فروش ارزشهای اخلاقی و اسلامی ایرانی به فرهنگ غربی در کنار کنایه به حاکمیت واسلام در فروشنده به تاراج گذاشته شده وهمین امر باعث استقبال سینماهای رژیم صهیونیستی به سمت آن شده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آرمان زنان، مدتهاست که موضوع فیلم فروشنده نقل محافل مختلف است و این روزها هم که افتضاح فرهادی در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی هاآرتض در کنار پخش این فیلم در سینماهای رژیم صهیونیستی موضوع را حساستر کرد و این سؤال را قوت بخشید که واقعاً اصغر فرهادی در فروشنده چه چیزی را به تاراج گذاشته است؟
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آرمان زنان، ,موضوع این فیلم آنقدر داغ است که کموبیش هرکسی سروکاری با فیلم و سینما و … دارد از موضوع داستان فروشنده مطلع است پسنیاز به بازگویی و نقل ماجرای فیلم نیست. بهوفور شنیده شد که اشکال اساسی فیلم در دعوت شخصیت زن داستان یعنی رعنا از همسرش برای پیگیر نشدن ماجرای تجاوز پیرمرد غریبه به حریم زندگی خصوصی او است اما فقط زنها میفهمند که حرف زدن از چنین موضوعی و نقل آن آسان نیست به نظر نمیرسد این مسئله باعث حاتمبخشی صاحبان اسکار شده باشد و دشمنی خونی مردم ایران یعنی رژیم صهیونیستی را ذوقزده کرده باشد؛ پس سؤال اصلی هنوز پابرجاست که اشکال اساسی این فیلم چیست؟
ماجرای فیلم حول خانوادهای مدرن میگردد. مدرن نه از جهت غرق رفاه نعمات مادی بلکه این خانواده ازنظر فرهنگی، غربی و مدرن است و اتفاقا از نظر مالی در سختی و تنگنا زندگی میکنند به نحوی که حتی برای اجاره منزلی مناسب نیز مشکل دارند. زوجی بازیگر تئاتر که مرد خانواده اتفاقاً معلم نیز هست. درصحنههای تمرین تئاتر با کاراکترهای نمایشی که از روابط درونی آنها به نمایش گذاشته می شود اعم ازتکهپرانیها و حتی وضعیت حجاب این افراد ترویج بیحیایی و روابط آزاد زن و مرد است اما شخصیتهایی که رفتار و حرکاتشان حریم حیا را میدرد در سایر صحنههای فیلم افرادی نجیب، متشخص و سربهراه هستند.
نکتهی دیگری که در فیلم وجود دارد آن است که وقتی رعنا مورد تجاوز قرار میگیرد هیچکس به پلیس مراجعه نمیکند نه همسایگانی که او را به بیمارستان میرسانند و نه مسئولین بیمارستان به پلیس اطلاع میدهند و نه همسر رعنا با وجود اسناد و مدارکی که در دست دارد و بهراحتی میتواند فرد متجاوز را محکوم نماید به پلیس مراجعه میکند بلکه ترجیح میدهد خود مجرم را دستگیر و محاکمه کند. همه اینها پیامی جز به بیاعتمادی مردم به پلیس و مراجع قضایی ایران را در پی ندارد؛ یعنی در فرهادی از کنایه زدن به عرصه سیاست در فیلم غافل نبوده و شاید همین یکی از نکات جذاب برای صهیونیستها بوده است.
اما نکته اساسی و اصلی فیلم آن است که پیرمرد متجاوز از خانوادهای سنتی است که همسرش عاشقانه و صادقانه او را دوست دارد همه داروندار و هست و نیست این زن شوهرش است از سوی دیگر او و دخترش مرتب ذکر یا ابوالفضل، یا فاطمه زهرا و… بر لب دارند و درنهایت پیرزن چادربهسر دارد؛ یعنی این خانواده بهظاهر تمام مؤلفههای خانوادههای سنتی را دارا هستند.
شخصیت غربی و مدرن فیلم نهایت خشونتش در برابر تجاوز به همسر کشیدهای است که به پیرمرد میزند و همین آدم حتی پولهایی که پیرمرد در خانه او جاگذاشته است را به او بازمیگرداند وقتی مشت پیرمرد در برابرش باز میشود درنهایت عقلانیت و آرامش برخورد میکند. متجاوز از خانه او با پایی زخمی فرار کرده و او وقتی قصد دارد تا مطمئن شود پیرمرد همان متجاوز است با آرامش گویی که با پدر خود صحبت میکند از او میخواهد پایش را از کفش خارج کند و جوراب از پایش درآورد. حتی امتناع پیرمرد هم باعث نمیشود تا او از کوره در برود و خودش اقدام به درآورد جوراب پیرمرد میکند. در طی تمام این صحنهها او نه عصبی میشود نه پرخاش میکند؛ اما در مقابل پیرمرد سنتی هم دروغگو است هم خیانتکار و دغلباز او هم با آرامش قصد توجیه خبانت خود را دارد وقتی حالش تغییر میکند که قرار است پرده از خیانتکار بودنش در برابر همسرش برداشته شود؛ اما درصحنه آخر نماینده فرهنگ غربی در برابر عشق همسر پیرمرد به او، جوانمردی به خرج داده و از ریختن آبروی او جلو همسر و خانوادهاش میگذرد.
نکته دیگری که وجود دارد آن است که در مورد حدود تجاوز به عنف تحت شرایطی من جمله شرط اثبات که آنهم بسیار سخت حاصل می شود مجازاتی سخت نظیر شلاق، اعدام و… در شرع مقدس در نظر گرفتهشده و در مقابل این مجازات سنگین در اسلام نماینده فرهنگ غربی شدیدترین مجازاتی که برای فرد متجاوز در دادگاه خود تعیین کرده است ریختن آبروی او در برابر خانوادهاش است. جامعه غربی با تبلیغات فراوان رسانهای، اسلام را با سنگسار کردن زنان میشناسد و همین عامل یکی از مولفههای خشونت طلبی اسلام معرفی میشود با این پیشینه فرهادی مزورانه اسلام را نماد خشونت معرفی میکند و غرب را نافی خشونت جا میزند؛ حال بماند بیشترین آمار ضرب وشتم زنان وخشونت علیه زنان بنا بر اذعان نویسندگان واندایشمندان در غرب گزارش میشود شاید این هم یکی از نکاتی است که صهیونیستها نتوانستهاند از کنار آن عبور کنند.
حال با این اوصاف شاید مشخصشده باشد که فرهادی چه چیزی را فروخته است و چرا صاحبان اسکار را اینچنین به ذوق آورده آری فرهادی علاوه بر سیاه نمایی در مورد رابطه مردم و نظام اقدام به فروش ارزشهای انسانی و اخلاقی اسلامی مردم ایران به فرهنگ غربی نموده است. و غیرت سنتی مردی ایرانی جایش را به خیانتکاری آن هم در کهنسالی داده است. غربی که با تجاوز و خیانت و بیاعتباری اخلاق و ارزشهای اخلاقی در فرهنگش شناخته میشود و اضمحلال خانواده در آن بهوضوح دیده میشود در فیلم فرهادی صاحب اخلاق و اعتبارشده است در مقابل زن ایرانی و شرقی که به همسر خود عشق میورزد در این فیلم سادهلوح و احمق جلوه دادهشده بهنحویکه بعد از عمری زندگی با مرد خائن و گنهکار متوجه این امر نشده است. بهعلاوه اینکه فرهادی با استفاده از کاراکتر توسل زبانی که تکیهکلام بسیاری از مردم ایران در مواجه با سختیها، مصائب و مشکلات است مانند «یا ابوالفضل» و یا «زهرا» به جنگ دین و مذهب هم رفته است.
یادمان نرود که زمانی غرب برای هجوم به ارزشهای ما بازی رایانهای «یا مهدی» را ساخته بود و نتیجه آن این بود که کودک غربی با شنیدن «یا مهدی» و «یا حسین» حالت تدافعی به خود میگرفت و امروز فرهادی از زبان فرهنگ و با ابزار فرهنگ همان بازی را به خورد جامعه ایرانی میدهد و اعتبار و آبروی خانواده سنتی ایرانی را به تاراج میگذارد؛ و درعوض ارزشهای فرهنگ ایرانی و اسلامی اعم از اخلاقمداری عقلانیت را بارنگ و آب لیبرال دموکراسی به خانواده غربی میدهد.
برای چنین فیلمی باید هم سینماهای رژیم صهیونیستی را در آذین بست و باید هم اسکار را برایش خرج کرد.
مرضیه شاهسنایی
انتهای پیام/
موضوع این فیلم آنقدر داغ است که کموبیش هرکسی سروکاری با فیلم و سینما و … دارد از موضوع داستان فروشنده مطلع است پسنیاز به بازگویی و نقل ماجرای فیلم نیست. بهوفور شنیده شد که اشکال اساسی فیلم در دعوت شخصیت زن داستان یعنی رعنا از همسرش برای پیگیر نشدن ماجرای تجاوز پیرمرد غریبه به حریم زندگی خصوصی او است اما فقط زنها میفهمند که حرف زدن از چنین موضوعی و نقل آن آسان نیست به نظر نمیرسد این مسئله باعث حاتمبخشی صاحبان اسکار شده باشد و دشمنی خونی مردم ایران یعنی رژیم صهیونیستی را ذوقزده کرده باشد؛ پس سؤال اصلی هنوز پابرجاست که اشکال اساسی این فیلم چیست؟
,ماجرای فیلم حول خانوادهای مدرن میگردد. مدرن نه از جهت غرق رفاه نعمات مادی بلکه این خانواده ازنظر فرهنگی، غربی و مدرن است و اتفاقا از نظر مالی در سختی و تنگنا زندگی میکنند به نحوی که حتی برای اجاره منزلی مناسب نیز مشکل دارند. زوجی بازیگر تئاتر که مرد خانواده اتفاقاً معلم نیز هست. درصحنههای تمرین تئاتر با کاراکترهای نمایشی که از روابط درونی آنها به نمایش گذاشته می شود اعم ازتکهپرانیها و حتی وضعیت حجاب این افراد ترویج بیحیایی و روابط آزاد زن و مرد است اما شخصیتهایی که رفتار و حرکاتشان حریم حیا را میدرد در سایر صحنههای فیلم افرادی نجیب، متشخص و سربهراه هستند.
,نکتهی دیگری که در فیلم وجود دارد آن است که وقتی رعنا مورد تجاوز قرار میگیرد هیچکس به پلیس مراجعه نمیکند نه همسایگانی که او را به بیمارستان میرسانند و نه مسئولین بیمارستان به پلیس اطلاع میدهند و نه همسر رعنا با وجود اسناد و مدارکی که در دست دارد و بهراحتی میتواند فرد متجاوز را محکوم نماید به پلیس مراجعه میکند بلکه ترجیح میدهد خود مجرم را دستگیر و محاکمه کند. همه اینها پیامی جز به بیاعتمادی مردم به پلیس و مراجع قضایی ایران را در پی ندارد؛ یعنی در فرهادی از کنایه زدن به عرصه سیاست در فیلم غافل نبوده و شاید همین یکی از نکات جذاب برای صهیونیستها بوده است.
,اما نکته اساسی و اصلی فیلم آن است که پیرمرد متجاوز از خانوادهای سنتی است که همسرش عاشقانه و صادقانه او را دوست دارد همه داروندار و هست و نیست این زن شوهرش است از سوی دیگر او و دخترش مرتب ذکر یا ابوالفضل، یا فاطمه زهرا و… بر لب دارند و درنهایت پیرزن چادربهسر دارد؛ یعنی این خانواده بهظاهر تمام مؤلفههای خانوادههای سنتی را دارا هستند.
,شخصیت غربی و مدرن فیلم نهایت خشونتش در برابر تجاوز به همسر کشیدهای است که به پیرمرد میزند و همین آدم حتی پولهایی که پیرمرد در خانه او جاگذاشته است را به او بازمیگرداند وقتی مشت پیرمرد در برابرش باز میشود درنهایت عقلانیت و آرامش برخورد میکند. متجاوز از خانه او با پایی زخمی فرار کرده و او وقتی قصد دارد تا مطمئن شود پیرمرد همان متجاوز است با آرامش گویی که با پدر خود صحبت میکند از او میخواهد پایش را از کفش خارج کند و جوراب از پایش درآورد. حتی امتناع پیرمرد هم باعث نمیشود تا او از کوره در برود و خودش اقدام به درآورد جوراب پیرمرد میکند. در طی تمام این صحنهها او نه عصبی میشود نه پرخاش میکند؛ اما در مقابل پیرمرد سنتی هم دروغگو است هم خیانتکار و دغلباز او هم با آرامش قصد توجیه خبانت خود را دارد وقتی حالش تغییر میکند که قرار است پرده از خیانتکار بودنش در برابر همسرش برداشته شود؛ اما درصحنه آخر نماینده فرهنگ غربی در برابر عشق همسر پیرمرد به او، جوانمردی به خرج داده و از ریختن آبروی او جلو همسر و خانوادهاش میگذرد.
,نکته دیگری که وجود دارد آن است که در مورد حدود تجاوز به عنف تحت شرایطی من جمله شرط اثبات که آنهم بسیار سخت حاصل می شود مجازاتی سخت نظیر شلاق، اعدام و… در شرع مقدس در نظر گرفتهشده و در مقابل این مجازات سنگین در اسلام نماینده فرهنگ غربی شدیدترین مجازاتی که برای فرد متجاوز در دادگاه خود تعیین کرده است ریختن آبروی او در برابر خانوادهاش است. جامعه غربی با تبلیغات فراوان رسانهای، اسلام را با سنگسار کردن زنان میشناسد و همین عامل یکی از مولفههای خشونت طلبی اسلام معرفی میشود با این پیشینه فرهادی مزورانه اسلام را نماد خشونت معرفی میکند و غرب را نافی خشونت جا میزند؛ حال بماند بیشترین آمار ضرب وشتم زنان وخشونت علیه زنان بنا بر اذعان نویسندگان واندایشمندان در غرب گزارش میشود شاید این هم یکی از نکاتی است که صهیونیستها نتوانستهاند از کنار آن عبور کنند.
,حال با این اوصاف شاید مشخصشده باشد که فرهادی چه چیزی را فروخته است و چرا صاحبان اسکار را اینچنین به ذوق آورده آری فرهادی علاوه بر سیاه نمایی در مورد رابطه مردم و نظام اقدام به فروش ارزشهای انسانی و اخلاقی اسلامی مردم ایران به فرهنگ غربی نموده است. و غیرت سنتی مردی ایرانی جایش را به خیانتکاری آن هم در کهنسالی داده است. غربی که با تجاوز و خیانت و بیاعتباری اخلاق و ارزشهای اخلاقی در فرهنگش شناخته میشود و اضمحلال خانواده در آن بهوضوح دیده میشود در فیلم فرهادی صاحب اخلاق و اعتبارشده است در مقابل زن ایرانی و شرقی که به همسر خود عشق میورزد در این فیلم سادهلوح و احمق جلوه دادهشده بهنحویکه بعد از عمری زندگی با مرد خائن و گنهکار متوجه این امر نشده است. بهعلاوه اینکه فرهادی با استفاده از کاراکتر توسل زبانی که تکیهکلام بسیاری از مردم ایران در مواجه با سختیها، مصائب و مشکلات است مانند «یا ابوالفضل» و یا «زهرا» به جنگ دین و مذهب هم رفته است.
,یادمان نرود که زمانی غرب برای هجوم به ارزشهای ما بازی رایانهای «یا مهدی» را ساخته بود و نتیجه آن این بود که کودک غربی با شنیدن «یا مهدی» و «یا حسین» حالت تدافعی به خود میگرفت و امروز فرهادی از زبان فرهنگ و با ابزار فرهنگ همان بازی را به خورد جامعه ایرانی میدهد و اعتبار و آبروی خانواده سنتی ایرانی را به تاراج میگذارد؛ و درعوض ارزشهای فرهنگ ایرانی و اسلامی اعم از اخلاقمداری عقلانیت را بارنگ و آب لیبرال دموکراسی به خانواده غربی میدهد.
,برای چنین فیلمی باید هم سینماهای رژیم صهیونیستی را در آذین بست و باید هم اسکار را برایش خرج کرد.
,مرضیه شاهسنایی
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه