اخبار داغ

گفتگو با برادر شهید بصیر:

ماجرای جوشکار ماهر فریدون کنار که قائم مقام لشکر کربلا شد

ماجرای جوشکار ماهر فریدون کنار که قائم مقام لشکر کربلا شد
علی اکبر بصیر گفت:دوران دفاع مقدس،حاج حسین با لباس بسیجی به یکی از جلسات فرماندهان سپاه رفته بود و همه گمان کرده بودند که او یک بسیجی ساده است؛نه فرمانده!
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوله بار؛ علی اکبر بصیر برادر شهید حاج حسین بصیر در گفتگو با کوله بار با بیان اینکه حاج حسین نه تنها برادر، بلکه دوست واستادش در همه مرحل زندگی اش بود، گفت: حاج حسین فرزند ارشد خانواده بود. من 11سال از او کوچکتر بودم. به جهت اعتقادات مذهبی اش، نزد خانواده ما خصوصاً پدر و مادرم محبوبیت خاصی داشت. او نسبت به خانواده به خصوص خواهر و برادرانش دلسوز و مهربان بود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
وی درباره فعالیت های مذهبی قبل و بعد از انقلاب حاجی گفت: سال 1345 حاجی و جمعی دیگر از جوانان محل، هیئت جوانان ولیعصر(عج) را در فریدونکنار تاسیس کردند. از همان موقع، نام خیابان پهلوی سابق به نام ولیعصر (عج) تغییر یافت. با وجود اینکه تابلوی روی دیوار چیز دیگری نوشته بود؛ ولی مردم از به زبان آوردن این نام خودداری می کردند. سرانجام مسجدی به نام حضرت حجت (عج) در این خیابان احداث شد و این نام در این خیابان جاودان ماند.
,
با پیروزی انقلاب، حاجی به عضویت کمیته فرهنگی انقلاب درآمد و به نوعی خود را وقف انقلاب کرد.
,
 
,
برادر شهید افزود: 23 ساله بود که ازدواج کرد. مراسم ازدواجشان کاملا سنتی و ساده برگزار شد و آنها در منزل پدرم زندگیشان را آغاز کردند. فرشته اولین فرزند آنها بود و بعد از آن هم خداوند مهدی را به آنها بخشید. او به خانواده اش علاقه زیادی داشت. همسر حاجی زنی مهربان و دلسوز بود که در ناملایمات زندگی خم به ابرو نمی آورد تا مبادا حاج حسین ناراحت شود. حاجی هم از هیچ کوششی برای رفاه آنها کوتاهی نمی کرد.
,
 
,
وی حاج حسین را یکی از ماهرترین جوشکاران فریدونکنار معرفی کرد و ادامه داد: از کودکی درکنار او شاگردی می کردم و از نزدیک با کارش آشنا بودم. او یکی از اولین جوشکاران منطقه فریدونکنار بود و کارش را با مهارت خاصی انجام می داد. حاجی به نماز اول وقت و انجام فرائز دینی اهمیت ویژه ای می داد و وقتی بانگ موذن بلند می شد؛ حتی اگر در دشوارترین مراحل کار بود به مسجد می رفت و نماز می خواند.
,
 
,
برادر شهید تاکید کرد: حاج حسین در کار واقعا مسئولیت پذیر و جدی بود و همین طور در وفای به عهد فردی نمونه بود؛ یعنی اگر درمورد کاری به کسی قولی می داد، حتما به آن عمل می کرد.
,
 
,
وی درباره شروع جنگ و عکس العمل شهید بصیر در آن شراط توضیح داد:  مدتی در افغانستان با متجاوزین این کشور جنگیده بود که جنگ ایران و عراق شروع شد. در آن زمان می گفت:« من می توانستم به افغانستان نروم، چون جنگ در کشور من اتفاق نیفتاده بود اما احساس وظیفه ای که داشتم به من حکم کرد که بروم. این جنگ، ستیز با انقلاب اسلامی است و اگر آنها انقلاب را از مسیرش جدا کنند، کسی جرأت نمی کند نام اسلام، قرآن، تشیع، ائمه معصومین(ع) و پیامبر عزیزمان را ببرد؛ ما باید دفاع کنیم.» چند روز بعد، به طرف منطقه سر پل ذهاب و قصر شیرین حرکت کرد.
,
 
,
برادر شهید حاج حسین بصیر به خصوصیات رفتاری قائم مقام لشکر 25 کربلا پرداخت: حاجی همیشه لباس خاکی بسیجی به تن داشت؛ حتی زمانی که فرمانده گردان و قائم مقام لشگر25 کربلا بود. در دوران دفاع مقدس،حاج حسین با لباس بسیجی به یکی از جلسات فرماندهان سپاه رفته بود و همه گمان کرده بودند که او یک بسیجی ساده است؛نه فرمانده!
,
 
,
وی از روز شهادت برادرش برامان گفت: چند روز بعد از مراسم چهلم شهید "مرتضی جباری" داماد حاجی نگذشته بود که به مرخصی آمد. چهره اش نسبت به روزهای قبل تغییر کرده بود. او همیشه با سرو رویی اصلاح کرده و محاسنی کوتاه به مرخصی می آمد و همیشه لبخند به لب داشت. اما این بار بر خلاف روزهای دیگر بود. وقت رفتن نگاهش طور دیگری بود و برق خاصی در چشمانش موج می زد. سرانجام رفت و دیگر برنگشت.
,
 
,
این برادر شهید در پایان خطاب به مردم و مسئولان گفت: به وصیت نامه شهدا عمل کنید و رهبر را تنها نگذارید. پاسدار و حافظ خون شهدا باشید و حرمت آنها و خانواده هایشان را حفظ کنید. شهدا در وصیت نامه هایشان به پیروی از ولایت فقیه و پاسداری از دین و انقلاب ما را سفارش کردند که امیدوارم به آن عمل شود.
,
 
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه