طنزنامه؛
کمربندی برای پیژامه!
کابینه ما شده مثل پیژامهای که کش آن شل شده، باید رویش کمربند ببندیم، والا هرچه نگاه میکنیم میبینیم یک عده پیزوری دورمان جمع شدند.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بلاغ، زنگ زدیم دفتر نعمتزاده، گفتند دارد چُرت میزند، خسته بودند، بعدش زنگ زدیم به وزیر اقتصاد، گفتند حال و حوصله جواب دادن ندارد، زنگ زدیم به بیژن، گفتند رفته یک آبی به سرو صورتش بزند، زنگ زدیم به نوبخت، گفتند رفته یک سر تا دم در میآید حالا، به جهانگیری زنگ زدیم گفتند دارد انشا مینویسد.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
بلاغ,
نمیدانیم چه کابینهایست ما داریم، حالا یادمان هم نمیآید کلید دفتر را کجا گذاشتیم، زیر گلدان گذاشتیم، زیر جا کفشی گذاشتیم، پنجشنبه حالمان خوب نبود و استرس داشتیم به یکی از اینها گفتیم در را قفل کن، حالا ماندهایم پشت در.
قصد کردهایم اینها را عوض کنیم، یکسری بهتر را بیاوریم، فقط از این میان جهانگیری به دردمان خورد و این نوبخت.
کابینه ما شده مثل پیژامهای که کش آن شل شده، باید رویش کمربند ببندیم، والا هرچه نگاه میکنیم میبینیم یک عده پیزوری دورمان جمع شدند.
حاج اکبر خدا رحمتت کند، این وصایای تو آخرین لحظات به دادمان رسید و کمکمان کرد، داشتیم افسرده میشدیم، تحمل نداشتیم دیگر.
مادربچهها نذر کرده است برویم مشهد، والا نه رویش را داریم برویم با این همه حرف که پشت سر رقیبمان زدیم، نه دیگر دلش را داریم پا از تهران بیرون بگذاریم، میگوییم مادر بچهها خودش برود زیارت کند.
به قالیباف پیغام دادیم "دیدی برگشتم!" الان میترسیم از تهران برویم بیرون این بیاید بیلبرد روز شمار 100 روزه نصب کند، فکر میکند همه مثل او بولدوزر وار کار میکنند.
بعد از انتخابات انقدر ذوقزده بودیم، نفهمیدیم چه گفتیم، در طول مناظره هم یادمان نمیآید چه گفتیم، فردا پس فردا برایمان دست میگیرند میگویند آلزایمر دارد، فقط 100 روزش را یادمان هست.
بیمعرفت ترامپ و این بر و بچهها هیچ کدام برای ما پیام تبریک نفرستادند، ما همش قربهالیالله میخواهیم با اینها ایاق شویم، اینها از ما فاصله میگیرند، یک نوک پا تا عربستان آمد، خوب تا تهران هم میآمدی تو را که نمیخوردند، کله زرد.
گفتیم دیگر امیر تتلو نگذارند توی ماشین، اصلا ازش انتظار نداشتیم، باز سالار عقیلی آمد برایمان یکمی خواند، دلمان میخواهد توی دهان تتلو فلفل بریزیم، ما این همه آزادی آزادی کردیم، ما را ول کرد رفت با رقیبمان عکس گرفت، باز چهار سال پیش دم بچه های سوسن خانم اینها گرم با ما عکس یادگاری انداختند.
خوب ببینیم چه کار باید انجام بدهیم؟ از رکود که عبور کردیم، تورم که مهار شد، فساد را که ریشهکن کردیم، سایه جنگ را که برداشتیم، چرخ صنعت که گریسکاری شد، حمل و نقل که روی ریل است، عمران و آبادانی که روی غلطک افتاده، یارانهها را که وصل کردیم و دادیم، افتتاحها هم که انجام شده، کار دیگر نمانده.
ای بابا حوصلهمان سر میرود، اصلا چرا دوباره رئیسجمهور شدیم، برویم منچ بازی کنیم با جواد بهتر است.
حسن روحانی/ خرداد 96/ کاخ ریاست جمهوری
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/
,
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه