توانمندسازی زنان به معنای دستیابی به سطحی از توسعه فردی است که به آنان امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را بدهد. توانمندسازی زنان تلاشی است برای ارتقاء سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان و این امر به آنها کمک میکند تا در ایفای نقشهای خود به صورت کارآمد عمل کنند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از زنان خبر، یکی از ملزومات موفقیت اقتصاد مقاومتی، دسترسی به یک نظام اجتماعی قدرتمند و منعطف است. چنین نظام اجتماعیای، توانایی مواجهه با تغییرات اجتماعی و مسائل پیش روی خود در حوزههای مختلف را دارد و در صورت لزوم میتواند برای آنها چارهجویی کند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, زنان خبر,چنین نظام اجتماعی در حوزهها و سطوح مختلف نیازمند کنشگرانی توانمند است. بخشی از این کنشگران، افراد جامعه هستند؛ مردان و زنانی که در جامعه حضور دارند و در بخشهای مختلف آن در حال ایفای نقشهای اجتماعی هستند.
یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی، زنان هستند؛ زیرا آنان علاوه بر اینکه نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نقش مهمی در تربیت و جامعهپذیری فرزندان، اداره خانه، حفظ منابع، صرفهجویی در انرژی، مصرف پایدار خود و خانواده و مشارکتهای اقتصادی برعهده دارند؛ ازاینرو توانمندسازی زنان منجر به توانمندسازی جامعه و کاهش هزینه اداره جامعه خواهد شد.
توانمندسازی زنان به معنای دستیابی به سطحی از توسعه فردی است که به آنان امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را بدهد. توانمندسازی زنان تلاشی است برای ارتقاء سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان و این امر به آنها کمک میکند تا در ایفای نقشهای خود به صورت کارآمد عمل کنند.
زنان توانمند، شهروندان، مادران و همسرانی کارآمد و منعطف هستند و توانایی مدیریت خود، خانواده و نقشهای اجتماعیشان را با کمترین هزینه مادی و زمانی و بالاترین بازده دارند.
علاوه بر این، زنان توانمند به دلیل برخورداری از مهارتهای فردی و اجتماعی در نقشهای شغلی و اجتماعی خود نیز به صورت کارآمد عمل خواهند کرد. برای آشنایی بیشتر با این حوزه، در ابتدای امر نیازمند تعریف مفهوم توانمندسازی هستیم.
تعریف توانمندسازی
توانمندسازی فرآیندی پویا و فراگیر است که هدف عمده آن، ایجاد تغییرات مناسب در تمام ابعاد و جوانب زندگی افراد، خانوادهها، گروهها و اقشار جامعه است.
نظریههای توانمندسازی بر دادن قدرت به افراد تأکید دارند البته این به معنای برتریدادن یک فرد به فرد دیگر نیست، بلکه به معنای افزایش توان آنها برای اتکاء به خود و گسترش حق انتخاب در زندگی است.
ماگر، توانمندسازی فردی را شامل تغییر در نگرشها و باورها، عزت نفس و کارآیی شخصی، افزایش دانش و مهارتها میداند. توانمندسازی به افراد فرصت بهرهمندی از امکانات و منابع بالقوه موجود در جامعه و بالفعلکردن قابلیتهایشان را میدهد.
توانمندسازی تنها به عنوان توانمندسازی اقتصادی مدنظر نیست، بلکه حوزههای مختلف محیطی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی را نیز در برمیگیرد. توانمندسازی فرآیندی است که باعث افزایش ظرفیتها و سرمایههای افراد یا گروهها برای انتخاب میشود و انتخابها را به سوی اعمال و نتایج مطلوب سوق میدهد.
زنان توانمند از مهارتهای کافی برای مواجهه با شرایط مختلف بهرهمند هستند. آنان از سرمایههای در دسترس خود به دلیل مهارتها و آگاهی که دارند، بهترین استفاده را میکنند.
به عنوان مثال آنها از توانایی تشخیص کافی برای خرید و مصرف کالاها و خدمات مورد نیاز خود و خانوادهشان برخوردار هستند و میتوانند هزینه زمانی و مالی خانواده و جامعه را به حداقل برسانند.
حوزههای مختلف توانمندسازی
همانطور که اشاره شد توانمندسازی زنان دارای حوزههای مختلفی است؛ هرچند عموماً در ادبیات موضوع و بررسیهای تجربی، به توانمندسازی اقتصادی زنان پرداخته شده است، اما این موضوع دارای گسترهای بیش از مسائل اقتصادی است.
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان است، با فراهمکردن امکانات مورد نیاز، آموزش مهارتها و آگاهیدادن به زنان، میتواند زمینه توانمندسازی آنان را فراهم آورد. در ادامه به ابعاد مختلف توانمندسازی زنان میپردازیم.
عموماً از دیدگاه مقابله با فقر و مشکلات اقتصادی به امر توانمندسازی نگریسته میشود که هدف آن در نهایت، دسترسی به منابع اقتصادی و اشتغال است. البته در همین رویکرد نیز میتوان نگاهی وسیعتر به فقر داشت و آن را در ابعاد مختلف و با عنوان فقر قابلیتی تعریف کرد.
در این نگاه، فقر صرفاً به دلیل پایینبودن درآمد در نظر گرفته نشده و بر محرومیت از قابلیتهای اساسی تمرکز میشود. فقر به معنای فقدان قدرت فرد یا جامعه در دستیابی به غذا و خدمات بهداشتی و درمانی، ناتوانی از حفظ حریم و حرمتهای انسانی، ناتوانی در پاسداری از عزت نفس، عدم توانایی در دستیابی به آزادیهای اساسی و حداقل آموزش تعریف میشود.
بنابراین اگر برنامههای توانمندسازی زنان را براساس این دیدگاه طرحریزی کنیم، میبایست به دنبال گسترش آموزش عمومی، بهداشت و درمان رفت؛ ارتقای کیفیت زندگی از طریق بهبود شاخصهای توسعه انسانی از بهترین راهکارها در زمینه توانمندسازی زنان است.
بخش مهمی از توانمندسازی در ارتباط با مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی است. زنانی که از مهارتهای لازم در خریدکردن، بودجهبندی، آشنایی با محصولات غذایی، بهداشتی و پوشاک و خدمات مورد نیاز برخوردارند، میتوانند موجب صرفهجویی در هزینههای خانواده شوند.
آنان علاوه بر صرفهجویی مادی میتوانند در حفظ سلامت (جسمیو روحی) خانواده و کاهش هزینههای درمانی نیز مؤثر باشند. زنان توانمند و آگاه میتوانند زمینه صرفهجویی در مصرف منابع انرژی را در خانواده فراهم آورند؛ زیرا از جایگزینهای علمی و عملی مناسب در مصرف انرژی آگاهی دارند. آنان میتوانند توجه و نیاز به الگوی مصرف پایدار را در ابعاد مختلف تبدیل به یک گفتمان و خواسته ملی کنند.
چنین زنان توانمندی هستند که میتوانند با جامعهپذیری درست فرزندان، زمینههای فردی رشد و توسعه اقتصادی را فراهم کنند. پیشرفت اقتصادی تا حد زیادی به رفتار اقتصادی اعضای جامعه وابسته است و در این میان، نقش زنان در تربیت و جامعهپذیری اعضای خانواده، انکارناپذیر است.
با تغییر فرهنگی، ارزشی و الگوی رفتاری به امور اقتصادی خانوار، مسیر پیشرفت فرهنگ کار، تولید و مصرف جامعه بسیار تسهیل خواهد شد. کودکان عموماً مهارتهای فراوانی مانند توانایی بودجهبندی، درک قیمتها و قراردادها، استراتژیهای خرید و مهارتهای لازم برای تشخیص تناسب و برتری کالا و خدمات در حوزه مصرف را در خانواده و توسط مادرانشان فرا میگیرند.
مادران توانمند میتوانند اولویت مصرف فردی و جمعی و میزان و ترکیب کالاها و خدمات مصرفی مطابق با شرایط اقتصادی مقاومتی و در راستای توسعه اقتصادی را به فرزندانشان آموزش دهند.
امروزه کارآفرینی تبدیل به یک ایده مهم شده است. تغییرات ارزشی، فرهنگی و اقتصادی باعث شده که افراد به دنبال شرایط اجتماعی انعطافپذیرتری باشند و از طرف دیگر سازمانهای اقتصادی و دولتها نیز توانایی تضمین یک شرایط کاری باثبات را از دست دادهاند، به همین دلیل کارآفرینی اهمیت پیدا کرده است. برای موفقیت کارآفرینی، ویژگیهای شخصیتی فرد کارآفرین بسیار مهم است.
در اینجا ویژگیهای شخصیتی نظیر: نیاز به موفقیت، کنترل درونی، تمایل به ریسکپذیری، نیاز به استقلال، نیاز به قدرت، تحمل شرایط مبهم، نیاز به وابستگان و استقامت و پایداری، مطرح است.
علاوه بر این، شخص کارآفرین میبایست دارای صلاحیتهای مدیریتی که شامل آگاهی از بازار، خلاقیت و انعطاف است، نیز باشد. در یک کلام شخص کارآفرین میبایست شخصیتی توانمند داشته و در حوزه اقتصادی نیز از یکسری از تواناییهای بنیادی برخوردار باشد تا بتواند یک کسب و کار جدید کند.
زنانی که از مهارتهای اجتماعی لازم در روابط اجتماعی، شبکههای اجتماعی و برخورد با سازمانها و نهادهای عمومی برخوردارند، میتوانند در حوزه کارآفرینی و کسب و کار از سایر زنان موفقتر باشند. بخشی از کسب چنین توانمندیهایی ناشی از شرایط فردی و اجتماعی زنان است و بخشی دیگر، ناشی از مهارتها و حمایتهایی است که جامعه در عرصههای مختلف به زنان عرضه میکند.
چگونه میتوان زنانی توانمند داشت؟
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان خویش است، تلاش میکند با حمایت از آنان و ارائه خدمات لازم، زمینه توانمندسازی زنان را فراهم آورد. ساراسون و همکارانش حمایت اجتماعی را در ابعاد پنجگانهای تعریف میکنند که شامل:
۱٫ حمایت عاطفی: داشتن مهارتهای لازم در کمک گرفتن از دیگران هنگام برخورد با دشواریها؛
۲٫ حمایت شبکه اجتماعی: به معنای دسترسی به عضویت در شبکههای اجتماعی است؛
۳٫ حمایت خودارزشمندی: اینکه دیگران در دشواریها یا فشارهای روانی به او بفهمانند فردی ارزشمند است و میتواند با بهکارگیری تواناییهای ویژه خود، بر دشواریها چیره شود؛
۴٫ حمایت ابزاری: دسترسی داشتن به منابع مالی و خدماتی در سختیها و دشواریها؛
۵٫ حمایت اطلاعاتی: بهدست آوردن اطلاعات مورد نیاز خود برای درک موقعیت.
این حمایتها میتواند از طریق برگزاری دورههای آموزشی مهارتهای زندگی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و مهارتهای مربوط به کارآفرینی به صورت مدام و همیشگی (لازم نیست این دورهها شکل آکادمیک و زمانبر داشته باشند)، ارائه حمایت مالی و تسهیلاتی از زنان بهویژه زنان کارآفرین، ایجاد مراکز مشاوره و ارائه انواع مشاوره بهصورت رایگان در حوزههای فردی، خانوادگی و اقتصادی، زمینهسازی برای شکلگیری و ایجاد مراکز، شبکهها و سازمانهای مردمنهاد با هدف توانمندسازی زنان در راستای اقتصاد مقاومتی، فراهمکردن زمینه برای ایجاد کسب و کارهای خانگی و کارآفرینیهای کوچک و متوسط و… انجام شود. این موارد میتواند گامهای مهمی در جهت توانمندسازی زنان و فراهمکردن بخشی از شرایط اجتماعی مورد نیاز به دستیابی به اقتصاد مقاومتی و توسعه اقتصادی در جامعه باشد.
چنین نظام اجتماعی در حوزهها و سطوح مختلف نیازمند کنشگرانی توانمند است. بخشی از این کنشگران، افراد جامعه هستند؛ مردان و زنانی که در جامعه حضور دارند و در بخشهای مختلف آن در حال ایفای نقشهای اجتماعی هستند.
یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی، زنان هستند؛ زیرا آنان علاوه بر اینکه نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نقش مهمی در تربیت و جامعهپذیری فرزندان، اداره خانه، حفظ منابع، صرفهجویی در انرژی، مصرف پایدار خود و خانواده و مشارکتهای اقتصادی برعهده دارند؛ ازاینرو توانمندسازی زنان منجر به توانمندسازی جامعه و کاهش هزینه اداره جامعه خواهد شد.
توانمندسازی زنان به معنای دستیابی به سطحی از توسعه فردی است که به آنان امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را بدهد. توانمندسازی زنان تلاشی است برای ارتقاء سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان و این امر به آنها کمک میکند تا در ایفای نقشهای خود به صورت کارآمد عمل کنند.
زنان توانمند، شهروندان، مادران و همسرانی کارآمد و منعطف هستند و توانایی مدیریت خود، خانواده و نقشهای اجتماعیشان را با کمترین هزینه مادی و زمانی و بالاترین بازده دارند.
علاوه بر این، زنان توانمند به دلیل برخورداری از مهارتهای فردی و اجتماعی در نقشهای شغلی و اجتماعی خود نیز به صورت کارآمد عمل خواهند کرد. برای آشنایی بیشتر با این حوزه، در ابتدای امر نیازمند تعریف مفهوم توانمندسازی هستیم.
تعریف توانمندسازی
توانمندسازی فرآیندی پویا و فراگیر است که هدف عمده آن، ایجاد تغییرات مناسب در تمام ابعاد و جوانب زندگی افراد، خانوادهها، گروهها و اقشار جامعه است.
نظریههای توانمندسازی بر دادن قدرت به افراد تأکید دارند البته این به معنای برتریدادن یک فرد به فرد دیگر نیست، بلکه به معنای افزایش توان آنها برای اتکاء به خود و گسترش حق انتخاب در زندگی است.
ماگر، توانمندسازی فردی را شامل تغییر در نگرشها و باورها، عزت نفس و کارآیی شخصی، افزایش دانش و مهارتها میداند. توانمندسازی به افراد فرصت بهرهمندی از امکانات و منابع بالقوه موجود در جامعه و بالفعلکردن قابلیتهایشان را میدهد.
توانمندسازی تنها به عنوان توانمندسازی اقتصادی مدنظر نیست، بلکه حوزههای مختلف محیطی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی را نیز در برمیگیرد. توانمندسازی فرآیندی است که باعث افزایش ظرفیتها و سرمایههای افراد یا گروهها برای انتخاب میشود و انتخابها را به سوی اعمال و نتایج مطلوب سوق میدهد.
زنان توانمند از مهارتهای کافی برای مواجهه با شرایط مختلف بهرهمند هستند. آنان از سرمایههای در دسترس خود به دلیل مهارتها و آگاهی که دارند، بهترین استفاده را میکنند.
به عنوان مثال آنها از توانایی تشخیص کافی برای خرید و مصرف کالاها و خدمات مورد نیاز خود و خانوادهشان برخوردار هستند و میتوانند هزینه زمانی و مالی خانواده و جامعه را به حداقل برسانند.
حوزههای مختلف توانمندسازی
همانطور که اشاره شد توانمندسازی زنان دارای حوزههای مختلفی است؛ هرچند عموماً در ادبیات موضوع و بررسیهای تجربی، به توانمندسازی اقتصادی زنان پرداخته شده است، اما این موضوع دارای گسترهای بیش از مسائل اقتصادی است.
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان است، با فراهمکردن امکانات مورد نیاز، آموزش مهارتها و آگاهیدادن به زنان، میتواند زمینه توانمندسازی آنان را فراهم آورد. در ادامه به ابعاد مختلف توانمندسازی زنان میپردازیم.
عموماً از دیدگاه مقابله با فقر و مشکلات اقتصادی به امر توانمندسازی نگریسته میشود که هدف آن در نهایت، دسترسی به منابع اقتصادی و اشتغال است. البته در همین رویکرد نیز میتوان نگاهی وسیعتر به فقر داشت و آن را در ابعاد مختلف و با عنوان فقر قابلیتی تعریف کرد.
در این نگاه، فقر صرفاً به دلیل پایینبودن درآمد در نظر گرفته نشده و بر محرومیت از قابلیتهای اساسی تمرکز میشود. فقر به معنای فقدان قدرت فرد یا جامعه در دستیابی به غذا و خدمات بهداشتی و درمانی، ناتوانی از حفظ حریم و حرمتهای انسانی، ناتوانی در پاسداری از عزت نفس، عدم توانایی در دستیابی به آزادیهای اساسی و حداقل آموزش تعریف میشود.
بنابراین اگر برنامههای توانمندسازی زنان را براساس این دیدگاه طرحریزی کنیم، میبایست به دنبال گسترش آموزش عمومی، بهداشت و درمان رفت؛ ارتقای کیفیت زندگی از طریق بهبود شاخصهای توسعه انسانی از بهترین راهکارها در زمینه توانمندسازی زنان است.
بخش مهمی از توانمندسازی در ارتباط با مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی است. زنانی که از مهارتهای لازم در خریدکردن، بودجهبندی، آشنایی با محصولات غذایی، بهداشتی و پوشاک و خدمات مورد نیاز برخوردارند، میتوانند موجب صرفهجویی در هزینههای خانواده شوند.
آنان علاوه بر صرفهجویی مادی میتوانند در حفظ سلامت (جسمیو روحی) خانواده و کاهش هزینههای درمانی نیز مؤثر باشند. زنان توانمند و آگاه میتوانند زمینه صرفهجویی در مصرف منابع انرژی را در خانواده فراهم آورند؛ زیرا از جایگزینهای علمی و عملی مناسب در مصرف انرژی آگاهی دارند. آنان میتوانند توجه و نیاز به الگوی مصرف پایدار را در ابعاد مختلف تبدیل به یک گفتمان و خواسته ملی کنند.
چنین زنان توانمندی هستند که میتوانند با جامعهپذیری درست فرزندان، زمینههای فردی رشد و توسعه اقتصادی را فراهم کنند. پیشرفت اقتصادی تا حد زیادی به رفتار اقتصادی اعضای جامعه وابسته است و در این میان، نقش زنان در تربیت و جامعهپذیری اعضای خانواده، انکارناپذیر است.
با تغییر فرهنگی، ارزشی و الگوی رفتاری به امور اقتصادی خانوار، مسیر پیشرفت فرهنگ کار، تولید و مصرف جامعه بسیار تسهیل خواهد شد. کودکان عموماً مهارتهای فراوانی مانند توانایی بودجهبندی، درک قیمتها و قراردادها، استراتژیهای خرید و مهارتهای لازم برای تشخیص تناسب و برتری کالا و خدمات در حوزه مصرف را در خانواده و توسط مادرانشان فرا میگیرند.
مادران توانمند میتوانند اولویت مصرف فردی و جمعی و میزان و ترکیب کالاها و خدمات مصرفی مطابق با شرایط اقتصادی مقاومتی و در راستای توسعه اقتصادی را به فرزندانشان آموزش دهند.
امروزه کارآفرینی تبدیل به یک ایده مهم شده است. تغییرات ارزشی، فرهنگی و اقتصادی باعث شده که افراد به دنبال شرایط اجتماعی انعطافپذیرتری باشند و از طرف دیگر سازمانهای اقتصادی و دولتها نیز توانایی تضمین یک شرایط کاری باثبات را از دست دادهاند، به همین دلیل کارآفرینی اهمیت پیدا کرده است. برای موفقیت کارآفرینی، ویژگیهای شخصیتی فرد کارآفرین بسیار مهم است.
در اینجا ویژگیهای شخصیتی نظیر: نیاز به موفقیت، کنترل درونی، تمایل به ریسکپذیری، نیاز به استقلال، نیاز به قدرت، تحمل شرایط مبهم، نیاز به وابستگان و استقامت و پایداری، مطرح است.
علاوه بر این، شخص کارآفرین میبایست دارای صلاحیتهای مدیریتی که شامل آگاهی از بازار، خلاقیت و انعطاف است، نیز باشد. در یک کلام شخص کارآفرین میبایست شخصیتی توانمند داشته و در حوزه اقتصادی نیز از یکسری از تواناییهای بنیادی برخوردار باشد تا بتواند یک کسب و کار جدید کند.
زنانی که از مهارتهای اجتماعی لازم در روابط اجتماعی، شبکههای اجتماعی و برخورد با سازمانها و نهادهای عمومی برخوردارند، میتوانند در حوزه کارآفرینی و کسب و کار از سایر زنان موفقتر باشند. بخشی از کسب چنین توانمندیهایی ناشی از شرایط فردی و اجتماعی زنان است و بخشی دیگر، ناشی از مهارتها و حمایتهایی است که جامعه در عرصههای مختلف به زنان عرضه میکند.
چگونه میتوان زنانی توانمند داشت؟
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان خویش است، تلاش میکند با حمایت از آنان و ارائه خدمات لازم، زمینه توانمندسازی زنان را فراهم آورد. ساراسون و همکارانش حمایت اجتماعی را در ابعاد پنجگانهای تعریف میکنند که شامل:
۱٫ حمایت عاطفی: داشتن مهارتهای لازم در کمک گرفتن از دیگران هنگام برخورد با دشواریها؛
۲٫ حمایت شبکه اجتماعی: به معنای دسترسی به عضویت در شبکههای اجتماعی است؛
۳٫ حمایت خودارزشمندی: اینکه دیگران در دشواریها یا فشارهای روانی به او بفهمانند فردی ارزشمند است و میتواند با بهکارگیری تواناییهای ویژه خود، بر دشواریها چیره شود؛
۴٫ حمایت ابزاری: دسترسی داشتن به منابع مالی و خدماتی در سختیها و دشواریها؛
۵٫ حمایت اطلاعاتی: بهدست آوردن اطلاعات مورد نیاز خود برای درک موقعیت.
این حمایتها میتواند از طریق برگزاری دورههای آموزشی مهارتهای زندگی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و مهارتهای مربوط به کارآفرینی به صورت مدام و همیشگی (لازم نیست این دورهها شکل آکادمیک و زمانبر داشته باشند)، ارائه حمایت مالی و تسهیلاتی از زنان بهویژه زنان کارآفرین، ایجاد مراکز مشاوره و ارائه انواع مشاوره بهصورت رایگان در حوزههای فردی، خانوادگی و اقتصادی، زمینهسازی برای شکلگیری و ایجاد مراکز، شبکهها و سازمانهای مردمنهاد با هدف توانمندسازی زنان در راستای اقتصاد مقاومتی، فراهمکردن زمینه برای ایجاد کسب و کارهای خانگی و کارآفرینیهای کوچک و متوسط و… انجام شود. این موارد میتواند گامهای مهمی در جهت توانمندسازی زنان و فراهمکردن بخشی از شرایط اجتماعی مورد نیاز به دستیابی به اقتصاد مقاومتی و توسعه اقتصادی در جامعه باشد.
چنین نظام اجتماعی در حوزهها و سطوح مختلف نیازمند کنشگرانی توانمند است. بخشی از این کنشگران، افراد جامعه هستند؛ مردان و زنانی که در جامعه حضور دارند و در بخشهای مختلف آن در حال ایفای نقشهای اجتماعی هستند.
,یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی، زنان هستند؛ زیرا آنان علاوه بر اینکه نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نقش مهمی در تربیت و جامعهپذیری فرزندان، اداره خانه، حفظ منابع، صرفهجویی در انرژی، مصرف پایدار خود و خانواده و مشارکتهای اقتصادی برعهده دارند؛ ازاینرو توانمندسازی زنان منجر به توانمندسازی جامعه و کاهش هزینه اداره جامعه خواهد شد.
,توانمندسازی زنان به معنای دستیابی به سطحی از توسعه فردی است که به آنان امکان انتخاب بر اساس خواستههای خود را بدهد. توانمندسازی زنان تلاشی است برای ارتقاء سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان و این امر به آنها کمک میکند تا در ایفای نقشهای خود به صورت کارآمد عمل کنند.
,زنان توانمند، شهروندان، مادران و همسرانی کارآمد و منعطف هستند و توانایی مدیریت خود، خانواده و نقشهای اجتماعیشان را با کمترین هزینه مادی و زمانی و بالاترین بازده دارند.
,علاوه بر این، زنان توانمند به دلیل برخورداری از مهارتهای فردی و اجتماعی در نقشهای شغلی و اجتماعی خود نیز به صورت کارآمد عمل خواهند کرد. برای آشنایی بیشتر با این حوزه، در ابتدای امر نیازمند تعریف مفهوم توانمندسازی هستیم.
,
تعریف توانمندسازی
توانمندسازی فرآیندی پویا و فراگیر است که هدف عمده آن، ایجاد تغییرات مناسب در تمام ابعاد و جوانب زندگی افراد، خانوادهها، گروهها و اقشار جامعه است.
نظریههای توانمندسازی بر دادن قدرت به افراد تأکید دارند البته این به معنای برتریدادن یک فرد به فرد دیگر نیست، بلکه به معنای افزایش توان آنها برای اتکاء به خود و گسترش حق انتخاب در زندگی است.
ماگر، توانمندسازی فردی را شامل تغییر در نگرشها و باورها، عزت نفس و کارآیی شخصی، افزایش دانش و مهارتها میداند. توانمندسازی به افراد فرصت بهرهمندی از امکانات و منابع بالقوه موجود در جامعه و بالفعلکردن قابلیتهایشان را میدهد.
,توانمندسازی تنها به عنوان توانمندسازی اقتصادی مدنظر نیست، بلکه حوزههای مختلف محیطی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی را نیز در برمیگیرد. توانمندسازی فرآیندی است که باعث افزایش ظرفیتها و سرمایههای افراد یا گروهها برای انتخاب میشود و انتخابها را به سوی اعمال و نتایج مطلوب سوق میدهد.
,زنان توانمند از مهارتهای کافی برای مواجهه با شرایط مختلف بهرهمند هستند. آنان از سرمایههای در دسترس خود به دلیل مهارتها و آگاهی که دارند، بهترین استفاده را میکنند.
,به عنوان مثال آنها از توانایی تشخیص کافی برای خرید و مصرف کالاها و خدمات مورد نیاز خود و خانوادهشان برخوردار هستند و میتوانند هزینه زمانی و مالی خانواده و جامعه را به حداقل برسانند.
,
حوزههای مختلف توانمندسازی
همانطور که اشاره شد توانمندسازی زنان دارای حوزههای مختلفی است؛ هرچند عموماً در ادبیات موضوع و بررسیهای تجربی، به توانمندسازی اقتصادی زنان پرداخته شده است، اما این موضوع دارای گسترهای بیش از مسائل اقتصادی است.
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان است، با فراهمکردن امکانات مورد نیاز، آموزش مهارتها و آگاهیدادن به زنان، میتواند زمینه توانمندسازی آنان را فراهم آورد. در ادامه به ابعاد مختلف توانمندسازی زنان میپردازیم.
,عموماً از دیدگاه مقابله با فقر و مشکلات اقتصادی به امر توانمندسازی نگریسته میشود که هدف آن در نهایت، دسترسی به منابع اقتصادی و اشتغال است. البته در همین رویکرد نیز میتوان نگاهی وسیعتر به فقر داشت و آن را در ابعاد مختلف و با عنوان فقر قابلیتی تعریف کرد.
,در این نگاه، فقر صرفاً به دلیل پایینبودن درآمد در نظر گرفته نشده و بر محرومیت از قابلیتهای اساسی تمرکز میشود. فقر به معنای فقدان قدرت فرد یا جامعه در دستیابی به غذا و خدمات بهداشتی و درمانی، ناتوانی از حفظ حریم و حرمتهای انسانی، ناتوانی در پاسداری از عزت نفس، عدم توانایی در دستیابی به آزادیهای اساسی و حداقل آموزش تعریف میشود.
,بنابراین اگر برنامههای توانمندسازی زنان را براساس این دیدگاه طرحریزی کنیم، میبایست به دنبال گسترش آموزش عمومی، بهداشت و درمان رفت؛ ارتقای کیفیت زندگی از طریق بهبود شاخصهای توسعه انسانی از بهترین راهکارها در زمینه توانمندسازی زنان است.
,بخش مهمی از توانمندسازی در ارتباط با مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی است. زنانی که از مهارتهای لازم در خریدکردن، بودجهبندی، آشنایی با محصولات غذایی، بهداشتی و پوشاک و خدمات مورد نیاز برخوردارند، میتوانند موجب صرفهجویی در هزینههای خانواده شوند.
,آنان علاوه بر صرفهجویی مادی میتوانند در حفظ سلامت (جسمیو روحی) خانواده و کاهش هزینههای درمانی نیز مؤثر باشند. زنان توانمند و آگاه میتوانند زمینه صرفهجویی در مصرف منابع انرژی را در خانواده فراهم آورند؛ زیرا از جایگزینهای علمی و عملی مناسب در مصرف انرژی آگاهی دارند. آنان میتوانند توجه و نیاز به الگوی مصرف پایدار را در ابعاد مختلف تبدیل به یک گفتمان و خواسته ملی کنند.
,چنین زنان توانمندی هستند که میتوانند با جامعهپذیری درست فرزندان، زمینههای فردی رشد و توسعه اقتصادی را فراهم کنند. پیشرفت اقتصادی تا حد زیادی به رفتار اقتصادی اعضای جامعه وابسته است و در این میان، نقش زنان در تربیت و جامعهپذیری اعضای خانواده، انکارناپذیر است.
,با تغییر فرهنگی، ارزشی و الگوی رفتاری به امور اقتصادی خانوار، مسیر پیشرفت فرهنگ کار، تولید و مصرف جامعه بسیار تسهیل خواهد شد. کودکان عموماً مهارتهای فراوانی مانند توانایی بودجهبندی، درک قیمتها و قراردادها، استراتژیهای خرید و مهارتهای لازم برای تشخیص تناسب و برتری کالا و خدمات در حوزه مصرف را در خانواده و توسط مادرانشان فرا میگیرند.
,مادران توانمند میتوانند اولویت مصرف فردی و جمعی و میزان و ترکیب کالاها و خدمات مصرفی مطابق با شرایط اقتصادی مقاومتی و در راستای توسعه اقتصادی را به فرزندانشان آموزش دهند.
,امروزه کارآفرینی تبدیل به یک ایده مهم شده است. تغییرات ارزشی، فرهنگی و اقتصادی باعث شده که افراد به دنبال شرایط اجتماعی انعطافپذیرتری باشند و از طرف دیگر سازمانهای اقتصادی و دولتها نیز توانایی تضمین یک شرایط کاری باثبات را از دست دادهاند، به همین دلیل کارآفرینی اهمیت پیدا کرده است. برای موفقیت کارآفرینی، ویژگیهای شخصیتی فرد کارآفرین بسیار مهم است.
,در اینجا ویژگیهای شخصیتی نظیر: نیاز به موفقیت، کنترل درونی، تمایل به ریسکپذیری، نیاز به استقلال، نیاز به قدرت، تحمل شرایط مبهم، نیاز به وابستگان و استقامت و پایداری، مطرح است.
,علاوه بر این، شخص کارآفرین میبایست دارای صلاحیتهای مدیریتی که شامل آگاهی از بازار، خلاقیت و انعطاف است، نیز باشد. در یک کلام شخص کارآفرین میبایست شخصیتی توانمند داشته و در حوزه اقتصادی نیز از یکسری از تواناییهای بنیادی برخوردار باشد تا بتواند یک کسب و کار جدید کند.
,زنانی که از مهارتهای اجتماعی لازم در روابط اجتماعی، شبکههای اجتماعی و برخورد با سازمانها و نهادهای عمومی برخوردارند، میتوانند در حوزه کارآفرینی و کسب و کار از سایر زنان موفقتر باشند. بخشی از کسب چنین توانمندیهایی ناشی از شرایط فردی و اجتماعی زنان است و بخشی دیگر، ناشی از مهارتها و حمایتهایی است که جامعه در عرصههای مختلف به زنان عرضه میکند.
,
چگونه میتوان زنانی توانمند داشت؟
جامعهای که به دنبال توانمندسازی زنان خویش است، تلاش میکند با حمایت از آنان و ارائه خدمات لازم، زمینه توانمندسازی زنان را فراهم آورد. ساراسون و همکارانش حمایت اجتماعی را در ابعاد پنجگانهای تعریف میکنند که شامل:
۱٫ حمایت عاطفی: داشتن مهارتهای لازم در کمک گرفتن از دیگران هنگام برخورد با دشواریها؛
,۲٫ حمایت شبکه اجتماعی: به معنای دسترسی به عضویت در شبکههای اجتماعی است؛
,۳٫ حمایت خودارزشمندی: اینکه دیگران در دشواریها یا فشارهای روانی به او بفهمانند فردی ارزشمند است و میتواند با بهکارگیری تواناییهای ویژه خود، بر دشواریها چیره شود؛
,۴٫ حمایت ابزاری: دسترسی داشتن به منابع مالی و خدماتی در سختیها و دشواریها؛
,
۵٫ حمایت اطلاعاتی: بهدست آوردن اطلاعات مورد نیاز خود برای درک موقعیت.
این حمایتها میتواند از طریق برگزاری دورههای آموزشی مهارتهای زندگی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و مهارتهای مربوط به کارآفرینی به صورت مدام و همیشگی (لازم نیست این دورهها شکل آکادمیک و زمانبر داشته باشند)، ارائه حمایت مالی و تسهیلاتی از زنان بهویژه زنان کارآفرین، ایجاد مراکز مشاوره و ارائه انواع مشاوره بهصورت رایگان در حوزههای فردی، خانوادگی و اقتصادی، زمینهسازی برای شکلگیری و ایجاد مراکز، شبکهها و سازمانهای مردمنهاد با هدف توانمندسازی زنان در راستای اقتصاد مقاومتی، فراهمکردن زمینه برای ایجاد کسب و کارهای خانگی و کارآفرینیهای کوچک و متوسط و… انجام شود. این موارد میتواند گامهای مهمی در جهت توانمندسازی زنان و فراهمکردن بخشی از شرایط اجتماعی مورد نیاز به دستیابی به اقتصاد مقاومتی و توسعه اقتصادی در جامعه باشد.
]