شده است.,
,
در بخشی از این اعترافات آمده است: تا این که مطع شدیم [آیت الله] خامنه ای در محل یک برنامه پرسش و پاسخ دارد. من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلا مهدی آن را با چراغ امتحان میکرد و خوب عمل میکرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می آید. به هر حال من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت الله] خامنهای خوانده اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سوال ها به آن طرف و این طرف خم می شد، من امکان این که به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر این که چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریعتر به کناری رفته و جورابهایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.
,
در بخشی از این اعترافات آمده است: تا این که مطع شدیم [آیت الله] خامنه ای در محل یک برنامه پرسش و پاسخ دارد. من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلا مهدی آن را با چراغ امتحان میکرد و خوب عمل میکرد ولی روز عمل صبحش که من چند دفعه آزمایش کردم، متوجه شدم که زیاد هم قابل اعتماد نیست و با کمی تکان از حالت معمولش بیرون می آید. به هر حال من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیت الله] خامنهای خوانده اند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سوال ها به آن طرف و این طرف خم می شد، من امکان این که به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر این که چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند هر چه سریعتر به کناری رفته و جورابهایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.,
در بخشی از این اعترافات آمده است: ,
در بخشی از این اعترافات آمده است: ,
آمریکا در این شرایط حساس و بحرانی نه تنها کوچکترین عکس العنلی نسبت به اتفاقات و حوادث تروریستی در ایران نشان نمیداد، بلکه با حمایتهای بی سابقه خود از این گروهک تروریستی حتی بعد از انحلال آن، اهداف شوم خود را پیگیری می کرد.
,
طی سال های گذشته اوباما و مقامات آمریکایی بارها تلاش کردند گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروهک های تروریستی دنیا خارج کنند و در همین راستا کمکهای مالی زیادی به این گروهک کردند.
,
اعضای مجاهدین برای حفظ جان خود ابتدا به پاریس گریخته و سپس به عراق رفتند چرا که صدام در آن زمان درگیر جنگ با ایران بود و به شدت خود را نیازمند متحدینی در این نبرد می دید و اینگونه بود که میلیونها دلار پول، تجهیزات و انواع سلاحها در اختیار این سازمان قرار گرفت. صدام همچنین اردوگاهی موسوم به «کمپ اشرف» را در 80 کیلومتری شمال بغداد و به فاصله زمانی یک ساعت از مرز ایران در اختیار آنها قرار داد.
,
سال 2003 که نیروهای امریکایی وارد عراق شدند انتظار داشتند با اعضای یک سازمان تروریستی مسلح روبرو شوند که به شدت به صدام حسین وفادارند و به خاطر او با امریکاییها می جنگند، اما رهبران سازمان در یک چرخش سیاسی آشکار به استقبال نیروهای امریکایی رفته و سربازان امریکایی وقتی وارد کمپ اشرف شدند مورد استقبال افرادی قرار گرفتند که به شکل مودبانه ای با زبان انگلیسی به آنها خوش آمد می گفتند و این روابط صمیمانه به گونه ای پیش رفت که پس از مدتی امریکاییها کمپ اشرف را به سان محیطی امن در یک کشور متخاصم تلقی می کردند.
,
سال 2003 که نیروهای امریکایی وارد عراق شدند انتظار داشتند با اعضای یک سازمان تروریستی مسلح روبرو شوند که به شدت به صدام حسین وفادارند و به خاطر او با امریکاییها می جنگند، اما رهبران سازمان در یک چرخش سیاسی آشکار به استقبال نیروهای امریکایی رفته و سربازان امریکایی وقتی وارد کمپ اشرف شدند مورد استقبال افرادی قرار گرفتند که به شکل مودبانه ای با زبان انگلیسی به آنها خوش آمد می گفتند و این روابط صمیمانه به گونه ای پیش رفت که پس از مدتی امریکاییها کمپ اشرف را به سان محیطی امن در یک کشور متخاصم تلقی می کردند.,
سال 2003 که نیروهای امریکایی وارد عراق شدند انتظار داشتند با اعضای یک سازمان تروریستی مسلح روبرو شوند که به شدت به صدام حسین وفادارند و به خاطر او با امریکاییها می جنگند، اما رهبران سازمان در یک چرخش سیاسی آشکار به استقبال نیروهای امریکایی رفته و سربازان امریکایی وقتی وارد کمپ اشرف شدند مورد استقبال افرادی قرار گرفتند که به شکل مودبانه ای با زبان انگلیسی به آنها خوش آمد می گفتند و این روابط صمیمانه به گونه ای پیش رفت که پس از مدتی امریکاییها کمپ اشرف را به سان محیطی امن در یک کشور متخاصم تلقی می کردند.,
در نهایت منافقین از عراق هم خارج شدند و به کمپ لیبرتی رفتند؛ کمپی که سابقاً نیروهای هوایی ارتش ایالات متحده در آن مستقر بودند.
,
حمایت های آمریکا از منافقین همچنان ادامه دارد و این حمایت ها به امید روزی است که این گروهک دوباره بتواند به کمک آمریکایی ها برآید؛ هرچند کمک های اخیر آنها به آمریکا در راستای ترور دانشمندان هستهای بر هیچ کس پوشیده نیست.
,
انتهای پیام/ط
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه