یوسف اکبرزاده گفت: سریال دوزچورک مرا در تبریز مطرح کرد و بعد از گذشت قریب به 7 سال مردم همچنان بنده را به اسم سالار میشناسند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، یوسف اکبرزاده، بازیگر 26 سالهی اهل تبریز است که به اقتضای علاقهاش در این رشته مشغول فعالیت شده و بعد از کار در تئاتر، برای اولینبار در یک سریال تلویزیونی تجربهی تصویریاش را رقم زده است. در گفتوگوی آناج با این هنرمند جوان، اکبرزاده از نحوهی ورود به این عرصه سخن میگوید و ضمن تشریح سختیهای بازیگری، از علت عدم ازدواج خود پرده برمیدارد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج, یوسف اکبرزاده، بازیگر 26 سالهی اهل تبریز است که به اقتضای علاقهاش در این رشته مشغول فعالیت شده و بعد از کار در تئاتر، برای اولینبار در یک سریال تلویزیونی تجربهی تصویریاش را رقم زده است. در گفتوگوی آناج با این هنرمند جوان، اکبرزاده از نحوهی ورود به این عرصه سخن میگوید و ضمن تشریح سختیهای بازیگری، از علت عدم ازدواج خود پرده برمیدارد.,متن کامل گفتوگوی آناج با یوسف اکبرزاده را در ادامه میخوانید:
,در بیرون «سالار» صدایم میزنند/ مثلِ خشایار نقشم در «دوزچورک» ماندگار شد
, در بیرون «سالار» صدایم میزنند/ مثلِ خشایار نقشم در «دوزچورک» ماندگار شد, در بیرون «سالار» صدایم میزنند/ مثلِ خشایار نقشم در «دوزچورک» ماندگار شد,آناج: چند سال است که در عرصه هنر فعالیت دارید؟
, آناج: چند سال است که در عرصه هنر فعالیت دارید؟, آناج: چند سال است که در عرصه هنر فعالیت دارید؟,از سال 85 فعالیتم را آغاز کردهام، دیپلم نمایش خود را از هنرستان اقبال آذر گرفتهام و لیسانس بازیگری دارم.
,آناج: اولین تجربهی تصویریتان به چه زمانی بر میگردد؟
, آناج: اولین تجربهی تصویریتان به چه زمانی بر میگردد؟, آناج: اولین تجربهی تصویریتان به چه زمانی بر میگردد؟,سال 89 سریال «دوزچورک» اولین تجربه تصویریام را رقم زد، آقای ساعیور از بین بچههای هنرستان بنده را معرفی کرده بودند و آقای پورستار و خانم امینی از بنده تست گرفتند و بنا به گفته خودشان از بین چند صد نفر، برای نقش سالار انتخاب شدم.
,آناج: وقتی برای اولین بار در قاب تلویزیون ظاهر شدید، بین اقوام و آشنایان بازخوردها چطور بود؟
, آناج: وقتی برای اولین بار در قاب تلویزیون ظاهر شدید، بین اقوام و آشنایان بازخوردها چطور بود؟, آناج: وقتی برای اولین بار در قاب تلویزیون ظاهر شدید، بین اقوام و آشنایان بازخوردها چطور بود؟,از سال 89 هفت سال میگذرد ولی هنوز در بیرون بنده را همچنان به نام سالار میشناسند. بعد از دوز چورک چند سریال دیگر هم کار کردهام اما هیچ کدام مانند آن نقش ماندگار نشده است. مثل حمید لولایی که بعد از آن همه نقشی که بازی کرده، هنوز هم که هنوز است همه با نام خشایار میشناسند، مرا هم همه با نام سالار میشناسند.
,, ,
چون مجبور بودم موهایم را کوتاه کنم نقشم را در «تبریزلی تاجیر» کاهش دادند
, چون مجبور بودم موهایم را کوتاه کنم نقشم را در «تبریزلی تاجیر» کاهش دادند, چون مجبور بودم موهایم را کوتاه کنم نقشم را در «تبریزلی تاجیر» کاهش دادند,آناج: به جز دوزچورک در کدام سریالها نقش ایفا کردهاید؟
, آناج: به جز دوزچورک در کدام سریالها نقش ایفا کردهاید؟, آناج: به جز دوزچورک در کدام سریالها نقش ایفا کردهاید؟,در سریال «گلین لر» بودم، «نارگیله» که به صورت فشرده در حال پخش است، «آیریلیق» هم بازی کردم و در اوایل سریال «تبریزلی تاجیر» هم بودم؛ چون سرباز هستم و در خدمت بودم در قسمتهای ابتدایی نقش ایفا کردم و الان هم سرباز هستم و چهار ماه از سربازیام در مرند مانده است. چون مجبور بودم موهایم را بزنم و راکورد حفظ نمیشد نقشم کمتر شد. به عنوان دومین نقشم بعد از سالار نقشم در سریال آیریلیق ر ا بیشتر دوست دارم، چون در دوز چورک تقریبا نقشم کمدی بود ولی در آیریلیق کاملا جدی بود. طوری که داشتم بابایم را خودم با چاقو میکشتم! همه میگفتند چرا برای این نقش یوسف را انتخاب کردهاید؟ او که کمدی کار کرده و از این حرفها، ولی بعد از اینکه سریال پخش شد نظر همه عوض شد. حتی خود آقای ناصر هاشمی که همیشه کمدی بازی میکردند در اینجا نقش جدی داشتند. آقای مقدم به یک سری بازیگران کمدی اعتماد کردند و به نظر من جواب خوبی هم گرفتند.
,بهخاطر بازی نقش یک عقب مانده، مدتی را در بیمارستان رازی گذراندم/ با نقشهای ساده خیلی حال نمیکنم
, بهخاطر بازی نقش یک عقب مانده، مدتی را در بیمارستان رازی گذراندم/ با نقشهای ساده خیلی حال نمیکنم, بهخاطر بازی نقش یک عقب مانده، مدتی را در بیمارستان رازی گذراندم/ با نقشهای ساده خیلی حال نمیکنم,آناج: شما چه نوع کاراکتری را بیشتر دوست دارید؟ ترجیح میدهید بیشتر در نقش یک کمدین ظاهر شوید یا نقش منفی و جدی داشته باشید؟
, آناج: شما چه نوع کاراکتری را بیشتر دوست دارید؟ ترجیح میدهید بیشتر در نقش یک کمدین ظاهر شوید یا نقش منفی و جدی داشته باشید؟, آناج: شما چه نوع کاراکتری را بیشتر دوست دارید؟ ترجیح میدهید بیشتر در نقش یک کمدین ظاهر شوید یا نقش منفی و جدی داشته باشید؟,نقش منفی همیشه جای کار بیشتری دارد، اصولا بازیگری را که یک متنی بدهند و بگویند نقش همین است، دوست ندارم، مثلا بگویند که کارمند بانک هستی، با یک عینک و کت شلوار بازی کن! این برای من خیلی دلچسب نخواهد بود. اخیرا یک نمایش تئاتری به نام سعادت لرزان داشتیم که از منطقهای به فجر رفت و خود نویسنده آقای علیرضا نادری هم که آمده بود و این کار را دیده بود، نقش بنده را در این نمایش قبلا آقای احمد مهرانفر بازی کرده بودند. آقای نادری گفته بود با اینکه در شهرستان کار شده اما تبریز جایگاه این اثر را واقعا بالا برد.
,آن نقش یک آدم عقب مانده بود، بنده به خاطر این نقش خیلی زحمت کشیدم. چون نقش یک عقب مانده بود به فیاض بخش زیاد رفتم، حرکات تک به تک افرادی را که آنجا بودند را دریافت میکردم و با آن حرکات زندگی میکردم و حرف میزدم. شیرینترین بخشش این بود که بنده با مدیر آموزشگاه آقای وحید محمدی به بیمارستان رازی و به بخشی که وضعیتشان خیلی وخیم بود رفتم. به یکی از پرستاران گفتم که بنده چنین نقشی دارم چطور میتوانید کمکم کنید؟ گفت الان میرویم داخل ولی به کسانی که آنجا کار میکنند خواهم گفت که شما پسرخاله من هستید، گفتم ایراد ندارد. جایی بود که قفلهای زرگری به درهایش میزدند. در را باز کرد و رفتیم داخل، مرا به عنوان پسرخاله به همه معرفی کرد و گفت تو برو به کار خودت برس و من هم اینجا به کار خودم میرسم. بنده به تک تک اتاقها میرفتم و نگاه میکردم. به شدت هم میترسیدم، یکی داشت سیگار میکشید، حتی وقتی میخواهم صحنه را تعریف کنم باز هم میترسم. یک اتاق بزرگ بود که داشتند آنجا نماز میخواندند، بدون مهر دست کم نیم ساعت نماز میخواندند. یکی بود که داشت سیگار میکشید یک لحظه سیگارش را پایین آورد و به طرف من دوید! سیگار را گرفت جلوی صورت من و گفت: «هیس... ساکت» بعد سیگارش را بالا آورد و یک پک زد و رفت! من گفتم الان میچسباند به گردنم، خیلی ترسیده بودم.
,در سریالهای تبریز اهمیتی به مقولهی «تحلیل شخصیت» نمیدهند/ یک فیلمنامه دستِ بازیگر میدهند و میگویند بخوان!
, در سریالهای تبریز اهمیتی به مقولهی «تحلیل شخصیت» نمیدهند/ یک فیلمنامه دستِ بازیگر میدهند و میگویند بخوان!, در سریالهای تبریز اهمیتی به مقولهی «تحلیل شخصیت» نمیدهند/ یک فیلمنامه دستِ بازیگر میدهند و میگویند بخوان!,میخواهم بگویم که من برای این نقش خیلی زحمت کشیدم و در استانی هم برای این نقش جایزه گرفتم و به خاطر زحماتم هم برایم خیلی دلچسب بود. من با نقشهای ساده خیلی حال نمیکنم، سالار چون نقش اول من بود خیلی مایه گذاشتم و نتیجهاش هم این بود که کماکان در بیرون مرا با عنوان سالار میشناسند. در آیریلیق که نقشم جدی بود با آقای مقدم نشسته بودیم و داشتیم تحلیل شخصی میکردیم و میگفتیم که باید در سریالهای استانی تحلیل شخصیت شود. البته چنین چیزی در اینجا ممکن نیست چون فقط میپرسند فیلمنامه چیست؟ اصلا فیلمنامه نمیدهند که بخوانید، این یک واقعیت است. ما در تئاتر مینشینیم دورخوانی میکنیم، تحلیل شخصیت میکنیم که شخصیتها درست درآیند مثل سعادت لرزان ولی در سریالهای تبریز چنین چیزی وجود ندارد، فقط مینویسند که اجرا کنیم برود و کسی ارزش نمیدهد. نتیجهاش هم میشود کیفیت سریالهایی که از تبریز میبینیم.
,نقش هر قدر دشوارتر باشد برایم جذابتر است، اگر از بنده بپرسند پرویز پرستویی را بیشتر دوست داری یا مهران رجبی را؛ صد در صد میگویم پرویز پرستویی را. چون اگر ده تا نقش بازی کرده باشد هر ده تا عالی بوده است. سه تا نقش کمدی بازی کرده است که هر سه با دیگری متفاوت است. اما علی صادقی در تمامی نقشهای کمدیاش یکنواخت است و مهران رجبی نیز همینطور میباشد.
,, ,
پرستویی را خیلی دوست دارم/ کاراکترهای مورد علاقهام لورل و هاردی هستند
, پرستویی را خیلی دوست دارم/ کاراکترهای مورد علاقهام لورل و هاردی هستند, پرستویی را خیلی دوست دارم/ کاراکترهای مورد علاقهام لورل و هاردی هستند,آناج: آیا از بین چهرههای ایرانی برای خود یک الگو انتخاب کردهاید؟
, آناج: آیا از بین چهرههای ایرانی برای خود یک الگو انتخاب کردهاید؟, آناج: آیا از بین چهرههای ایرانی برای خود یک الگو انتخاب کردهاید؟,بنده بازی پرویز پرستویی را خیلی دوست دارم ولی از شعبان ترکیه هم خیلی الهام گرفتهام و در نقشهایم هم خیلی تاثیر گذاشته است. کاراکترهای مورد علاقهام هم لورل هاردی است.
,وقتی میپرسند شغلت چیست، نمیگویم بازیگرم/ در اینجا بازیگر را به چشم «مطرب» و «دلقک» میبینند!
, وقتی میپرسند شغلت چیست، نمیگویم بازیگرم/ در اینجا بازیگر را به چشم «مطرب» و «دلقک» میبینند!, وقتی میپرسند شغلت چیست، نمیگویم بازیگرم/ در اینجا بازیگر را به چشم «مطرب» و «دلقک» میبینند!,آناج: با توجه به سختیهای کارتان، خانوادهتان چقدر شما را در این مسیر همراهی کردهاند؟ واکنش اطرافیان نسبت به شما چگونه است؟
, آناج: با توجه به سختیهای کارتان، خانوادهتان چقدر شما را در این مسیر همراهی کردهاند؟ واکنش اطرافیان نسبت به شما چگونه است؟, آناج: با توجه به سختیهای کارتان، خانوادهتان چقدر شما را در این مسیر همراهی کردهاند؟ واکنش اطرافیان نسبت به شما چگونه است؟,در تبریز برای بازیگری خوب فرهنگ سازی نشده است، حتی در خود تهران نیز همین شرایط وجود دارد؛ گاها که در تاکسی از من میپرسند که تو را من از کجا میشناسم و در کجا کار میکنی؟ نمیگویم که در تلویزیون هستم؛ وقتی میپرسند شغلت چیست نمیگویم بازیگر هستم. چون به آدم بد نگاه میکنند میگویند بازیگر؟ پس دلقک هستی! مطربی میکنی! نگاه این چنین است. وقتی در بچههای فامیل از من میپرسیدند چه رشتهای انتخاب کردی با مکث میگفتم بازیگری، همه چشم و ابرو کج و نگاهم میکردند. میگفتند میروی هاشم چاوشی شوی؟ خیلی که ایدهآل نگاه میکردند میگفتند میروی محمدرضا گلزار بشوی؟ بعضیها شوخی میکردند، بعضیها هم که روشنفکر بودند میگفتند موفق باشی، حتما به تهران فکر کن، بعضی هم که کاملا از پایین نگاه میکردند میگفتند بیخیال بابا از فامیل ما بازیگر درنمیآید. ولی بعد از سریال دوزچورک کلا نظرات فرق کرد. وقتی مثلا زنگ میزدم به پسرداییام اول میپرسید از پروژه جدید چه خبر؟ خوشبختانه در اولین تجربه تصویری من دوزچورک یک سریال موفق بود، به نسبت تبریز سریال شسته رفتهای بود و مخاطبش هم زیاد بود.
,بازیگران تبریز شاسی بلندسوار نیستند/ درآمدمان افتضاح است
, بازیگران تبریز شاسی بلندسوار نیستند/ درآمدمان افتضاح است, بازیگران تبریز شاسی بلندسوار نیستند/ درآمدمان افتضاح است,آناج: درآمد بازیگران در استان آذربایجانشرقی چگونه است؟
, آناج: درآمد بازیگران در استان آذربایجانشرقی چگونه است؟, آناج: درآمد بازیگران در استان آذربایجانشرقی چگونه است؟,افتضاح است. به جز یکی دو نفر که نام نمیبرم کدام بازیگر را دیدهاید که با شاسی بلند بیاید؟ مگر اینکه از بیرون درآمد دیگری داشته باشد. بنده الان تنها درآمدم از بازیگری و کار تئاتر است. نه تئاتری که در تئاتر شهر اجرا شود، در خیابان تئاتر بازی میکنم و بیشترین منبع درآمدم کار کودک است. از سال 92 که کار نازبالالار پخش شد و به ما میگویند فیتیله تبریز، سه سال است که کار کودک انجام میدهم، در چند سریال هم هستم ولی درآمدم از کار کودک است.
,حاضرم در سریالهایی که به صورت گسترده پخش میشوند مجانی بازی کنم/ محبوبیتی را که امثالِ نهرین دارند من ندارم
, حاضرم در سریالهایی که به صورت گسترده پخش میشوند مجانی بازی کنم/ محبوبیتی را که امثالِ نهرین دارند من ندارم, حاضرم در سریالهایی که به صورت گسترده پخش میشوند مجانی بازی کنم/ محبوبیتی را که امثالِ نهرین دارند من ندارم,آناج: درآمدتان از سریالها چقدر است؟
, آناج: درآمدتان از سریالها چقدر است؟, آناج: درآمدتان از سریالها چقدر است؟,دوزچورک را نمیگویم چون اولین کار بنده محسوب میشد و بزرگترین امتیاز آن کار برای من این بود که مطرح شدم. از شبکه 3 برای فیلم «آنام» به تبریز آمدهاند و قرار است که حدود 50 درصد آن در تبریز تولید شود که از همه، از ناصر هاشمی گرفته تا بنده تست گرفتند. فقط میگفتم ای کاش یک نقش قشنگ باشد و همه ببینند. اگر از بُعد مالی بپرسید میگویم که چنین نقشی را مجانی هم بازی میکنم. این برای شخصی که کارش بازیگری است خیلی فرق میکند اما افرادی هم هستند که باز هم نام نمیبرم میگویند برایم بُعد مالی خیلی مهم است. از نظر مالی تبریز یک لِوِل دارد. منِ یوسف اکبرزاده یک قیمت دارم، آنها که از من بالاتر هستند یک قیمت دارند آنها که از من پایینتر هستند هم یک قیمت دیگر. طبیعتا پولی که بابک نهرین از یک سریال میگیرد را من نمیتوانم بگیرم. چون محبوبیتی که بابک دارد را من ندارم. طبیعتا قیمتها فرق دارد.
,معمولا در تبریز کمترین مقدار میگویند روزی چهل ـ پنجاه تومان است ولی ما روزی 100 ـ 150 میگیریم. ولی فرض کنید در یک پروژهای که 60 روز باشد روزانه 100 ـ 150 نمیدهند مثلا هشتاد تومان میدهند. قیمت بالا برای روزهای کمتر است.
,آناج: محبوبترین کاراکتر شما بین بازیگران آذربایجانشرقی کیست؟
, آناج: محبوبترین کاراکتر شما بین بازیگران آذربایجانشرقی کیست؟, آناج: محبوبترین کاراکتر شما بین بازیگران آذربایجانشرقی کیست؟,هر کس یک جایگاهی دارد، خیلیها هستند که بابک نهرین و علیرضا رنجیپور را دوست ندارند ولی من دوستشان دارم. در کار مذهبی شخص دیگری را دوست دارم در تئاتر شخص به خصوصی را دوست دارم. از نظر شخصیت خیلیها هستند که دوستشان دارم ولی این طور نیست که عاشق یک نفر باشم. خیلیها که سنشان هم از من بیشتر است به عنوان بابای دوم دوستشان دارم، از هم سن و سالهای خودم هم میتوانم به عنوان برادر یاد کنم.
,در تبریز استعدادهای خوبی داریم
, در تبریز استعدادهای خوبی داریم, در تبریز استعدادهای خوبی داریم,آناج: چرا بازیگران آذربایجانشرقی به آن صورت در تهران مطرح نمیشوند؟
, آناج: چرا بازیگران آذربایجانشرقی به آن صورت در تهران مطرح نمیشوند؟, آناج: چرا بازیگران آذربایجانشرقی به آن صورت در تهران مطرح نمیشوند؟,برای اینکه خودمان نمیخواهیم. مگر رضا رشیدپور تبریزی نیست؟ یک زمانی هم در تبریز کار کرده است. رفت تهران. طوری که من شنیدهام اینجا اذیتهایی دید که گفت من اینجا کار نمیکنم. رفت تهران و اگر الان چهار تا مجری خوب باشد یکی هم رضا رشیدپور است. بازیگران زیادی داریم که به تهران رفتهاند و امیدواریم نتیجه خوبی هم بگیرند. از جمله خانم نسرین مرادی که با نیکی کریمی و سعید آقاخانی همبازی هستند. از قدیمیها آقای ابراهیم آبادی را میشود نام برد. در آذربایجان شرقی ما چنین استعدادی وجود دارد.
,اگر بخواهیم شدنی است. بعضیهایمان تنبل هستند، بعضیها به خود تبریز قانع هستند بعضیها تندرو هستند در حالی که چیزی در چنته ندارند میگویند من باید بروم تهران. میروند در تهران پول خرج میکنند و ناموفق برمیگردند و برای دیگران هم تبلیغ منفی میکنند. بابک حمیدیان که یکی از سوپر استارهای سینما است بچه 17 شهریور تبریز است. رامبد جوان خودش ریشه تبریزی دارد. اگر در تبریز 4 بازیگر قدر در تئاتر وجود داشته باشد یکی حامد منافی است.
,, ,
آناج: استقبال مردم تبریز از تئاتر چگونه است؟ تهران که آن قدر مخاطب دارد در تبریز هم هست؟
, آناج: استقبال مردم تبریز از تئاتر چگونه است؟ تهران که آن قدر مخاطب دارد در تبریز هم هست؟, آناج: استقبال مردم تبریز از تئاتر چگونه است؟ تهران که آن قدر مخاطب دارد در تبریز هم هست؟,نه وجود ندارد.
,آناج: چرا؟ آیا مسئولین ریشهیابی کردهاند که علتش را پیدا کنند؟
, آناج: چرا؟ آیا مسئولین ریشهیابی کردهاند که علتش را پیدا کنند؟, آناج: چرا؟ آیا مسئولین ریشهیابی کردهاند که علتش را پیدا کنند؟,مسئولین؟!!!(با پوزخند)
,به طرف میگوییم بیا مجانی تئاتر ببین اما نمیآید/ از تماشای بعضی نمایشها مخاطب لذت نمیبرد
, به طرف میگوییم بیا مجانی تئاتر ببین اما نمیآید/ از تماشای بعضی نمایشها مخاطب لذت نمیبرد, به طرف میگوییم بیا مجانی تئاتر ببین اما نمیآید/ از تماشای بعضی نمایشها مخاطب لذت نمیبرد,آناج: شما در موش و گربه هم بازی کرده بودید؟
, آناج: شما در موش و گربه هم بازی کرده بودید؟, آناج: شما در موش و گربه هم بازی کرده بودید؟,یکی از موش گربهها کار خود من بود که دوستان از جمله آقای یحیوی و آقای شکیبا در بحث تبلیغات خیلی کمکم کردند. استقبال از کار ما با اینکه نمایش خوانی بود خوب بود. ولی اینکه کسی فکر کند که تئاتر بازی خواهد کرد و منبع درآمد خواهد داشت چنین نیست. تئاتری که جنبه هنری داشته باشد، معمولا بعضی از دوستان تقسیمبندی کردهاند. هر کدام برای خودشان مخاطب دارند. عدهای هستند که دوست دارند بروند به تئاتر شهر نگاه کنند و بعضیها هم دوست دارند در جای دیگری تئاتر ببینند.
,هم خودمان مقصریم و هم مسئولین، همیشه نمیشود گفت که کوتاهی از مسئولین است. خودمان هم تقصیر داریم. مثلا کارهایمان باید دارای کیفیت باشد. چطور میشود که 3 روز کنسرت برگزار میشود بهای بلیط 100 الی 150 تومان است اما سالن از روزها قبل پر میشود ولی تئاتری که 10 هزار تومان قیمت بلیطش است، مجانی هم دعوت میکنیم نمیآید؟ چون مخاطب میگوید من که 10 هزار تومان برای یک نمایش پول میدهم باید بتوانم از آن لذت ببرم. در بعضی تئاترها این لذت وجود ندارد ولی خوشبختانه تئاتر تبریز نسبت به سریالهایی که الان از شبکه سهند پخش میشود خیلی بهتر است. حتی خود تهران هم از بابت سریال به شدت افت کرده است.
,8 میلیون را هزینهی عوامل کنیم یا سالن بگیریم و تبلیغ کنیم؟
, 8 میلیون را هزینهی عوامل کنیم یا سالن بگیریم و تبلیغ کنیم؟, 8 میلیون را هزینهی عوامل کنیم یا سالن بگیریم و تبلیغ کنیم؟,حالا کاری به تهران ندارم، میخواهم بگویم وضع تئاترمان خیلی بهتر از سریالهای تلویزیونی است. چون ارزش میدهند، کارگردان از جیب خودش هزینه میکند. جماعت در تبریز برای تماشای نمایش نمیآیند به این دلیل که اولا تئاتر شهر در جای خیلی بدی قرار گرفته است و هیچ کس آنجا را نمیشناسد، از سوی دیگر هم تبلیغات گران است. آقای یحیوی لطف کرد و به بنده 3 تا بیلبورد داد تا موش و گربه را تبلیغ کنم، کس دیگری این کار نمیکند. برای تبلیغ در یک لایت باکس از بنده 500 هزار تومان آن هم با تخفیف پول گرفتند، مگر بنده چقدر فروش خواهم داشت؟ در یک سالن هشتاد نفری که فرض کنیم هشتاد نفر هم تماشاگر بیاید 10 هزار تومان هم پول بلیط دهند میشود 8 میلیون، علاوه بر هزینههای پشت صحنه 13 نفر هم عوامل و بازیگران و موسیقی در صحنه هستند؛ این هشت میلیون کفاف کدام یک را بدهد؟
,بعضی اجراها هستند که فروش خوبی میکنند و درآمد خوبی هم دارند. میخواهم این را بگویم که از بعضی اجراها با قیمت 50 ـ 60 هزار تومان همه استقبال میکنند. چرا؟ چون لذت میبرند. حالا هر قدر هم ما بگوییم من اجرای او را دوست ندارم و او چنین و چنان است به هر حال جماعت اجراهای او را دوست دارند.
,اگر فردا پایم شکست و نتوانستم کار کودک انجام دهم، از کجا نان دربیاورم؟/ میخواهم بازیگری شغل دومم باشد/ شاید 4 سال بعد ازدواج هم کردم
, اگر فردا پایم شکست و نتوانستم کار کودک انجام دهم، از کجا نان دربیاورم؟/ میخواهم بازیگری شغل دومم باشد/ شاید 4 سال بعد ازدواج هم کردم, اگر فردا پایم شکست و نتوانستم کار کودک انجام دهم، از کجا نان دربیاورم؟/ میخواهم بازیگری شغل دومم باشد/ شاید 4 سال بعد ازدواج هم کردم,آناج: ازدواج کردهاید؟
, آناج: ازدواج کردهاید؟, آناج: ازدواج کردهاید؟,بنده فعلا مجرد بوده و سرباز هستم. بعد از اینکه کارت پایان خدمتم را گرفتم امیدوارم بتوانم در جایی تکیه مالی داشته باشم، البته ناشکری نمیکنم. بنده که مجرد هستم شکر خدا درآمد هست ولی برای شروع زندگی مشترک قابل اعتماد نیست. مثلا اگر خدای ناکرده فردا روز من پایم شکست و نتوانستم کار کودک انجام دهم تکلیف چه خواهد بود. برای همین میخواهم به تئاتر به عنوان شغل دوم نگاه کنم، چون اساتید و بزرگان همیشه به بنده توصیه کردهاند که حتما یک شغل دوم داشته باش و به این کار به عنوان یک سرگرمی نگاه کن. بنده اگر دغدغه مالی داشته باشم هرگز نمیتوانم کار هنری انجام دهم. ما تئاتر و نمایش و فیلم را برای خودمان کار نمیکنیم، کار میکنیم که مخاطب نگاه کند. اگر برای خودم کار کنم و کسی هم نیامد و نگاه نکرد و ندید به چه درد من خواهد خورد؟ این دیگر هنرمندی نیست، شبیه این است که یکی کنسرت برگزار کند و همه ببینند یکی هم در اتاقش بنشیند و ساز بزند؛ الان هم قصد ازدواج ندارم ولی سه ـ چهار سال بعد چرا!
,اگر علاقه نباشد نمیتوانم سروصدای کودکان را تحمل کنم/ بعضی اوقات کودک میشوم
, اگر علاقه نباشد نمیتوانم سروصدای کودکان را تحمل کنم/ بعضی اوقات کودک میشوم, اگر علاقه نباشد نمیتوانم سروصدای کودکان را تحمل کنم/ بعضی اوقات کودک میشوم,آناج: دشواریهای کار کودک چیست؟ خودتان شخصا به این عرصه علاقمند هستید یا به خاطر همان دغدغههای سراغ این کار رفتهاید؟
, آناج: دشواریهای کار کودک چیست؟ خودتان شخصا به این عرصه علاقمند هستید یا به خاطر همان دغدغههای سراغ این کار رفتهاید؟, آناج: دشواریهای کار کودک چیست؟ خودتان شخصا به این عرصه علاقمند هستید یا به خاطر همان دغدغههای سراغ این کار رفتهاید؟,بنده از قبل هم با آقای ریاضی کار کودک انجام میدادم و بیشتر از بعد هنری نگاه میکردم نه از بعد مالی و به آن صورت سود نمیکردیم. خرجی را از بابا میگرفتیم حالا که سن کمی بالا میرود دغدغهها هم بزرگتر میشود. قضیه مالی مهم است ولی علاقه هم هست چون اگر علاقه وجود نداشته باشد هیچ وقت یک فرد نمیتواند کار کودک انجام دهد. بازیگری هم همینگونه میباشد چون بعد از کار در معدن؛ دومین کار سخت بازیگری است؛ هیچ کس این را باور ندارد. بنده الان با فرماندههایم در دعوا هستم، آنها میگویند ارتش دشوار است ما رزم شبانه داریم رژه داریم و .... و بنده میگویم بازیگری دشوار است. این نظر من نیست یک آمار جهانی است.
,مسئله مالی دغدغه همه است ولی اگر علاقه نباشد هرگز نمیتوانم در یک مهد کودک یا مدرسه یا در یک سالن سر و صدای کودکان را تحمل کنم. در مقابل سرو صدای غیر قابل تصور کودکان نباید عصبانی شد و باید با زبان خود او با او برخورد کرد. باید سن خودم را پایین بیاورم و با او درست مثل یک کودک رفتار کنم. برای کار کودک باید تمرین کرد، سایر همکاران بنده مثل آقای حقیقت و آقای نورزاد با اینکه سنشان بالای 40 ـ 45 است اما همیشه مثل یک کودک به نظر میرسند، روحیه بچهگی دارند. آنها الان نزدیک بیست سال است که دارند کار کودک انجام میدهند و در این حیطه یک استاد هستند. مثل مرضیه برومند یا لیلی رشیدی و سایرین که در تهران فعالیت خوبی دارند. اگر کسی علاقه نداشته باشد نمیتواند کار کودک کار کند. البته این را هم بگویم که اگر سود مالی هم نداشته باشد ممکن است من در سال یک کار کودک انجام دهم و بگویم که ارضا شدم. بگویم کار هنری انجام دادم و تمام شد نه اینکه در مهر ماه درگیر باشم، در یلدا، در چهارشنبه سوری در نوروز درگیر باشم در اردیبهشت ماه که فارغالتحصیلی دارند در تابستان هم یک جور دیگر درگیر هستم.
,, ,
یک زمانی عاشق مهندسی کشاورزی بودم/ در دوران مدرسه اساتیدم را به نحو احسن تقلید میکردم
, یک زمانی عاشق مهندسی کشاورزی بودم/ در دوران مدرسه اساتیدم را به نحو احسن تقلید میکردم, یک زمانی عاشق مهندسی کشاورزی بودم/ در دوران مدرسه اساتیدم را به نحو احسن تقلید میکردم,آناج: اگر شما بازیگر نمیشدید دوست داشتید چه کاری را انتخاب کنید؟
, آناج: اگر شما بازیگر نمیشدید دوست داشتید چه کاری را انتخاب کنید؟, آناج: اگر شما بازیگر نمیشدید دوست داشتید چه کاری را انتخاب کنید؟,از کودکی تا سوم راهنمایی چند تا کار برای خودم انتخاب کرده بودم. در حیاط برای خودم گل و به خصوص لوبیا میکاشتم و فکر میکردم عاشق مهندسی کشاورزی هستم. بعدها به مهندسی کامپیوتر علاقه مند شدم و بعد به مهندسی مکانیک ... به هر حال بچه بودم. در مراسم دهه فجر در مدارس که من کارهایی میکردم مثل تقلید اساتید به نحو احسن، معلم زبان ما آقای ثنایی مرا راهنمایی کرد و گفت دوست داری چه رشتهای بخوانی؟ گفت برو دنبال این کار. چون استعدادش را داری و مطمئنم که موفق خواهی شد.
,آناج: آیا در دبیرستان شیطنتهای زیادی داشتید؟
, آناج: آیا در دبیرستان شیطنتهای زیادی داشتید؟, آناج: آیا در دبیرستان شیطنتهای زیادی داشتید؟,نه اصلا؛ تا تئاتر نخوانده بودم خیلی کم رو بودم. وقتی وارد تئاتر شدم کمی بهتر شدم. برادران من الان هم کم رو هستند. بنده فرزند آخر خانواده هستم، شوخ طبع بودم ولی کم رو بودم. بعد از تئاتر روابط اجتماعیام بالا رفت. الان دیگر به مهندسی کشاورزی و کامپیوتر و مکانیک علاقه مند نیستم ولی به گل هنوز هم علاقه دارم.
,آناج: به موسیقی علاقه دارید؟
, آناج: به موسیقی علاقه دارید؟, آناج: به موسیقی علاقه دارید؟,بنده همیشه که به هنرستان میرفتم سوار بی آر تی میشدم، بچههایی را میدیدم که صبح اول وقت هندزفری در گوش دارند و آهنگ های مخصوصی را با صدای بلند گوش میدهند و چشمهایشان را بستهاند و خوابیدهاند. اینکه هر روز هندزفری بگذارم به گوشم و به آهنگ گوش دهم نه دوست ندارم. اکثرا در ماشین گوش میدهم و موسیقی پاپ دوست دارم.
,خوانندههای قدیمی را بیشتر میپسندم/ دوستانم میگویند «یوسوف چوخ جاوادسان»
, خوانندههای قدیمی را بیشتر میپسندم/ دوستانم میگویند «یوسوف چوخ جاوادسان», خوانندههای قدیمی را بیشتر میپسندم/ دوستانم میگویند «یوسوف چوخ جاوادسان»,آناج: به خواننده خاصی علاقه دارید؟
, آناج: به خواننده خاصی علاقه دارید؟, آناج: به خواننده خاصی علاقه دارید؟,بنده خوانندههای قدیمی را خیلی دوست دارم. هم صدایشان را و هم حرفی را که میزنند. موسیقی هم مثل تئاتر باید یک فحوا داشته باشد. بنده عاشق خوانندههای قدیمی هستم و به همین دلیل بعضا دوستانم مرا مسخره میکنند و به شوخی میگویند: «چوخ جاوادسان!»
,آناج: در چه سطح از خانوادهای بزرگ شدهاید؟
, آناج: در چه سطح از خانوادهای بزرگ شدهاید؟, آناج: در چه سطح از خانوادهای بزرگ شدهاید؟,پدر من کمک بهیار و بازنشسته بیمارستان شهید مدنی است. نه دکتر است نه پرستار امروزی که سواد لیسانس و فوق لیسانس داشته باشد. با سواد کم آن زمان استخدام شده و شغل دومش هم کفاشی است. اگر الان پدرم با آن حقوق استخدام میشد وضعیت خیلی سخت میشد. چون در آن زمان ارزانی یک کارهایی کرده و الان در وضعیت متوسط هستیم.
,آناج: برای این کلمات یک جمله بگویید:
, آناج: برای این کلمات یک جمله بگویید:, آناج: برای این کلمات یک جمله بگویید:,مادر: رفیق بیکلک! پسرها به مامان بیشتر وابسته هستند و برعکس دخترها به بابا، میتوانم این را ثابت کنم.
, مادر: , مادر: ,شهید: به آنها مدیون هستیم. اخیرا شهیدی به پادگان مرند آوردند و ما کارهای زیادی برایش کردیم. بنده خودم پیشنهاد دادم که برای خانوادههایشان برنامه بگذاریم ولی نشد.
, شهید:, شهید:,تراکتور: ببینیم کی قهرمان خواهد شد؛ منتظر قهرمانی هستیم اگر بگذارند!
, تراکتور: , تراکتور: ,سیاست: خیلی دوست دارم خبرهایش را بدانم و پیگیر باشم ولی واقعا علاقه ندارم. خیلی دوست دارم دنبال کنم و مثلا بدانم ترامپ چه گفت. این کار برای کار من خیلی واجب است من باید بدانم و در کارم استفاده کنم. ولی اصلا علاقه ندارم. مسائل اجتماعی را بیشتر پیگیر هستم اما به خاطر شغلم مجبورم گاها به اخبار سیاسی هم گریزی بزنم.
, سیاست: , سیاست: ,بابک نهرین: در طنز در حیطه خودش یک پدیده است، همیشه کارهای بابک را دنبال میکنم و در کار خودش استاد است.
, بابک نهرین:, بابک نهرین:,یک آرزو برای سال 96: در عرصه هنر و تمام کارهایم سعی میکنم با همه صاف باشم و نانش را هم میخورم؛ تا اینجا هم توانستهام به تمام خواستههایم برسم. امیدوارم به خاطر علاقهای که دارم و دوست دارم از جمله بازیگری به جاهایی که حقم است برسم.
, یک آرزو برای سال 96: , یک آرزو برای سال 96: ,آذربایجان: وطنم؛ «یاشاسین آذربایجان»
, آذربایجان: , آذربایجان: ,آناج: مجموعهای که به جوانها فرصت رشد میدهد.
, آناج: , آناج: ,, ,
کار هنری آب و نان ندارد/ امیدوارم مسئولین به وعدههایی که دادهاند عمل کنند
, کار هنری آب و نان ندارد/ امیدوارم مسئولین به وعدههایی که دادهاند عمل کنند, کار هنری آب و نان ندارد/ امیدوارم مسئولین به وعدههایی که دادهاند عمل کنند,آناج: سخن آخر؟
, آناج: سخن آخر؟, آناج: سخن آخر؟,انشاءا.. که از لحاظ فرهنگی و هنری به نحو احسن حمایت شویم، منِ بازیگر، من موزیسین، من نقاش، من گرافیست اگر حمایت شوم هرگز به این فکر نخواهم کرد که بروم تهران. چرا بیشتر از هنرمندان ما باید به تهران و حتی خارج از ایران فکر کنند؟ در کشورهای دیگر حمایت میشوند و اینجا حمایت وجود ندارد پس مجبور میشوند که هنر را کنار بگذارند و به خرید و فروش بپردازند. دلم میخواهد به جایی برسیم که فرهنگ و هنر حرف اول را در این شهر بزند.
,در تهران برای تئاتر جاهای خیلی باکلاس و عالی وجود دارد، ای کاش در تبریز به وعده وعیدهایی که داده میشود عمل شود. همه چیز در حد حرف باقی نماند. امیدوارم این مشکلات حل شود که من هنرمند فقط به کار خودم فکر کنم. به فکر تئاتر خودم باشم نه به فکر پیدا کردن اسپانسر برای کمک مالی! کار هنری که آب و نان ندارد. الان میگویند بازیگر در تهران زیاد پول میگیرد و با توجه به هزینه تهران زیاد میگیرد. در تهران کار زیاد است بازیگر هم زیاد است. در تهران کار برای موسیقی زیاد است موزیسین هم زیاد است. اگر در تبریز یوسف اکبرزاده یکی ـ دو تا باشد در تهران بیست ـ سی تا هست. کسانی که میخواهند بروند تهران اینها را هم در نظر بگیرند. تمام پیشکسوتان در تهران از مسئولین گله مند هستند اما بعد از اینکه مردند همه محبوب میشوند.
,در تبریز بعد از اینکه آقای یونس خیبر فوت کرد با مادرش صحبت میکردیم میگفت گلی که بعد از مردن پسرم برای من میآورند به چه درد من میخورد؟ زمانی که در بیمارستان بستری بود و کسی اهمیت نمیداد حالا گل آوردنشان به چه دردی میخورد؟ الان دیگر تابلو تسلیت و پول و گل به هیچ درد من نمیخورد. امیدوارم مشکلات حل شود که هیچ وقت هم حل نخواهد شد!
,,
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه