طنزنامه؛
هزینه پیامک عیدانه را از مردم میگیریم
آخر دلمان طاقت نیاورد یک پیامک به ملت دادیم، هی از امید و اعتدال و پیروزی گفتیم، شاید ما را فراموش نکنند، از آن طرف روی بعضیها کم شود، فکر دیگری به ذهنمان نرسید، میگوییم پولش را از مردم بگیرند.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بلاغ، نشستهایم خاطره مینویسیم حداقل سرمان گرم شود، سال 95 هم رفت، ای داد بیداد، 96 آمد و همینجور این انتخابات به ما نزدیک میشود، اصلا خواب و خوراک را از ما گرفت.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
بلاغ,
در پیام نوروزی گفتیم "به نام خدای خردمندان و امیدواران"، این حسامالدین به ما گفت روزی صد بار این را تکرار بکنیم تا این وِرد کمک مان کند.
همهاش از زدودن کینهها و شکوفایی و نشاط و اینها گفتیم، از خدمات پزشکی گفتیم، اما این وزیر بهداشتمان هم که فقط ناسزا میگوید و ما را سرافکنده میکند.
چه آماری بدهیم آخر!!؟؟ تورم که بیداد میکند، اصلاً آدم اسم این تورم را میشنود تنش به لرزه میافتد، ما که اصلاً زورمان بهش نمیرسد، همینجوری رشد میکند، والا سبزی هم اینجوری رشد نمیکند.
در پیاممان از اصغر فرهادی هم خیلی در لفافه و زیر پوستی تشکر کردیم، حداقل دل آمریکا با فیلمش شاد شد، کمتر به ما کار داشته باشد، اصغرجان دمت گرم.
حقوق شهروندی را که خَز کردند، حقوق مدیران که کم شد، انقدر بلا در سال 95 بر سرمان آمد، تا آخرین لحظه هم ولمان نکرد، این سونامی چه بود در دقیقه 90 آمد، ای خدا تو به فریادمان برس.
گفتیم سال جدید سال توسعه حمل و نقل باشد تا دل عباس آخوندی یک کمی شاد شود و هواپیما را با دلگرمی وارد کند حداقل ما یک کارنامه داشته باشیم، ای کاش در انتخابات هم مردودی داشتیم، کسی که مردود میشد رئیس جمهور میشد، اگر اینطور بود ما تجدید هم نمیشدیم، سرِ ضرب رفوزه میشدیم خلاص و دوباره چهار سال رئیس جمهور میشدیم، پایۀمان هم قویتر میشد، اصلا از بچگی عاشق رفوزگی بودیم.
بد است که معیارها عوض میشود، اصلا بعضیها بوقلمونصفت هستند، روی آفتابپرست را هم سفید کردهاند، چه میدانیم، نفرین کنیم رعد و برق بزند خشکشان کند!، بگوییم زلزله بیاید زنده به گور شوند!، بگوییم آتش بگیرند خاکستر شوند!، نمیدانیم، ولی یک بلای آسمانی نازل شود به سرنوشت عاد و ثمود گرفتار شوند...
هی هی هی، ما اگر مستجابالدعوه بودیم، دعا میکردیم رئیسجمهور دور بعد شویم، یا نه دعا میکردیم این خرابکاریها در دولتمان اصلاح شود، یا اصلاً دعا میکردیم خدا این نوبخت مالهکش و این حسامالدین عقلکل را از روی زمین بردارد ما راحت شویم.
حاج اکبر خدا رحمتت کند، واقعا غمخوار ما بود، همهاش یاد خاطرههایش میافتیم، اگر بود یک راه چارهای نشانمان میداد، لحظه تحویل سال انقدر دلمان گرفته بود و به یاد حاج اکبر بودیم، مهدی در زندان، فائزه در زندان، البته بهتر شد فائزه در زندان است، کمتر خرابکاری میکند.
آخر دلمان طاقت نیاورد یک پیامک به ملت دادیم، هی از امید و اعتدال و پیروزی گفتیم، شاید ما را فراموش نکنند، از آن طرف روی بعضیها کم شود، فکر دیگری به ذهنمان نرسید، میگوییم پولش را از مردم بگیرند.
2 فروردین 96/ کاخ ریاستجمهوری
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/
,
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه