اخبار داغ

سنت‌هایی که گرد فراموشی گرفتند؛

غبار فراموشی بر آئین‌های نوروزی فراهان/از آتش گرم پخت نان تا شعله‌ای بر پشت بام

غبار فراموشی بر آئین‌های نوروزی فراهان/از آتش گرم پخت نان تا شعله‌ای بر پشت بام
مردم فراهان در روزگاران گذشته سنت‌های زیبای بسیاری به مناسبت ایام نوروز داشتند که امروزه دیگر عده کمی از آن‌ها چیزی به یاد می‌آورند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  فراهان خبر؛ اواسط اسفندماه که می‌شود تمامی خانه‌ها و خیابا‌ها شلوغ می‌شود. خانه‌تکانی رسم دیرینه‌ای که هر خانوار ایرانی برای ورود به سال جدید خود را محیا می‌کند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, فراهان خبر, فراهان خبر, فراهان خبر,

پس اندازهای یک ساله برای خرید اسباب و اثاثیه جدید صرف می‌شود، تلاش و تکاپویی که به قشر یا گروهی خاص محدود نمی شود هرکس به خد بضاعت خود تلاش دارد تا سال نو را با تفاوت آغاز کند.

این تلاش در روستاها عمیق‌تر است، که واقعا هر نوروز برای ایشان روزی نو است، ولی در شهرها بیشتر تظاهر به جای صفا و صمیمیت نشسته است.

مردم فراهان هم در آستانه نوروز آداب و رسوم خاصی دارند، در اسفندماه برای استقبال از نوروز آماده می شوند، شستشوی فرش‌ها در شهر و روستا اولین کاری است که زنگ محیا شدن برای ورود به سال جدید را می‌نوازد. در روستاها زنان روستایی را که در کنار چشمه‌ها و نهرها، به شستشوی پلاس و گیلیم ها مشغولند نوید آمدن بهار را می‌دهد.

هنوز برخی از این آداب و رسوم در فراهان رایج است و در آستانه نوروز مردم فراهان با آیین خاصی به پیشواز نوروز می روند.

مردم روستا خانه هایشان را تمیز می کردند و گچ و گِلی بر دیوارهای ناهموار می مالیدند و اگر نمی توانستند اتاق نوروزی‌شان را سفید کنند به این گوشه و آن گوشه جارو می زنند.

در آستانه بازار سفید گرها و رویگرها سخت داغ است، ظرف‌های مسی را که زنگار یک‌ساله بسته  را سفید کرده و اگر غیرقابل استفاده باشد، با ظرف‌های نو تعویض می کنند، تا حد امکان هم می کوشند که اثاثیه کهنه را نو کرده و لوازم فرسوده را جانی تازه ببخشند که رسم شکستن کوزه‌های کهنه را می‌توان سُمبل این نوخواهی دانست.

هرکس در حد توانش برای خودش و خانواده اش لباس نو تهیه می کند که البته لباس بیشتر مورد توجه است، در گذشته اغلب لباسهایشان را خود می دوختند که نشان از کدبانو بودن خان خانه داشت. لباس ها از پارچه «تمبانی/شلواری» یا از «کرباس» که پارچه ارزانی بود، دوخته می شد.

یادش بخیر خیلی از ما به عشق تخم‌مرغ‌های رنگی منتظر آمدن عید بودیم. تخم‌مرغ‌هایی که از روزهای قبل از سال نو به همت زنان با کاه یا ریشه روناس رنگ می‌شد. مقداری کاه یار یشه روناس را در آب می ریختند و تخم مرغ را در آن آب می جوشاندند تا زرد یا سرخ رنگ شود.

پخت نان تازه برای اهل خانه وظیفه‌ای دیگر بود که بیشتر در سال‌های گذشته زنان روستا آن را انجام می‌دادند پیش از آنکه گرفتار زندگی مدرن شوند. سپیده دم پای تنور می نشستند و به پخت نان و فتیر و سمنو مشغول می‌شدند.

از دیگر مراسم این است که در روز آخرسال، بعدازظهر تمام اهالی از کوچک و بزرگ، لباس نویی را که برای عید تهیه کرده را می‌پوشیدند و به محلی پر سبزه و آب، رفته و به شادی و سرور مشغول می شوند و بساط خوشی می گسترانند. در همین روز، افرادی به زدن سُرنا و اخیرا به نواختن قره‌نی می‌پردازند و طبل بزرگی را به صدا در می‌آورند. و عده‌ای به پایکوبی که به زبان محلی «چوپی رفتن» گفته می پرازند. بعد از پایان مراسم هر یک با خرمنی تمام، سه سنگ برداشته و به آیینی خاص در آب پرتاب می‌کردند، به این نیت و منظور که سال گذشته را به خوشی گذرانیده‌ایم و زشتی ها و کدورت ها را در آب می ریزیم و سال نو را از نو آغاز می کنیم.

از مهم ترین رسم های عید نوروز، در فراهان آتش افروزی بود. در شب عید، وقتی که آفتاب غروب می کرد، همه مردم مقداری بوته ورک به روی پشت بام می بردند و آتش می زدند. مراسم این آتش با آتش چهارشنبه سوری فرق داشت. فقط یک کپه آتش درست می شد، حتما بر بالای بام بود و کسی هم از روی آن نمی پرید، چشم انداز دشت فراهان در این زمان خیلی دیدنی می شد و نور آتش تا دور دست‌ها دیده می شد و گویی سراسر دشت چراغانی شده بود.

مردم فراهان برای شام شب عید، برنج می پختند که برخی از مواقع به آن رشته هم اضافه می کردند و رشته پلو برای شب عید محیا می کردند و بعد از مراسم آتش روشن کردن و خوردن پلوی شام، نوبت به «تخ تخ» می رسید.

برای مراسم« تخ تخ» پسر بچه ها و  نوجوان ها قبل از رسیدن عید «کیسه تخ تخی» خودشان را آماده می کردند، کیسه تخ تخی کیسه کوچکی بود که دو یا سه تخم مرغ در آن جا می گرفت و یک ریسمان تقریبا سه متری به آن بسته شده بود.

هوا که قدری تاریک می شد، بچه ها می رفتند بر پشت بام بستگان خویش و کیسه از «دلیچه»به داخل خانه آویزان می کردند. چندبار می گفتند؛ «تخ تخ»، صاحبخانه هم که انتظار آمدن آنها را داشت، یک تخم مرغ رنگی داخل کیسه می گذاشت، بعضی ها هم گردو یا مقداری کشمش و نخودچی به داخل کیسه می ریختند.

شب عید تا پاسی از شب؛ رفت و آمد روی پشت بام ادامه داشت، عید نوروز عملا از صبح اول بهار شروع می شد و اصطلاح یا مفهوم «سال تحویل» یا لحظه تحویل سال وجود نداشت، سفره هفت سین و ماهی قرمز هم نبود.

 از دیگر آیین های مردم فراهان در نوروز این بود که اگر خانواده‌هایی در سال گذشته عزیزی را از دست داده بودند، خودشان آتش روشن نمی کردند. بلکه یکی از همسایگان می رفت و برای آنها آتش روشن می کرد، این خانواده روز عید را هم «نوعید» می‌گرفتند، آنها در خانه می نشستند و مردم به دیدار آنان می‌رفنتد و فاتحه می‌خواندند.

صبح عید نوروز، بچه ها لباس عیدشان را می پوشیدند و به عیدی بستگان می رفتند، از هر کدام یک تخم مرغ رنگی می گرفتند، بچه ها وارد خانه فامیل می شدند، سلام می کردند، صاحبخانه هم به دست دادن و دیده بوسی میهمانان خود می رفت و به عنوان عیدی به آنان تخم مرغ رنگی می داد و اگر تخم مرغ رنگی ها تمام می شد به آنان چند گردو و مقداری نخودچی کشمش می داد.

از شپیده دم اولین روز از سال جدید، بزرگسالان  به دیدن بزرگترها می رفتند و در روز های بعد به همراه فرزندان خود برای «عید مبارکی» به دیدن بزرگان و اقوام و بعد از آن بزرگان هر خانواده به خانه کوچکترها می رفتند.

انتهای پیام/

,

پس اندازهای یک ساله برای خرید اسباب و اثاثیه جدید صرف می‌شود، تلاش و تکاپویی که به قشر یا گروهی خاص محدود نمی شود هرکس به خد بضاعت خود تلاش دارد تا سال نو را با تفاوت آغاز کند.

,

این تلاش در روستاها عمیق‌تر است، که واقعا هر نوروز برای ایشان روزی نو است، ولی در شهرها بیشتر تظاهر به جای صفا و صمیمیت نشسته است.

,

مردم فراهان هم در آستانه نوروز آداب و رسوم خاصی دارند، در اسفندماه برای استقبال از نوروز آماده می شوند، شستشوی فرش‌ها در شهر و روستا اولین کاری است که زنگ محیا شدن برای ورود به سال جدید را می‌نوازد. در روستاها زنان روستایی را که در کنار چشمه‌ها و نهرها، به شستشوی پلاس و گیلیم ها مشغولند نوید آمدن بهار را می‌دهد.

,

, ,

هنوز برخی از این آداب و رسوم در فراهان رایج است و در آستانه نوروز مردم فراهان با آیین خاصی به پیشواز نوروز می روند.

,

مردم روستا خانه هایشان را تمیز می کردند و گچ و گِلی بر دیوارهای ناهموار می مالیدند و اگر نمی توانستند اتاق نوروزی‌شان را سفید کنند به این گوشه و آن گوشه جارو می زنند.

,

در آستانه بازار سفید گرها و رویگرها سخت داغ است، ظرف‌های مسی را که زنگار یک‌ساله بسته  را سفید کرده و اگر غیرقابل استفاده باشد، با ظرف‌های نو تعویض می کنند، تا حد امکان هم می کوشند که اثاثیه کهنه را نو کرده و لوازم فرسوده را جانی تازه ببخشند که رسم شکستن کوزه‌های کهنه را می‌توان سُمبل این نوخواهی دانست.

,

هرکس در حد توانش برای خودش و خانواده اش لباس نو تهیه می کند که البته لباس بیشتر مورد توجه است، در گذشته اغلب لباسهایشان را خود می دوختند که نشان از کدبانو بودن خان خانه داشت. لباس ها از پارچه «تمبانی/شلواری» یا از «کرباس» که پارچه ارزانی بود، دوخته می شد.

,

یادش بخیر خیلی از ما به عشق تخم‌مرغ‌های رنگی منتظر آمدن عید بودیم. تخم‌مرغ‌هایی که از روزهای قبل از سال نو به همت زنان با کاه یا ریشه روناس رنگ می‌شد. مقداری کاه یار یشه روناس را در آب می ریختند و تخم مرغ را در آن آب می جوشاندند تا زرد یا سرخ رنگ شود.

,

پخت نان تازه برای اهل خانه وظیفه‌ای دیگر بود که بیشتر در سال‌های گذشته زنان روستا آن را انجام می‌دادند پیش از آنکه گرفتار زندگی مدرن شوند. سپیده دم پای تنور می نشستند و به پخت نان و فتیر و سمنو مشغول می‌شدند.

,

, ,

, ,

, ,

از دیگر مراسم این است که در روز آخرسال، بعدازظهر تمام اهالی از کوچک و بزرگ، لباس نویی را که برای عید تهیه کرده را می‌پوشیدند و به محلی پر سبزه و آب، رفته و به شادی و سرور مشغول می شوند و بساط خوشی می گسترانند. در همین روز، افرادی به زدن سُرنا و اخیرا به نواختن قره‌نی می‌پردازند و طبل بزرگی را به صدا در می‌آورند. و عده‌ای به پایکوبی که به زبان محلی «چوپی رفتن» گفته می پرازند. بعد از پایان مراسم هر یک با خرمنی تمام، سه سنگ برداشته و به آیینی خاص در آب پرتاب می‌کردند، به این نیت و منظور که سال گذشته را به خوشی گذرانیده‌ایم و زشتی ها و کدورت ها را در آب می ریزیم و سال نو را از نو آغاز می کنیم.

,

از مهم ترین رسم های عید نوروز، در فراهان آتش افروزی بود. در شب عید، وقتی که آفتاب غروب می کرد، همه مردم مقداری بوته ورک به روی پشت بام می بردند و آتش می زدند. مراسم این آتش با آتش چهارشنبه سوری فرق داشت. فقط یک کپه آتش درست می شد، حتما بر بالای بام بود و کسی هم از روی آن نمی پرید، چشم انداز دشت فراهان در این زمان خیلی دیدنی می شد و نور آتش تا دور دست‌ها دیده می شد و گویی سراسر دشت چراغانی شده بود.

,

, ,

مردم فراهان برای شام شب عید، برنج می پختند که برخی از مواقع به آن رشته هم اضافه می کردند و رشته پلو برای شب عید محیا می کردند و بعد از مراسم آتش روشن کردن و خوردن پلوی شام، نوبت به «تخ تخ» می رسید.

,

برای مراسم« تخ تخ» پسر بچه ها و  نوجوان ها قبل از رسیدن عید «کیسه تخ تخی» خودشان را آماده می کردند، کیسه تخ تخی کیسه کوچکی بود که دو یا سه تخم مرغ در آن جا می گرفت و یک ریسمان تقریبا سه متری به آن بسته شده بود.

,

هوا که قدری تاریک می شد، بچه ها می رفتند بر پشت بام بستگان خویش و کیسه از «دلیچه»به داخل خانه آویزان می کردند. چندبار می گفتند؛ «تخ تخ»، صاحبخانه هم که انتظار آمدن آنها را داشت، یک تخم مرغ رنگی داخل کیسه می گذاشت، بعضی ها هم گردو یا مقداری کشمش و نخودچی به داخل کیسه می ریختند.

,

شب عید تا پاسی از شب؛ رفت و آمد روی پشت بام ادامه داشت، عید نوروز عملا از صبح اول بهار شروع می شد و اصطلاح یا مفهوم «سال تحویل» یا لحظه تحویل سال وجود نداشت، سفره هفت سین و ماهی قرمز هم نبود.

,

 از دیگر آیین های مردم فراهان در نوروز این بود که اگر خانواده‌هایی در سال گذشته عزیزی را از دست داده بودند، خودشان آتش روشن نمی کردند. بلکه یکی از همسایگان می رفت و برای آنها آتش روشن می کرد، این خانواده روز عید را هم «نوعید» می‌گرفتند، آنها در خانه می نشستند و مردم به دیدار آنان می‌رفنتد و فاتحه می‌خواندند.

,

صبح عید نوروز، بچه ها لباس عیدشان را می پوشیدند و به عیدی بستگان می رفتند، از هر کدام یک تخم مرغ رنگی می گرفتند، بچه ها وارد خانه فامیل می شدند، سلام می کردند، صاحبخانه هم به دست دادن و دیده بوسی میهمانان خود می رفت و به عنوان عیدی به آنان تخم مرغ رنگی می داد و اگر تخم مرغ رنگی ها تمام می شد به آنان چند گردو و مقداری نخودچی کشمش می داد.

,

از شپیده دم اولین روز از سال جدید، بزرگسالان  به دیدن بزرگترها می رفتند و در روز های بعد به همراه فرزندان خود برای «عید مبارکی» به دیدن بزرگان و اقوام و بعد از آن بزرگان هر خانواده به خانه کوچکترها می رفتند.

,

انتهای پیام/

,

 

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه