اخبار داغ

خانواده شهید شاخص هنرمندان در کردستان؛

روز پدر و جای خالی پدرانی آسمانی در شهر/ گنجینه هایی که از جمع ما می روند

روز پدر و جای خالی پدرانی آسمانی در شهر/ گنجینه هایی که از جمع ما می روند
پدر ! تو عاشقانه پر کشیدی و حالا خون عاشقانه ی تو در رگ های من است حالا من نیز عاشقم ، عاشق میهن خویش را که با سرخی خون تو و همسنگرانت رنگین است...
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آفتاب دل، امروز، آن هنگام که رویاهای کودکی ام جان می گرفت معنای اشک های بی پایان مادر ، قد خمیده ی مادر بزرگ و عصای دست پدر بزرگ را نمی دانستم . آنگاه که با همسالان پر هیجان خود مشغول بازی و جنب و جوش بودم و دنیای کودکانه مرا در خویش فرو برده بود ، معنای عکس قاب گرفته ات را روی دیوار نمی دانستم .

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آفتاب دل,


من نمی دانستم معراج شهدا را کجای شهرمان می توان زیارت کرد و گریه ی بی اندازه آن همه مرد و زن آشنای دور و نزدیک در مراسم وداعت چه مفهومی دارد ؟

,
,

, ,


حالا من بودم و معراج شهدای شهرمان و اندوه و اشک آشنایان دور و نزدیک و لباس تیره ی مادر . من آن وقت ها چه می دانستم وقتی پا به مدرسه می گذارم باید از همان آغاز به تمرین کلمه ای مشغول شوم که مدتها منتظرش بودم . وقتی معلم سر مشق « بابا آب داد » را روی تخته نوشت با خود گفتم : راستی ! بابا کی از سفر بر می گردد ؟ آه که چقدر دوست داشتم وقتی به خانه می آیم تو را در آغوش بگیرم و نمره های بیست ام را نشانت دهم .

,
,


نیستی که ببینی مادر این سالها چقدر شکسته شده ! این مادر شکسته همان است که صبر و استقامتش نگذاشت خم بر ابروی بچه ها بیاید با گریه هامان گریست و با خنده هامان لبخند زد این مادر شکسته همان است که جوانی اش را پای بچه ها گذاشت و اجازه نداد بی پدری به اندوهی مجسم مبدل مان کند و جای خالی تو در خانه احساس شود .

,
,


پدر ، نگاه کن ! حالا من بزرگ شده ام بزرگتر از درخت آلبالویی که در حیاط خانه مان قد کشید . هنوز چشم به راه توام و هنوز دوست دارم تو را گاهی در خواب ببینم تا بوسه ای هر چند کوتاه بر گونه هایم بنشانی .

,
,


گاهی به پروانه ها ، قاصدکها ، آینه ها و ابرها التماس می کنم پیغام مرا به تو برسانند ، گاهی که نام تو را می شنوم و نسیم خسته را می بویم بی اختیار گریه ام می گیرد .

,
,

, ,


من فرزند جوان توام پدر ! اما هنوز وقتی عکست را پیش رویم می گذارم بغض و گریه امانم نمی دهد .

,
,


من فرزند جوان توام ! اما هنوز کودکانه دلم برایت پر می زند و تو خوب می دانی که چقدر دلتنگ نگاه پدرانه و نوازشگر و مهربان توام .

,
,


من فرزند جوان توام ! اما با همه ی این دلتنگی ها حالا خوب می دانم که دلیل رفتنت چه بود حالا خوب می دانم که چقدر از عشق سرشار بودی و چه خوب راه و رسم عاشقی را می دانستی .

,
,


آری اینها تنها بخشی از درد و دل های یک فرزند شهیدی است که تنها 2 سال از زندگیش سپری شده بود که پدرش در درگیری با ضد انقلاب در جاده مریوان به شهادت رسید.

,
,


میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر است، روزی که معمولا افراد هر خانواده سعی می‌کنند این روز را به احترام مقام پدر جدای از روزهای دیگر با پدران‌شان بگذرانند و پدر را بیشتر در زوایه نگاه خود بنشانند که این امر در میان خانواده شهدا نیز غریب نیست.

,
,


 

, ,
,

ریحان مصطفایی همسر شهید شاخص هنرمندان(فارس خالدی) در سال 96 است که به بهانه هفته هنر انقلاب اسلامی و روز پدر به سراغ این بانوی بزرگوار رفتیم و مصاحبه ای با ایشان داشتیم؛

,


وی 58 سال سن دارد و 36 سال است که هر سال قبر این شهید بزرگوار روز مرد را جشن می گیرند ، جشنی که همراه با گریه هایی از سر شوق و اشک برای نبودن پدر بر سر فرزندانش بود، سه دختر و یک پسری که حالا هر کدام برای خودشان جوانی رعنا شده و به داشتن همچون پدری افتخار می کنند.

,
,


همسر این شهید بزرگوار درباره زندگینامه همسرش می گوید: وی در یکی از روستاهای مرزی شهرستان پاوه ( کیمنه ) میان خانواده ای دیندار پا در رکاب هستی گذاشت . پدرش مومن کشاورز و مادرش مریم نام داشت . دوران طفولیتش را در زادگاهش به پایان رسید .

,
,


نبود امکانات تحصیل او را از درس و مدرسه محروم کرد و فارس فقط توانست تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی ادامه دهد و به علت فقر مالی و نبود امکانات آموزشی ترک تحصیل نمود و با پدرش در کار کشاورزی و دامداری مشغول شد .

,
,

, ,

او مردی فهیم و با اخلاق و در دین داری و عمل به  واجبات شرع مبین اسلام مشهور بود . فارس دوران مقدس سربازی خود را در لشکر یکم قزوین سپری کرد و در سال 1350 با خانم ریحان مصطفایی ازدواج کرد . و صاحب یک پسر به اسم سیوان و چهار دختر شد .

,


زمانی که عناصر ضدانقلاب منطقه را تحت اختیار گرفتند ، فارس در برابر آنان موضع گرفت و با آغاز پاکسازی منطقه از لوث  وجود عناصر ضدانقلاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به علت مخالف با شرارت گروهک های قدرت طلب و منفعت جو به اسارت آنها در آمد . و در تاریخ  1/3/1360  موفق  به  فرار شد . و همراه با برادران رزمنده بر علیه جاسوسان استکبار جهانی ( کومله و رزگاری ) مسلح گردید .

,
,

 

,

او در تاریخ 6/11/1360 به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کرد درآمد و سلاح دفاع از حق و حقیقت را بر دوش گرفت و مردانه به مصاف خصم رفت دلاوری و رشادت های این پیشمرگ تا همیشه ی تاریخ در اذهان خواهد ماند .

,

 

,

او در این راه متحمل صدمات فراوانی شد . این آزاد مرد پس از تلاش و مجاهدتهای بسیار سرانجام در نزدیک پاسگاه شهداء ( ته ته ) هنگام درگیری با ضدانقلاب بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش خونش بر زمین ریخته شد . ردای سبز شهادت را بر تن کرد و آسمانی شد . تا برای همیشه ی تاریخ گواه صادقی باشد بر مظلومیت یاران انقلاب اسلامی در کردستان .

,

 

,

آری امسال همانند سال های قبل، خانواده های این پدران آسمانی و دیگر شهدای روز ولادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام(روز پدر) جای خالی آنان را در کنار خود احساس می کنند و با اشک و گریه به استقبال این روز خواهند رفت…

,

 

,


انتهای پیام/

,
,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه