اخبار داغ

در گفت و گو با امداگر دفاع مقدس مطرح شد:

وقتی نیمی از اجر شهادت رضایت نامه مادر برای اعزام دختر در جبهه می‌شود

وقتی نیمی از اجر شهادت رضایت نامه مادر برای اعزام دختر در جبهه می‌شود
... من راضی نمی شوم به جبهه بروی، مگر اینکه شرطم را بپذیری! شرطم برای اعزام به جبهه این است اگر شهید شدی هر چیزی که خدا به تو به عنوان پاداش داد نصفش مال من.
[

پرستاران کسانی بودند که از شلیک اولین گلوله های دشمن متجاوز و شهادت و مجروحیت تعدادی از مردم و رزمندگان اسلام درکنار سایر کادر پزشکی و رزمندگان اسلام دریافتند که باید به امداد و درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند· انها مشتتاقند داوطلبانه و بدون هیچ چشمداشتی تنها به نیت کسب رضایت الهی و اطاعت از رهنمود ولایت به جبهه ها رفته و چه بسا خود نیز شهید مجروح ویا جانباز شدند· پرستاران عاشورایی دفاع مقدس به عنوان یکی از ارکان اصلی مقاومت رزمندگان اسلام بودند و همانگونه که حضرت زینب (س) مسولیت حراست از بازماندگان و مجروحان کربلا و انتقال پیام ان واقعه خونین را عهده دار بود. پزشکیاران و بهیاران و پرستاران نیز در دوران دفاع مقدس با تاسی به عقیله بنی هاشم (س) این مسولیت را در ان دوران سخت اتش و گلوله به نحو احسن انجام داده ودر انجام ان رو سپید گشتند.

,

به یقین میتوان گفت از مهمترین ویژگی پرستاران در دفاع مقدس داشتن پشتکار در انجام وظایف مهارتی خودباوری و اعتماد به نفس بالای انان در درمان و مراقبت مصدومان شیمیایی بیولوژی و همچنین در عرصه های تخصصی و مدیریتی و دادن روحیه به مجروحان جبهه اسلام بود که قطعا حضور در بهداری رزم انان را مدیرانی متخصص و با درایت و حتی با توانمندی مافوق تخصص خود تربیت کرده بود.

,

رشادت و حضور فداکارانه پرستاران در دفاع مقدس تنها به خط مقدم جبهه محدود نمیشد بلکه در اوج حملات هوایی ناجوانمردانه دشمن به مناطق مسکونی و شهرها که صدها تن از مردان زنان کودکان بی گناه به خاک و خون کشیده میشدند پرستاران بودند که بحبوحه این نبرد نابرابر که هرکسی به گوشه ای پناه می برد به سرعت در صحنه حاضر میشده و به مداوا و انتقال مصدومان می پرداختند. سفید پوشان دوران مقدس به زیبایی به وظیفه زهرایی (س) و زینبی (س) خود رسیدگی به مجروحین جانبازان و خانواده های شهیدان عمل کردند انان با علم و عمل صالحانه و عاشقانه خود پرستاری را فراتر از یک شغل به هنر و عطیه ای الهی و ارزشمند تبدیل کرده اند و اینک ضمن تبریک فرارسیدن سالروز ولادت پیام رساندن کربلا حضرت زینب کبری (س) که به شایستگی روز جامعه پرستاری رادر طول هشت سال دفاع مقدس گرامی بداریم.

,

 

,

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  سایت " زنان شهید"، حیدری را شاید خیلی‌ها دیده و درباره‌اش شنیده باشند، شاید خیلی‌ها با او به گفت و گو نشسته باشند؛اما نفس آن جنگ هشت ساله و ذات حضور یک زن قلم به دست در آن برهه که به واسطه حرفه اش چشمی بینا بر حوادث بود، بارها می‌طلبد مرور سخنان و خاطراتش را. این بار اما او از حضور زنان این مرز و بوم در آن دوران تاریخی سخن می‌گوید:

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

 

,

زنان شهید: از روزهای آغازین جنگ برایمان بگویید.

, زنان شهید: از روزهای آغازین جنگ برایمان بگویید.,

حیدری : نهم فروردین شصت به عضویت سپاه درآمدم. مدتی نگذشته بود که از تهران به سپاه شهرستانها پیام مخابره شد که به نیروی امدادگر زن نیاز داریم. من سریع اعلام آمادگی کردم .چند نفری شدیم و ما را به مناطق جنگی اعزام کردند.

, حیدری : ,

زنان شهید: در آن روزها شما چند ساله بودید؟ آیا از طرف خانواده ممانعتی صورت نگرفت؟

, زنان شهید: در آن روزها شما چند ساله بودید؟ آیا از طرف خانواده ممانعتی صورت نگرفت؟,

حیدری : من 19 ساله بودم. پدرم موافق بود، ولی مادرم موافق نبود. خیلی التماس کردم، برایش دلیل آوردم.  اگر برادرم درجبهه مجروح شود چه کسی است از اومراقبت و نگهداری می کند!

, حیدری : ,

خلاصه به هر زحمتی بود، موافقت او را جلب کردم. ولی مادر برایم شرطی گذاشت!

,

تاب نداشتم که رضایت را بگیرم و سریع عازم شوم قبل از اینکه مادر شرط را بیان کند گفتم هر شرطی باشه می پذیرم!

,

مادرم گفت: به یک شرط حاضرم تو به جبهه بروی، اگر شهید شدی هر چیزی که خدا به تو به عنوان پاداش داد نصفش مال من. من قبول کردم. یادم می آید پدرم گفت : حالا که اینجوری است من هم راضی نیستم . من گفتم: من همه ی ثواب جبهه را بین شما دو تا تقسیم می کنم.

,

 

,

زنان شهید: خاطره ای از امدادگری مجروحی دارید؟

, زنان شهید: خاطره ای از امدادگری مجروحی دارید؟,

حیدری : دریکی از عملیتها من دربیمارستان مریوان بودم. به دستور پزشکان بیمارستان آن دسته از مجروحین که احتمال شهادتشان زیاد بود را از بقیه مجروحین جدا کردیم تا مداوا روی آنانی صورت بگیرد که احتمال زنده ماندنشان بیشتر است. من خیلی ناراحت شدم. رفتم به سراغ آنهایی که خارج از بخش بودند. واقعاً جراحتشان شدید بود. و احتمال زنده ماندنشان کم! همینطور که وسط مجروحین قدم می زدم و فکر می کردم مجروحی پایم را کشید . از من خواست کمکش کنم، سریع به پرستاران بخش گفتم اما حرفهایم را قبول نکردند و خیال می کردند از سردلسوزی اصرار به انتقال بیمار به بخش دارم. وقتی کارم در بخش تمام شد، رفتم سراغ همان مجروح با مسئولیتم او را وارد بخش کردم.

,

صورتش را خوب با دارو شستم، دهانش پراز خارو خاشاک بود؛ مثل تار عنکبوت بسته شده بود، دهانش را تمیز کردم. مدتی گذشت که چشمانش بازشد. با تعجب به این طرف و آنطرف نگاه می کرد. از من  آب می خواست. به زحمت می توانست صحبت کند. با پنبه دهانش را خیس کردم. او یک هفته چیزی نخورده بود.

,

وقتی دکتر فهمید من چنین کاری را انجام دادم خوشحال شد. روز اعزام برادر مجروح  به سنندج به پرستاران گفت: تا من از آن خانم پرستار تشکر نکنم نمی روم. مدتها بعد حالش را از دوستانم در بیمارستان سنندج پرس و جو کردم، او در یکی از عملیات پای راستش را از دست داده بود.

,

زنان شهید: نسل امروز را با نسل جنگ چه تفاوت هایی دارند؟

, زنان شهید: نسل امروز را با نسل جنگ چه تفاوت هایی دارند؟,

حیدری : جوانان ما جوانان پاک و باایمانی هستند. به نظرم هیچ فرقی به وجود نیامده است. اما شرایط این زمان با شرایط آن دوره فرق دارد. اگر چنان شرایطی بوجود بیاید. جوانان ما همان جوانان دوران جنگ خواهند بود. آنهایی که ناامید هستند در پس پرده ی تئوری بافی های خود گیر کرده اند اگر بیایند، در محافل جوانان شرکت کنند، می بینند جوانان مشتاق به انقلاب و اسلام کمتر از آن زمان نیستند. خودمان را کنار می کشیم و خیال می کنیم همه چیز از دست رفته است.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه