فریاد بی صدای ۱۰معلول روستای چاه حسن رودبار جنوب گویا به گوش مسولین نرسیده است خانواده های این معلولین، دلشان پر بود از بیمهری و یا کملطفی. فقط گوش شنوا میخواست و دستی توانا برای رفع مشکل.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از”رودبار ما“، برخی گزارشات و تصاویر بهترین فرصت اند تا تلنگری کوچک در گوشه و کنار این روزمرگی های شهرنشینی ما را از خواب بیدار کند چرا که ساده گذشتن از کنار کلمه ای به نام انسانیت آسان نیست.مشکلات روزمره بهانه ای است تا دست افتاده ای را نگیریم و یا حتی نبینیم.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, رودبار ما,اولین باری بود که در یکی از روستاهای محروم و فراموش شده شهرستان رودبار جنوب برای رسیدن به خانه های که نشانه های نور و آیه های روشن خداوند در آن موج می زد سفر می کردم.
,برای تهیه گزارش از این خانواده ها و انعکاس مشکلات آنها راهی این روستای شدم جای که کیلومتر ها از زندگی پر هیاهوی شهری دور بودولی در آن دور دست ها صدای مظلومی ما را فرا می خواند.
,بعد از پیمودن حدود۴۰کیلومترراه آسفالته و ۱۰کیلومتر راه خاکی به روستای خرم آباد چاه حسن شهرستان رودبار جنوب رسیدم و به دیدار چند خانواده معلول رفتم خانواده های معلولی که دلی داشتند پر از دغدغه و نگرانی، دلشان پر بود از بیمهری و یا کملطفی. فقط گوش شنوا میخواست و دستی توانا برای رفع مشکل.
,, ,
خانواده های که وقتی مادرانشان لب به سخن باز میکردند بعد از چند لحظه ناخدا گاه اشک از چشمانت جاری می شد و زیرلب ذکر” یا ارحم الراحمین” می خواندی و میگفتی خدایا تو به این معلول و خانواده چقدر صبر و تواضع و فروتنی بخشیده ای.
,دغدغه و مشکلات معلولان و خانواده های آنان اگر مورد توجه باشد شاید زیاد نباشد و اگر برخیها اعلام میکنند زیاد است اندکی کم لطفی و بی صداقتی می کنند چرا که ما به عنوان یک مسلمان وظیفه داریم نسبت به رفع آن اقدام کنیم خصوصا اینکه در قانون اساسی پیشبینی ایجاد امکانات برای این قشر جامعه دیده شد و چرا رعایت نمیشود جای بحث دارد.
,معلولیت خود قصه پرغصه ای است اما اگر همراه آن ترحم دردآور در گفتار و کم توجهی زجرآور در رفتار دیگر افراد جامعه توام شود دیگر تحمل آن طاقت فرسا می شود.
,کسانی هم که علی رغم تنگ بودن عرصه نگهداری و تیمار فرزند معلول خود مشغولند باید هم تنش های روحی و هم گرفتاری های اقتصادی را در کنار هم تحمل نمایند و متاسفانه هیچ نهادی عهده دار بخشی از این رنج و محنت نیست.
,و اما بشنوید از قصه پر غصه غفلت مسوولین در کشوری مسلمان و نوع دوست…
,آسیه، راضیه، معصومه،ندا،آذر،موسی،سعید،فاطمه،آذر،زیاده ۱۰معلول سه خانواده ای روستای خرم آباد چاه حسن رودبار هستند که سالهاست توانایی راه رفتن را از دست داده اند و دستان ناتوانشان عصای گامهایشان شده است.
,, ,
خدایا گواه باش، اما با این همه سختی هستند کسانی که علی رغم رنج، درد و غصه فراوان باز هم نگاه مهربانشان تنها ذکر توست فاطمه خالقپور دلی دارد به وسعت دریا، چروک دستهایش حکایت از رنج های فراوان و صدای پرمهر مادری را به اوج آسمان ها می برد.
,در هر نگاه این مادر فداکار هزاران حدیث کهنه نهفته است هزاران حدیث از درد و هزاران حکایت از شب های سخت.
,, ,
خنده های زیبای آسیه حال و هوایمان را عوض می کند اما در عمق این خنده ها، غصه های زیادی نهفته است، نمی دانستم از کجا سوال کنم و چه بگویم فاطمه لب به سخن گشود و شرح قصه پر غصه زندگی خود را اینگونه روایت کرد، راضی به رضای خدا هستم خدا بر من منت گذاشته تا نوکر بنده هایش باشم سر من فدای رهبرم شود ما زندگی خود را مدیون خون پاک شهدا هستیم.
,, ,
مادر، شاهکار شگفت خلقت است. از درد و رنج مادر شدن هم حتی اگر بگذریم، خواهیم دید که برای این فرشتگان زمینی، تولد فرزند، تازه آغاز راه سختیها و دلهرهها و نگرانیهایی است که عشق مادرانه تحملش را ممکن میکند.
مادری که فرزند دارای معلولیت را نگهداری و نگهبانی میکند از بلا و ناراحتی، بیشک فرشتهای زمینی است که تمام آنچه را که آزرده خاطرش میکند، صبورانه تاب میآورد و با لبخندهای مهربانش فرزند را میپروراند؛ حتی تا آنجا که بسیاری را این باور نباشد تا بپذیرند که این فرزند دارای معلولیت، دست همنوعان تندرست خود را میگیرد و یاریشان میکند.
, ,
مادر هر موقع که به دخترکان خود نگاه می کند وجودش سراسر اشک می شود دردی که با آه و درد همراه است مادری که او را به نام فاطمه می شناسند دردهای فرزندان خود را در سینه نگه می دارد هر زمانی که به صورتش نگاه می کنی قطرات اشک مهمان گونه هایش است خانمی که در هر کلامش توکل بر خدا و شکر نعمت های خداوند مشخص است مادری که نه یک سال بلکه ۲۸سال است که درد و رنج بیماری فرزندانش را تنهای تنها به دوش می کشد تا از او سوال می کنم از فرزندانت برایم بگو بغضی سنگین راه گلویش را می بندد.
,فاطمه با خبرنگار رودبار ما اینگونه سخن می گوید: در طول ۲۸ سال گذشته همیشه امیدوار بوده ام و هیچ وقت ناشکری نکردم هر چند سخت و مشقت بار است ولی راضی به رضای خداوند هستیم.
, رودبار ما,وی در حالیکه که صدایش لرزان و اشک از چشمانش سرازیر می شود ادامه داد: وقتی بچه های هم سن و سال آذر وندا را در روستای خرم آباد می بینم دردهایم باز می شود و من با دیدن لبخند و نگاه مهربانشان خجلت زده می شوم.
,, ,
این مادر رنج دیده می گوید: تنها درخواست ما از مسوولین امر این است که به روستای فراموش شده ما سر بزنند و با درد ورنج های ما از نزدیک آشنا شوند به دلیل نبود آب آشامیدنی استحمام این معلولان واقعأ به سختی صورت می گیرد چرا که باید آنها را با فرغون تا موتور پمپ ها ببرم ودر آنجا حمام کنند.
,فاطمه خواسته خود را حمایت و کمک مسوولین شهرستان از دختران معلولش عنوان می کند و می گوید: هزینه های نگهداری و تهیه دارو برای این معلولان کمرم را خم کرده و زندگی برایم سخت شده است.
,, ,
وی افزود: پدر آنها تحت پوشش بهزیستی بود که مدت ۴سال است پرونده را بسته اند و دیگر حقوقی به حساب این پدر واریز نمی شود حال من مانده ام با ۲فرزند معلول و دو تای دیگر هم دچار بیماری صرع هستند.
,, ,
مادر موسی دیگر معلول این روستا نیز تنها خواسته خود را از مسوولین توجه و سرکشی به معلولان و خانواده های آنان عنوان می کند و می گوید: فرزندان ما انسانهای ضعیف و کم تحرک و کم توقعی هستند که زمین گیر شده اند اما انتظار داریم مسوولین امر به آنها کمک کنند.
,, ,
یادمان باشد که هیچ کس به خواست خود معلول نشده است و معلولان در جامعه باید مثل یک فرد سالم امور روزمره خود را انجام دهند مثلا در بانک در صف بایستند و در مطب ساعتها منتظر دکتر شوند و کسی هم به وضعیت جسمانی آنها توجه نمیکند.
,معلولیت یکی از حقایق زندگی بشر و قصه پر غصهای است؛ هر چند در چنین شرایط سختی، زندگی این قشر از جامعه هم زیباییهایی دارد اما در واقع آنان سختیهای زندگی را به جان میخرند تا با حرکت چرخهای ویلچر از چرخه زندگی عقب نمانند.
,از درد هیچ گریزی نیست … اما کاش دردمندان تنها نبودند…
,این قشر از جامعه به علت کمتوانی جسمی و نابسامانی و عدم انطباق فضاهای موجود با نیازهای آنها، امکان حضور فعال در جامعه را ندارند و این موضوع در بلند مدت موجب بروز خسارتهای اجتماعی و اقتصادی فراوانی خواهد شد.
,, ,
امیدواریم مسوولین و مردم معلولانی که در هیاهو امروز زندگی صنعتی گم شده اند و دغدغه ها و مشکلات انها بر روی هم انباشته شده است را مورد توجه قرار دهند و یادمان باشند آنها هم در زندگی و خدمات اجتماعی حقی دارند اشتغال، درمان، هزینه های نگهداری، مسکن و ازداوج معلولان باید جز اولویت کاری مسوولین قرار گیرد چون صدای این افراد در هیاهو زمان گم شده و حتی دیدن آنها هم برای ما سخت شده است.
,انتهای پیام/
,,
]
ارسال دیدگاه