اشتباه مصدق دقیقا آنجایی بود که اصلی به نام منفعت در سیاست را از معادلات خود کنارگذاشت و فکر میکرد آمریکا بی هیچ مزد و منتی از وی حمایت خواهد کرد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، بیش از پنجاه سال از درگذشت محمد مصدق میگذرد، نخست وزیری که در مقطع کوتاه صدارتش توانست به سالها استعمار کشورهای پرقدرتی همچون بریتانیا پایان دهد و صنعت نفت ایران را ملی و مستقل سازد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,با اینکه ملی شدن صنعت نفت پس از مصدق دوام زیادی نیافت و قرارداد کنسرسیوم با حفظ برخی ظواهر به چپاول مجدد نفت ایران مشغول شد اما این فرآیند خود باعث دمیده شدن روح آزادیخواهی و استقلال طلبی در ملت ایران شد.
,در این بین آنچه در غالب نوشتههای مربوط به تاریخ دوران مصدق و عملکرد وی کمتر مورد توجه قرار گرفته، نحوه نگرش او به موضوعات مختلفی همچون سیاست خارجی، سیاست داخلی و جدایی دین از سیاست است. با اینکه در تمامی تواریخ، مصدق را فردی ضد استبداد و ضد استعماری یاد میکنند اما اندکی دقت در نحوه سرنگونی دولت وی، نشان از عجز مصدق در پایبندی به شعار معروف خود یعنی "موازنه منفی" و یا به بیان سادهتر، حفظ استقلال برابر تمام قدرتهای آنزمان میباشد.
,اگر دلایل فرازو نشیب سیاسی مصدق از قبل کسب قدرت تا فروپاشی دولت متبوعش و همچنین انزوای معنادارش را بررسی کنیم به نکات جالبی خواهیم رسید که از حوصله نوشته فوق خارج است اما بیشک دو علت ذیل از دلایل اصلی و قطعی پیروزی و سپس شکست مصدق میباشند:
,اول- ارتباط تنگاتنگ و صمیمی مصدق با آیت الله کاشانی که موجب اتحاد و به قدرت رسیدن مصدق گردید و سپس اختلاف در بین طرفداران مصدق و آیتالله کاشانی که موجب انشقاق نهضت ملی و اسلامگرایان شد و یکی از علل کودتای 28 مرداد نیز بود.
,دوم- خط مشی شخص مصدق در مواجهه با کشورهای استعماری که باعث خوشنودی و علاقه مردم به این رویکرد شده بود و در قدرت رسیدن مصدق نقش بسزایی داشت و در نهایت اعتماد و توسل به یکی از کشورهای غربی که به وقوع کودتا و از بین رفتن دولت وی انجامید.
,هرچند بررسی علل فراز و فرود شخص مصدق در دو مورد مذکور و نتیجه گیری از آن کاملا درست و دقیق نیست اما از اساسی ترین ارکان دلایل پیروزی و شکست وی محسوب میگردد. با اینکه در فضای فعلی جامعه سیاسی ایران، نام و حرکت مصدق با آزادی خواهی، استقلال طلبی و روشنفکری عجین شده است اما طرفدارن امروز وی اگر تمام اشتباهات او را به عوامل دیگر منسوب کنند و مشکلاتی که مصدق باعث ایجادش شده بود را به گردن سایر افراد و جریانهای موافق و مخالف بیاندازند، نتوانستهاند تاکنون دلیل روی برگرداندن مصدق از شعار اصلی خود و افتادن در دام آمریکا و التماس برای حمایت و کمک مالی به دولتش را توجیه کنند. در واقع مصدق زمانی بازی برده سیاست را باخت که دست خود را برای دولتمردان آمریکایی، خالی نشان داد و این آمریکاییها بودند که توانستند با ترفندی ساده به کمک اطلاعات و برآوردهای دقیق خود، حکومت برخاسته از آرای عمومی و مورد حمایت مردم ایران را سرنگون سازند.
,اعتماد مصدق به آمریکا به عنوان دوست و حامی مردم ایران و دولتش نهتنها اشتباه استراتژیک مصدق به حساب میآمد بلکه یکی از زمینههای ایجاد حضور بیش از پیش آمریکا را در ایران فراهم کرد. اشتباه مصدق دقیقا آنجایی بود که اصلی به نام منفعت در سیاست را در معادلات خود کنار گذاشت و فکر میکرد آمریکا بی هیچ مزد و منتی از وی حمایت خواهد کرد، درحالی که برای سیاستمدارن آمریکایی نفوذ در ریزترین موضوعات کشوری همچون ایران و اعمال قدرت و کسب سود از استمرار یا انقراض دولت مصدق و امثال آن خیلی مهمتر بود.
,مصدق آن زمان از اصولی عدول کرد که آن اصول از اصلی ترین دلایل موفقیت وی محسوب میشد. بعدها مصدق در باغ احمد آباد یکی از دلایل شکست و سرنگونی دولت خود را اعتماد بیچون و چرا از کشور آمریکا برمیشمارد و عنوان میدارد که حرکت ملی شدن صنعت نفت با وجود تمام مزایا به همان روال سابق بازگشته است.
]
ارسال دیدگاه