اخبار داغ

پشت پرده اهم و مهم اولویت‌های ورزشی بانوان/ تکلیف ورزشگاه 45هزار نفری بانوان چه شد؟

پشت پرده اهم و مهم اولویت‌های ورزشی بانوان/ تکلیف ورزشگاه 45هزار نفری بانوان چه شد؟
زمانی که شعارهایی برای ورود زنان به ورزشگاه ها را در کنار مطالبات واقعی زنان ورزشکار و هواداران آن ها می گذاریم به نظر می رسد که جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: ایجاد شادی و نشاط در هر کشوری از جمله اولویت های سیاست گذاری محسوب می شود که معیارهای مختلف جهانی در این زمینه برای کشورها وجود دارد که رضایت از کسب و کار، میزان سطح سلامت جامعه، وضعیت تأمین و امنیت اجتماعی، وضعیت اقتصادی، داشتن دموکراسی، داشتن وقت آزاد، نداشتن درد و رنج و داشتن توانایی مراقبت از خود، از جمله آن هاست.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , , «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , «بسیج زنان کشور»؛ زهرا باقری: , «, بسیج زنان کشور, بسیج زنان کشور, بسیج زنان کشور, بسیج زنان کشور, زهرا باقری,

همچنین بودن در کنار دوستان و خانواده، بیان نظرات شخصی در خانه و جامعه بدون ترس و بدون احساس ناامنی، داشتن فرصت تحصیل رایگان و همچنین امکان بروز خلاقیت و کارآفرینی از شاخص های اصلی شادی در کشورهاست، بر این اساس یکی از مطالبات اصلی سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم در کشورها، پیگیری ساری و جاری شدن این شاخص ها در جامعه است، اما در کشور ما به نظر می رسد قطار مطالبات از ریل اصلی خود خارج شده است!

باز هم مسابقات جام جهانی فوتبال و والیبال به اوج خود رسیده تا دوباره مدعیان مطالبه حقوق زنان در کشور همنوا با خارج از کشور بحث های تکراری خود را در پوششی جدید مطرح کنند و این بار آن ها خواستار حضور زنان در ورزشگاه ها هستند به این بهانه که تشویق بازیکنان توسط زنان جوان باعث ایجاد شادی در آن ها شده و از آن طرف انگیزه پیروزی در بازیکنان نیز افزایش یابد تا در این فضا نشاط در مسابقات ورزشی صدچندان می شود!

اما سوال اینجاست که آیا تنها راه و ابتدایی ترین راه ایجاد نشاط در زنان به عنوان مهمترین عضو جامعه که مدعیان به دنبال احقاق حقوق آنان هستند، ورود به ورزشگاه هاست؟ ایجاد هشتک در فضای مجازی و به خط کردن زنان و مردان در فضای حقیقی بر این اساس منجر به ایجاد نشاط در زنان می شود و پس از آن ما شاهد از بین بردن درد و رنج و در نهایت افزایش سطح سلامت در جامعه خواهیم بود؟

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟

آیا اگر زنان ورزشکار مورد حمایت قرار بگیرند وضعیت اقتصادی بهتری نخواهند داشت و یکی از شاخص های شادی در جامعه تامین نمی شود؟

در اینجا لازم است که اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی که در المپیک سال گذشته روی داد و همسر و مربی لیلا رجبی، ورزشکار ایرانی در پرتاب دیسک با اشاره به اینکه 12 ماه پیش ورودی المپیک گرفته بودند اما فقط دو ماه آخر با اردوی آن ها موافقت کردند، گفت: اندازه پراید هزینه کرده‌اند و آن وقت توقع دارند ورزشکار از المپیک لامبورگینی بیاورد. واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند! هنوز  این حرف مربی و کشمکش های آن زمان در یادها هست که حتی با اعزام این مربی به ریو موافقت نشد!

در کنار آن، آیا آن دسته از زنان که اکنون در صف اول حضور در استادیوم هستند و به عنوان سیاهی لشکر مدعیان قرار گرفته اند، اگر مورد حمایت ورزشی قرار بگیرند و بتوانند با هزینه های کم وارد باشگاه های ورزشی شده و علاوه بر تشویق هم جنس های خود در مسابقات، سلامتی آنان نیز تامین نمی شود و در این فعالیت دوستان جدیدی پیدا نمی کنند که باز هم شاخص شادی در جامعه بالا برود؟

سوالی دیگر این است که زنان با ورود به ورزشگاه برای تشویق مردان سلامتشان افزوده می شود یا با حضور در باشگاه ها و کسب موفقیت های ورزشی؟

به نظر می رسد جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان در سایه ی زمین ماندن مطالبات اصلی زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.

اما مسئولین امر چرا به سوالی که معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دولت دهم، مرضیه اکبرآبادی، در گفت و گو با «طنین یاس» موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها مطرح کرد، هیچ واکنشی نشان نداند؟

او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.

اما این سوال به عنوان یکی از مهمترین مطالبات در عرصه ورزش بانوان همچنان محجور مانده است و گروه های مدعی ورود زنان به ورزشگاه ها، حرفی برای گفتن ندارند! و مانند همیشه، سانسور خبری تنها پاسخ این گروه است.

این نوع نگاه به ورزش و محجور ماندن ورزش بانوان به عنوان یک حوزه حرفه ای، تقویت کننده این تفکر است که مطالبه حضور زنان در ورزشگاه ها توسط برخی از مدعیان مطالبات حقوق زنان در کشور بیش از آن که یک خواسته برای ایجاد نشاط در کشور باشد، نگاه ابزاری به زنان و ورزش زنان است و به جای آن که بستری برای بالندگی زنان باشد، بستری برای آسیب خواهد بود.

انتهای پیام/ز

,

همچنین بودن در کنار دوستان و خانواده، بیان نظرات شخصی در خانه و جامعه بدون ترس و بدون احساس ناامنی، داشتن فرصت تحصیل رایگان و همچنین امکان بروز خلاقیت و کارآفرینی از شاخص های اصلی شادی در کشورهاست، بر این اساس یکی از مطالبات اصلی سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم در کشورها، پیگیری ساری و جاری شدن این شاخص ها در جامعه است، اما در کشور ما به نظر می رسد قطار مطالبات از ریل اصلی خود خارج شده است!

باز هم مسابقات جام جهانی فوتبال و والیبال به اوج خود رسیده تا دوباره مدعیان مطالبه حقوق زنان در کشور همنوا با خارج از کشور بحث های تکراری خود را در پوششی جدید مطرح کنند و این بار آن ها خواستار حضور زنان در ورزشگاه ها هستند به این بهانه که تشویق بازیکنان توسط زنان جوان باعث ایجاد شادی در آن ها شده و از آن طرف انگیزه پیروزی در بازیکنان نیز افزایش یابد تا در این فضا نشاط در مسابقات ورزشی صدچندان می شود!

اما سوال اینجاست که آیا تنها راه و ابتدایی ترین راه ایجاد نشاط در زنان به عنوان مهمترین عضو جامعه که مدعیان به دنبال احقاق حقوق آنان هستند، ورود به ورزشگاه هاست؟ ایجاد هشتک در فضای مجازی و به خط کردن زنان و مردان در فضای حقیقی بر این اساس منجر به ایجاد نشاط در زنان می شود و پس از آن ما شاهد از بین بردن درد و رنج و در نهایت افزایش سطح سلامت در جامعه خواهیم بود؟

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟

آیا اگر زنان ورزشکار مورد حمایت قرار بگیرند وضعیت اقتصادی بهتری نخواهند داشت و یکی از شاخص های شادی در جامعه تامین نمی شود؟

در اینجا لازم است که اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی که در المپیک سال گذشته روی داد و همسر و مربی لیلا رجبی، ورزشکار ایرانی در پرتاب دیسک با اشاره به اینکه 12 ماه پیش ورودی المپیک گرفته بودند اما فقط دو ماه آخر با اردوی آن ها موافقت کردند، گفت: اندازه پراید هزینه کرده‌اند و آن وقت توقع دارند ورزشکار از المپیک لامبورگینی بیاورد. واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند! هنوز  این حرف مربی و کشمکش های آن زمان در یادها هست که حتی با اعزام این مربی به ریو موافقت نشد!

در کنار آن، آیا آن دسته از زنان که اکنون در صف اول حضور در استادیوم هستند و به عنوان سیاهی لشکر مدعیان قرار گرفته اند، اگر مورد حمایت ورزشی قرار بگیرند و بتوانند با هزینه های کم وارد باشگاه های ورزشی شده و علاوه بر تشویق هم جنس های خود در مسابقات، سلامتی آنان نیز تامین نمی شود و در این فعالیت دوستان جدیدی پیدا نمی کنند که باز هم شاخص شادی در جامعه بالا برود؟

سوالی دیگر این است که زنان با ورود به ورزشگاه برای تشویق مردان سلامتشان افزوده می شود یا با حضور در باشگاه ها و کسب موفقیت های ورزشی؟

به نظر می رسد جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان در سایه ی زمین ماندن مطالبات اصلی زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.

اما مسئولین امر چرا به سوالی که معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دولت دهم، مرضیه اکبرآبادی، در گفت و گو با «طنین یاس» موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها مطرح کرد، هیچ واکنشی نشان نداند؟

او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.

اما این سوال به عنوان یکی از مهمترین مطالبات در عرصه ورزش بانوان همچنان محجور مانده است و گروه های مدعی ورود زنان به ورزشگاه ها، حرفی برای گفتن ندارند! و مانند همیشه، سانسور خبری تنها پاسخ این گروه است.

این نوع نگاه به ورزش و محجور ماندن ورزش بانوان به عنوان یک حوزه حرفه ای، تقویت کننده این تفکر است که مطالبه حضور زنان در ورزشگاه ها توسط برخی از مدعیان مطالبات حقوق زنان در کشور بیش از آن که یک خواسته برای ایجاد نشاط در کشور باشد، نگاه ابزاری به زنان و ورزش زنان است و به جای آن که بستری برای بالندگی زنان باشد، بستری برای آسیب خواهد بود.

انتهای پیام/ز

,

همچنین بودن در کنار دوستان و خانواده، بیان نظرات شخصی در خانه و جامعه بدون ترس و بدون احساس ناامنی، داشتن فرصت تحصیل رایگان و همچنین امکان بروز خلاقیت و کارآفرینی از شاخص های اصلی شادی در کشورهاست، بر این اساس یکی از مطالبات اصلی سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم در کشورها، پیگیری ساری و جاری شدن این شاخص ها در جامعه است، اما در کشور ما به نظر می رسد قطار مطالبات از ریل اصلی خود خارج شده است!

باز هم مسابقات جام جهانی فوتبال و والیبال به اوج خود رسیده تا دوباره مدعیان مطالبه حقوق زنان در کشور همنوا با خارج از کشور بحث های تکراری خود را در پوششی جدید مطرح کنند و این بار آن ها خواستار حضور زنان در ورزشگاه ها هستند به این بهانه که تشویق بازیکنان توسط زنان جوان باعث ایجاد شادی در آن ها شده و از آن طرف انگیزه پیروزی در بازیکنان نیز افزایش یابد تا در این فضا نشاط در مسابقات ورزشی صدچندان می شود!

اما سوال اینجاست که آیا تنها راه و ابتدایی ترین راه ایجاد نشاط در زنان به عنوان مهمترین عضو جامعه که مدعیان به دنبال احقاق حقوق آنان هستند، ورود به ورزشگاه هاست؟ ایجاد هشتک در فضای مجازی و به خط کردن زنان و مردان در فضای حقیقی بر این اساس منجر به ایجاد نشاط در زنان می شود و پس از آن ما شاهد از بین بردن درد و رنج و در نهایت افزایش سطح سلامت در جامعه خواهیم بود؟

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟

آیا اگر زنان ورزشکار مورد حمایت قرار بگیرند وضعیت اقتصادی بهتری نخواهند داشت و یکی از شاخص های شادی در جامعه تامین نمی شود؟

در اینجا لازم است که اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی که در المپیک سال گذشته روی داد و همسر و مربی لیلا رجبی، ورزشکار ایرانی در پرتاب دیسک با اشاره به اینکه 12 ماه پیش ورودی المپیک گرفته بودند اما فقط دو ماه آخر با اردوی آن ها موافقت کردند، گفت: اندازه پراید هزینه کرده‌اند و آن وقت توقع دارند ورزشکار از المپیک لامبورگینی بیاورد. واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند! هنوز  این حرف مربی و کشمکش های آن زمان در یادها هست که حتی با اعزام این مربی به ریو موافقت نشد!

در کنار آن، آیا آن دسته از زنان که اکنون در صف اول حضور در استادیوم هستند و به عنوان سیاهی لشکر مدعیان قرار گرفته اند، اگر مورد حمایت ورزشی قرار بگیرند و بتوانند با هزینه های کم وارد باشگاه های ورزشی شده و علاوه بر تشویق هم جنس های خود در مسابقات، سلامتی آنان نیز تامین نمی شود و در این فعالیت دوستان جدیدی پیدا نمی کنند که باز هم شاخص شادی در جامعه بالا برود؟

سوالی دیگر این است که زنان با ورود به ورزشگاه برای تشویق مردان سلامتشان افزوده می شود یا با حضور در باشگاه ها و کسب موفقیت های ورزشی؟

به نظر می رسد جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان در سایه ی زمین ماندن مطالبات اصلی زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.

اما مسئولین امر چرا به سوالی که معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دولت دهم، مرضیه اکبرآبادی، در گفت و گو با «طنین یاس» موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها مطرح کرد، هیچ واکنشی نشان نداند؟

او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.

اما این سوال به عنوان یکی از مهمترین مطالبات در عرصه ورزش بانوان همچنان محجور مانده است و گروه های مدعی ورود زنان به ورزشگاه ها، حرفی برای گفتن ندارند! و مانند همیشه، سانسور خبری تنها پاسخ این گروه است.

این نوع نگاه به ورزش و محجور ماندن ورزش بانوان به عنوان یک حوزه حرفه ای، تقویت کننده این تفکر است که مطالبه حضور زنان در ورزشگاه ها توسط برخی از مدعیان مطالبات حقوق زنان در کشور بیش از آن که یک خواسته برای ایجاد نشاط در کشور باشد، نگاه ابزاری به زنان و ورزش زنان است و به جای آن که بستری برای بالندگی زنان باشد، بستری برای آسیب خواهد بود.

انتهای پیام/ز

,

همچنین بودن در کنار دوستان و خانواده، بیان نظرات شخصی در خانه و جامعه بدون ترس و بدون احساس ناامنی، داشتن فرصت تحصیل رایگان و همچنین امکان بروز خلاقیت و کارآفرینی از شاخص های اصلی شادی در کشورهاست، بر این اساس یکی از مطالبات اصلی سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم در کشورها، پیگیری ساری و جاری شدن این شاخص ها در جامعه است، اما در کشور ما به نظر می رسد قطار مطالبات از ریل اصلی خود خارج شده است!

باز هم مسابقات جام جهانی فوتبال و والیبال به اوج خود رسیده تا دوباره مدعیان مطالبه حقوق زنان در کشور همنوا با خارج از کشور بحث های تکراری خود را در پوششی جدید مطرح کنند و این بار آن ها خواستار حضور زنان در ورزشگاه ها هستند به این بهانه که تشویق بازیکنان توسط زنان جوان باعث ایجاد شادی در آن ها شده و از آن طرف انگیزه پیروزی در بازیکنان نیز افزایش یابد تا در این فضا نشاط در مسابقات ورزشی صدچندان می شود!

اما سوال اینجاست که آیا تنها راه و ابتدایی ترین راه ایجاد نشاط در زنان به عنوان مهمترین عضو جامعه که مدعیان به دنبال احقاق حقوق آنان هستند، ورود به ورزشگاه هاست؟ ایجاد هشتک در فضای مجازی و به خط کردن زنان و مردان در فضای حقیقی بر این اساس منجر به ایجاد نشاط در زنان می شود و پس از آن ما شاهد از بین بردن درد و رنج و در نهایت افزایش سطح سلامت در جامعه خواهیم بود؟

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟

آیا اگر زنان ورزشکار مورد حمایت قرار بگیرند وضعیت اقتصادی بهتری نخواهند داشت و یکی از شاخص های شادی در جامعه تامین نمی شود؟

در اینجا لازم است که اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی که در المپیک سال گذشته روی داد و همسر و مربی لیلا رجبی، ورزشکار ایرانی در پرتاب دیسک با اشاره به اینکه 12 ماه پیش ورودی المپیک گرفته بودند اما فقط دو ماه آخر با اردوی آن ها موافقت کردند، گفت: اندازه پراید هزینه کرده‌اند و آن وقت توقع دارند ورزشکار از المپیک لامبورگینی بیاورد. واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند! هنوز  این حرف مربی و کشمکش های آن زمان در یادها هست که حتی با اعزام این مربی به ریو موافقت نشد!

در کنار آن، آیا آن دسته از زنان که اکنون در صف اول حضور در استادیوم هستند و به عنوان سیاهی لشکر مدعیان قرار گرفته اند، اگر مورد حمایت ورزشی قرار بگیرند و بتوانند با هزینه های کم وارد باشگاه های ورزشی شده و علاوه بر تشویق هم جنس های خود در مسابقات، سلامتی آنان نیز تامین نمی شود و در این فعالیت دوستان جدیدی پیدا نمی کنند که باز هم شاخص شادی در جامعه بالا برود؟

سوالی دیگر این است که زنان با ورود به ورزشگاه برای تشویق مردان سلامتشان افزوده می شود یا با حضور در باشگاه ها و کسب موفقیت های ورزشی؟

به نظر می رسد جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان در سایه ی زمین ماندن مطالبات اصلی زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.

اما مسئولین امر چرا به سوالی که معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دولت دهم، مرضیه اکبرآبادی، در گفت و گو با «طنین یاس» موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها مطرح کرد، هیچ واکنشی نشان نداند؟

او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.

اما این سوال به عنوان یکی از مهمترین مطالبات در عرصه ورزش بانوان همچنان محجور مانده است و گروه های مدعی ورود زنان به ورزشگاه ها، حرفی برای گفتن ندارند! و مانند همیشه، سانسور خبری تنها پاسخ این گروه است.

این نوع نگاه به ورزش و محجور ماندن ورزش بانوان به عنوان یک حوزه حرفه ای، تقویت کننده این تفکر است که مطالبه حضور زنان در ورزشگاه ها توسط برخی از مدعیان مطالبات حقوق زنان در کشور بیش از آن که یک خواسته برای ایجاد نشاط در کشور باشد، نگاه ابزاری به زنان و ورزش زنان است و به جای آن که بستری برای بالندگی زنان باشد، بستری برای آسیب خواهد بود.

انتهای پیام/ز

,

همچنین بودن در کنار دوستان و خانواده، بیان نظرات شخصی در خانه و جامعه بدون ترس و بدون احساس ناامنی، داشتن فرصت تحصیل رایگان و همچنین امکان بروز خلاقیت و کارآفرینی از شاخص های اصلی شادی در کشورهاست، بر این اساس یکی از مطالبات اصلی سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم در کشورها، پیگیری ساری و جاری شدن این شاخص ها در جامعه است، اما در کشور ما به نظر می رسد قطار مطالبات از ریل اصلی خود خارج شده است!

,

باز هم مسابقات جام جهانی فوتبال و والیبال به اوج خود رسیده تا دوباره مدعیان مطالبه حقوق زنان در کشور همنوا با خارج از کشور بحث های تکراری خود را در پوششی جدید مطرح کنند و این بار آن ها خواستار حضور زنان در ورزشگاه ها هستند به این بهانه که تشویق بازیکنان توسط زنان جوان باعث ایجاد شادی در آن ها شده و از آن طرف انگیزه پیروزی در بازیکنان نیز افزایش یابد تا در این فضا نشاط در مسابقات ورزشی صدچندان می شود!

,

اما سوال اینجاست که آیا تنها راه و ابتدایی ترین راه ایجاد نشاط در زنان به عنوان مهمترین عضو جامعه که مدعیان به دنبال احقاق حقوق آنان هستند، ورود به ورزشگاه هاست؟ ایجاد هشتک در فضای مجازی و به خط کردن زنان و مردان در فضای حقیقی بر این اساس منجر به ایجاد نشاط در زنان می شود و پس از آن ما شاهد از بین بردن درد و رنج و در نهایت افزایش سطح سلامت در جامعه خواهیم بود؟

,

سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟

, سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا حمایت از زنان ورزشکار برای کسب مهارت های بیشتر و نگاه کردن به ورزش آنان در قالب یک کار باعث نمی شود که ورزشکاران زن رضایت حرفه ای از ورزش خود داشته باشند و زنان دیگری را هم به ورود به این عرصه تشویق کنند؟,

آیا اگر زنان ورزشکار مورد حمایت قرار بگیرند وضعیت اقتصادی بهتری نخواهند داشت و یکی از شاخص های شادی در جامعه تامین نمی شود؟

,

در اینجا لازم است که اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی که در المپیک سال گذشته روی داد و همسر و مربی لیلا رجبی، ورزشکار ایرانی در پرتاب دیسک با اشاره به اینکه 12 ماه پیش ورودی المپیک گرفته بودند اما فقط دو ماه آخر با اردوی آن ها موافقت کردند، گفت: اندازه پراید هزینه کرده‌اند و آن وقت توقع دارند ورزشکار از المپیک لامبورگینی بیاورد. واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند! هنوز  این حرف مربی و کشمکش های آن زمان در یادها هست که حتی با اعزام این مربی به ریو موافقت نشد!

, واقعاً هیچ‌کاری برای ما نکردند,

در کنار آن، آیا آن دسته از زنان که اکنون در صف اول حضور در استادیوم هستند و به عنوان سیاهی لشکر مدعیان قرار گرفته اند، اگر مورد حمایت ورزشی قرار بگیرند و بتوانند با هزینه های کم وارد باشگاه های ورزشی شده و علاوه بر تشویق هم جنس های خود در مسابقات، سلامتی آنان نیز تامین نمی شود و در این فعالیت دوستان جدیدی پیدا نمی کنند که باز هم شاخص شادی در جامعه بالا برود؟

,

سوالی دیگر این است که زنان با ورود به ورزشگاه برای تشویق مردان سلامتشان افزوده می شود یا با حضور در باشگاه ها و کسب موفقیت های ورزشی؟

,

به نظر می رسد جا به جا کردن اهم و مهم اولویت های ورزش های زنان در سایه ی زمین ماندن مطالبات اصلی زنان، شگردی است که در کلاه گروه های مدعی مطالبه حقوق زنان وجود دارد.

,

اما مسئولین امر چرا به سوالی که معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دولت دهم، مرضیه اکبرآبادی، در گفت و گو با «طنین یاس» موضوع ورود زنان به ورزشگاه ها مطرح کرد، هیچ واکنشی نشان نداند؟

,

او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.

, او سوال کرده بود که چرا ساخت ورزشگاه 45 هزار نفری که در دولت نهم پایه ریزی شده بود تا زنان مسابقات لیگ های خود را در آن ببینند و به تشویق تیم های مورد علاقه خود بپردازند، ادامه پیدا نکرد؟ که اگر این ورزشگاه ساخته می شد، کرامت زنان ایرانی بیشتر رعایت می شد و زنان می توانستند به صورت مستقل میزبان ورزش های مختلف زنانه باشند و مسلما با این اقدام ورزشکاران زن هم احساس بهتری نسبت به اهمیت ورزش در بانوان پیدا می کردند.,

اما این سوال به عنوان یکی از مهمترین مطالبات در عرصه ورزش بانوان همچنان محجور مانده است و گروه های مدعی ورود زنان به ورزشگاه ها، حرفی برای گفتن ندارند! و مانند همیشه، سانسور خبری تنها پاسخ این گروه است.

,

این نوع نگاه به ورزش و محجور ماندن ورزش بانوان به عنوان یک حوزه حرفه ای، تقویت کننده این تفکر است که مطالبه حضور زنان در ورزشگاه ها توسط برخی از مدعیان مطالبات حقوق زنان در کشور بیش از آن که یک خواسته برای ایجاد نشاط در کشور باشد، نگاه ابزاری به زنان و ورزش زنان است و به جای آن که بستری برای بالندگی زنان باشد، بستری برای آسیب خواهد بود.

,

انتهای پیام/ز

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه