این روزها در خیابانهای شهر پسرانی دیده میشوند که متفاوتتر از بقیهاند و با همنوعانی از جنس خود میپرند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، احدی نیست که در خیابانهای تبریز چرخی زده باشد اما پسرانی با ابروهای برداشته، آرایشی غلیظ و شلوارهایی عجیب که معمولا دختران در مجالس عروسی میپوشند را نظاره نکرده باشد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,هنگامی که برای اولین بار نمونههایی از پسران ابرو برداشته در شهر نمایان شدند تعجب افراد برانگیخته شد و مردم با دیدن چنین تصویرهایی آن را مورد نکوهش قرار دادند ؛ مدتی گذشت اما بخاری از مسئولین بلند نشد و با گذشت مدت زمان کوتاهی هنگامی که به خود آمدیم دیدیم تعداد پسران این چنینی در جامعه افزایش یافته و قباحت عمل از بین رفته است.
,متولیان امر فرهنگ در برابر مسایل این چنینی سکوت اختیار کردند و با این توجیه که در این شرایط اقتصادی نباید به جوانان فشار آورد و اجازه دهید جوانیشان را بکنند، موضوع را به فراموشی سپردند و فردایش پنکک و کرم پسرانه نیز وارد بازار شد تا سازگار با پوستِشان باشد.
,این روند ادامه یافت و پسرانی که روغن به خود میمالیدند و به ابروهایشان مُد میدادند تا در رقابت با دختران کم نیاورند، با ساپورت در انظار عمومی حضور یافتند و بازهم طبق روال قبل تعدادشان به مروز زمان افزایش یافت.
,شرایط به جایی رسید که برداشتن ابرو، آرایش، پوشیدن ساپورت و لباسهایی بدننما مبدل به اذعان یک ویژگی شد و آن "همجنس بازی" بود؛ این دسته از افراد مسئولی را نمیدیدند که در مقابلشان صفآرایی کند و همین امر نیز موجب شده بود تا به صورت علنی ماهیت و اختلالات جنسی خویش را به نمایش بگذارند.
,شاید هم حیا اجازه نمیداد دست اندرکاران برخی حرفها را بر زبان بیاورند اما همین حجب و متانت مسئولین ما! دلیلی بر ترویج بیحیایی شد و امروز به جایی رسیدهایم که در همین خیابان آبرسان خودمان روزانه چندین نفر از، به اصطلاح ترَنسها را میبینیم.
,دیگر آنقدر دیدهایم که برای ما هم عادی شده و شاید فردا همین نرمالسازی علتی شود تا آنان را نیز یک قشر محسوب کنیم و چارهای جز کنار آمدن با قضیه نداشته باشیم.
,در این مطلب میخواهیم آن حیایی را که به مسئولین اجازه نداد سخن بگویند و با سکوت خویش باعث رشد جلبک مانند این گونه اشخاص شوند کنار بگذاریم و از روی دغدغه مطالبی ذکر کنیم که تاکنون مطرح نشدهاند؛ قصد هم سیاهنمایی نیست و اتفاقا همین سکوتها نیز در پیدایش این پدیده زشت موثر مواقع شده است.
,شاید عدهای بر این باور باشند که به زور کسی را نمیتوان بهشت برد و اینها نیز انساناند و حق انتخاب دارند، اصلا میتوانند هرچه میخواهند بپوشند و به جای اینکه با جنس مخالف معاشرتی داشته باشند، با مذکرها بگردند، بپرند و عشق و حال کنند؛ هیچ کسی هم نمیتواند مانع آنها شود و اجازه ندهد در خیابانها ظاهر شوند.
,این توجیه در ابتدا خیلی روشنفکرانه به حساب میآید اما آیا به ابعاد منفی و تبعات مخرب این نظریه نیز اندیشیدهایم؛ لواط چیزی نیست که امروز بروز پیدا کرده باشد و در همان شرع اسلام برای آن مجازات تعیین شده است.
,آنچه که اکنون مورد بحث ماست، ترویج این عمل شنیع و علنی شدن آن است؛ کسانی که با مشخصات ذکر شده در خیابانها جولان میدهند برای دیگران یک پیام میدهند و آن این است که ای مردم اگر شما هم بخواهید میتوانید مثل ما شوید و اینجاست که باید 100 مرتبه بگوییم«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»
,مگر شرع اسلام عمل لواط را جزو حدود محسوب نکرده و مقرر نداشته است مجازات آن در صورت چهار بار اقرار یا شهادت چهار مرد عادل اعم از اینکه محصن باشد یا نباشد، اعدام است؟ هدف ما از طرح این مطلب اعدام مردانی که در خیابانها با گوشواره، آرایش، ساپورت ظاهر میشوند، نیست؛ بلکه میخواهیم روشن کنیم این حکمی است که خداوند متعادل در قرآن کریم آن را ذکر کرده است و کسانی که این عمل را عادی میشمارند باید در مسلمانی خویش تردید کنند و آن دسته از کسانی که میدانند و سکوت اختیار کردهاند باید احکام راجع به امر به معروف و نهی از منکر را بار دیگر مطالعه نمایند.
,همجنس بازان پاتوقهای خاص خود را دارند، باهم گردش میروند، تایم استخر مخصوصی دارند، لباسهایشان را از مراکز خاصی خریداری میکنند و قص علی هذه! عدهای آنها را مریض میپندارند و برخی دیگر نام آنها را آزادی طلب میگذارند؛ بعضیها نیز هستند که عقیده دارند اینها کافر شدهاند.
,سوال این است که چرا باید مَرد سرزمین من تبدیل به خودنما شود و جسم خویش را در معرض استفاده دیگران قرار دهد؟ چه عواملی سبب شده این اتفاقات در جامعه رخ دهد و حال چگونه میتوانیم مانع آن شویم؟ آینده جامعه با ادامه این روال به کجا پیش خواهد رفت؟ چرا یک میز گردی برگزار نشده و کسانی که ادعای انقلابیگری و دغدغهمندی دارند نیامندهاند از زخمهایی که بر پیکره فرهنگ و اجتماع وارد شده سخن بگویند؟
,اینها تمام سوالاتی است که پایگاه اطلاع رسانی آناج قصد بررسی آنها را در مطالب بعدی دارد؛ ما در ابتدای امر از درد گفتیم تا تلنگری به مسئولین وارد کرده باشیم و پایان آن را مثل فیلمهای اصغر فرهادی باز میگذاریم تا بلکه فرجی حاصل شود؛ امیدواریم قبل از اینکه ما به سراغ متولیان امور فرهنگی و اجتماعی برویم؛ آنان خود پیش قدم شوند و لب به سخن بگشایند.
,انتهای پیام/م
]
ارسال دیدگاه