• چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲
• کد خبر : 1009758

• اخبار
• سایر رسانه ها

با کمی دقت و پرس و جویی از دختران و پسران به دغدغه ها و دلایل و اهدافی برای ازدواج برمی خوریم که نه تنها هیچ قرابتی با ملاک های قرآنی ندارند بلکه در مواردی ضد آن ها نیز می باشند و اسف بارتر اینکه همین اهداف و دلایل باعث شکست ظاهری و عدم موفقیت یک ازدواج می شوند

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ندای اصفهان، با پیچیده شدن بیشتر ابعاد زندگی و تحمیل شرایط و آداب خاص زندگی به جامعه ایرانی در طول چند دههء گذشته و فراگیر شدن نسبی آن در سراسر کشور، ازدواج، مسائل و مشکلات پیرامون آن نیز پیچیده و بغرنج تر گشته اند که متاسفانه به قدر اهمیت ذاتی ازدواج و متناسب با تغییرات آداب زندگی به آگاه سازی و تحقیقات عالمانه و متقن پیرامون آن پرداخته نشده است.

معمولا بحث از ازدواج با مطالبی چون لزوم ازدواج و دلایل آن، سن مناسب برای ازدواج و غیره آغاز می کنند که نگارنده به دلایلی از مطرح کردن آن ها فعلا صرف نظر می کند و خواننده گرامی را به نظرات سایر صاحب نظران در این زمینه ارجاع می دهد.

نخست باید روشن گردد که موفقیت یک ازدواج چه ملاک و معیارهایی دارد!؟ شاید نخستین موردی که معمولا به ذهن می رسد پایداری ازدواج یا به طلاق ختم نشدن آن است که البته تا حدودی می تواند صحیح باشد، اما اصول اساسی موفقیت یک ازدواج تامین هدف و نتیجه های بزرگی است که در قرآن ذکر شده است: ایجاد سکونت و آرامش و مودت و رحمت بین همسران و در روایات نیز به حفظ دین و ایمان و نیز حفظ و تربیت نسل اشاره شده است.

اگر با این ملاک ها بسیاری از ازدواج ها و هم باشی های سیاه غیر شرعی و ظالمانه را محک بزنیم متوجه می شویم که بسیاری از آن ها موفق نیستند حتی با اینکه به ظاهر منتهی به طلاق یا جدایی غیر شرعی نشده اند. در ادامه نیاز به تعریفی اجمالی از سکونت، مودت و رحمت داریم تا دقیق تر این سه ملاک و مفهوم قرآنی را بشناسیم.

با مراجعه به تفسیر المیزان به این توضیح دست می یابیم: اینکه فرمود: «أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»، یعنی براى شما و یا براى اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید.

هر یک از دو زوج فى نفسه ناقص، و محتاج به یکدیگرند، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى‏ شود، و به خاطر همین نقص و احتیاج است که به سوى یکدیگر حرکت مى‏ کنند، و چون به هم می رسند آرام مى‏ شوند، زیرا هر ناقصى مشتاق به کمال است، و هر محتاجى مایل به برطرف کردن حاجت و فقر خویش است، و این حالت همان کششی است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده، «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً».

کلمه «مودت» تقریبا به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد و «رحمت»، به معناى نوعى تاثیر نفسانى است که از مشاهده محرومى که کمالى را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید مى‏ آید و صاحبدل را وا می دارد تا او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.

جلوه گاه مودت و رحمت/ ملاک های قرآنی

یکى از روشن‏ ترین جلوه‏ گاه های مودت و رحمت، جامعه کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند، زوجین و مخصوصا زن، به فرزندان کوچکتر رحم مى‏ کنند، چون مى‏ بینند که کودکشان نمى‏ تواند نیازهای ضرورى زندگى خود را تامین کند، لذا آن محبت و مودت باعث می شود در حفظ و حراست، و تهیه تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بکوشند و اگر این رحمت نبود، نسل انسان منقرض مى‏ شد‏.

پس این ملاک های قرآنی به علاوهء یکی از ملاکات روایی مهم یعنی «حفظ دین انسان» از طرف خداوند برای ازدواج ذکر شده اند و به طور طبیعی اگر این ملاک و ارزش ها را پذیرفتیم هدف ما از ازدواج نیز در وهلهء نخست، متناسب و منطبق با اینها خواهد شد و به تبع به دنبال فردی خواهیم گشت که متعهد به تامین و حفظ این ارزش ها باشد.

اما با کمی دقت، توجه و پرس و جویی ساده از دختران و پسران به دغدغه ها و دلایل و اهدافی برای ازدواج بر می خوریم که نه تنها هیچ قرابتی با ملاک های ذکر شده ندارند بلکه در مواردی ضد آن ها نیز می باشند و اسف بارتر اینکه همین اهداف و دلایل و ملاک ها برای ازدواج، خود باعث شکست ظاهری آن یعنی طلاق و مهم تر از آن عدم موفقیت یک ازدواج می شوند (چه همسران طلاق بگیرند یا نگیرند).

چند نمونه از چنین اهدافی: کسب توانایی مالی برای خود یا خانوادهء خود، ترک هرچه زودتر محیط خانه به دلایل مختلف، برآورده سازی صرف نیازهای جنسی، فراهم شدن زمینه برای ترک اعتیاد، به دست آوردن آزادی و تجربه هایی که در خانهء پدری به هر دلیلی فراهم نبوده، سرپوش گذاشتن بر روی روابط نامشروع گذشته یا حال، کسب وجاهت اجتماعی و فرار از فشار جامعه و خانواده، پر کردن خلأها یا عقده های مختلف شخصی یا خانوادگی، پیدا شدن وابستگی عاطفی و احساسی یا همان حس عشق، پیروی از عرف جامعه یا خانواده، ادامه نسل خود و یا خانوادهء خود و بعضی دیگر که در این مجال نمی گنجد.

برای روشن تر شدن مطلب و اهمیت آن بگذارید پسری را مثال بزنم که مهم ترین معیارش زیبایی همسرش است که این روزها معیار اول و اصلی بسیاری از دختران و پسران ما شده است. باید کمی عمیق تر به زیبایی بپردازیم. فرقی که زیبایی یک خانم با زیبایی آسمان مهتابی کویر و یا یک گل رز قرمز دارد در چیست؟ البته که هر دو زیبا هستند اما زیبایی زنان در دل خود کشش و جاذبهء جنسی نیز دارد به بیان ریاضی وار: زیبایی زنانه = جاذبهء جنسی+ زیبایی.

هر مردی به طور طبیعی از زیبایی مانند گلی زیبا و نیز جاذبهء جنسی لذت می برد؛ یعنی انسان به خاطر لذتی که می برد خواستار زیبایی هاست و در حقیقت معیار اصلی این پسر لذت بردن از همسر خویش است.

فرایند طبیعی شدن

نکتهء مهم بعدی اینکه در جانوران فرآیندی به نام طبیعی شدن رخ می دهد که تعریف اجمالی آن عدم واکنش سیستم عصبی در پی تکرار مکرر محرک عصبی است. مثلا نوعی جانور دریایی با تکان خوردن شاخک هایش، زهر خاصی را ترشح می کند و طعمهء خویش را شکار می کند. شاخک های او را جریان آب بارها تکان می دهد اما هیچ زهری ترشح نمی کند چرا؟ چون موج های آب برای او عادی شده و دیگر سیستم عصبی او را تحریک نمی کند.

این قضیه در انسان ها هم روی می دهد و در ادبیات ما انعکاس پیدا کرده مانند «نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار» یا «سخن نو آر که نو را حلاوتی دگر است».

خب شاید بپرسید ربط این ها به ازدواج چیست!؟ این ها گفته شد تا بفهمیم که بعد از ازدواج، این پسر دیگر لذت اولیه را از زیبایی و رابطه با همسر خویش نخواهد برد و دختران غریبهء دیگر را با زیبایی کم تر، از همسر خویش زیبا و جذاب تر خواهد یافت. توجه به زیبایی همسر امری مهم است اما جایگاه آن در بینش و خواسته های ما نباید در ردیف معیارهای اصلی و اولیه باشد چرا که زیباترین چهره ها برای زن و شوهر در مدت کمی عادی می گردد.

زمانی که معیار و دلیل اصلی ازدواج کم رنگ شود یا از دست برود، به شدت دختر و پسر احساس نارضایتی و متضرر شدن می کنند که خود به تنهایی می تواند عاملی برای شکست یک ازدواج موفق شود چه برسد به ازدواجی با چنین معیاری که موفق هم محسوب نمی شود.

دختران بیشتر ضرر می کنند!

اما در اینجا باید به نقش مهم دختران جامعه در قبال زیبایی خدادادی شان اشاره کنیم. اگر معیار زیبایی برای ازدواج باب شود (که تا حدود بسیاری حتی متاسفانه در بین مدعیان مذهبی رخ داده است)، اول کسی که خسارت و ضرر می کند خود دختران جامعهء ما هستند چرا که در هر رابطه ای چه حلال و چه خدای ناکرده حرام پس از مدتی در رقابت زیبایی، مسابقه را به غریبه های حتی کم تر زیبا واگذار خواهند کرد چرا که فرآیند عادی شدن، ورق را به نفع غریبه ها برخواهد گرداند.

خود کرده را تدبیری نیست چرا که وقتی با انواع و اقسام آرایش ها و پوشش های نامناسب و غیر شرعی در جامعه ظاهر شویم و کسی را جذب خود کنیم و شاید اصلا چنین قصدی هم نداشته ایم اما در هر حال پیام این رفتار و پوشش ما برای مردان جامعه، همسر و خانوادهء خودمان کاملا روشن است: مهم ترین جنبهء وجودی من همین زیبایی است؛ مرا فقط به خاطر زیبایی و جاذبه جنسی می خواهند و من خودم هم به این ها مهر تایید می زنم!

در چنین جوّی و با چنین ملاک ها و بینش هایی است که فضا برای روابط خارج از خانواده، خیانت های زن و شوهری، انواع و اقسام هزینه ها و فشارهای روحی و مالی برای حفظ و ارتقای زیبایی، فحشا و روابط نامشروع حتی در سنین پایین و برده داری های جنسی و جسمی و روحی در جامعهء ما ایجاد گشته است.

گاهی با خانم های با پوشش نامناسب برمی خورم که می گویند دنبال زندگی پر از عشق و احساس و وفاداری با همسر خویش هستند و من همیشه در فکر فرو می روم که چرا ما نتوانسته ایم برای جوانان جامعهء خویش و دنیا جا بیندازیم که همین پوشش ها که ظاهرا آن را بی اهمیت می پندارید و بینش ها و تفکرات غلط باعث خواهد شد که هیچ گاه به این خواسته های انسانی و درونی خویش نرسید.

امید خرازی

انتهای پیام/

• برچسب ها
• #
• #
• #