آقای رئیسِ قوه مجریه! اگر از ولایت علی سخن میگویید، به مانند علی رفتار کردن را نیز یادآوری کنید.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، «رئیس قوه مجریه»! این، نام مستعار تمام روسای جمهور است که معمولا به طرز زیرکانهای پشت نام «رئیسجمهور» پنهان میشود! جهت تنویر افکار عمومی! باید گفت قید «مجریه»، اشاره ظریفی به «اجرای قانون» دارد که البته خیلی مهم نیست. این یعنی یکی از شئون ریاست قوه مجریه، «اجرای قانون» است؛ قانون اساسی و قوانین ابلاغی از سوی نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر. یکی از مهمترین تصمیمسازان و تصمیمگیران هم البته خود دولت است!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,کسی نگوید که درک نگارنده از جایگاه ریاست جمهوری ناقص است و رئیس جمهور فقط رئیس قوه مجریه نیست و این کرسی بالاتر از این حرفهاست؛ خودم به طور اتفاقی بیشتر به نقصان درکم واقفم اما سخنم چیزِ دیگری است.
,در همان زمانهایی که «آقای احمدینژاد و دوستان» بر کرسی ریاست جمهوری نشسته بودند؛ خیلی قبلتر از این که جادههای خاکی را به اتوبانها ترجیح بدهند، بعضی از سخنرانیهای دولتی برایم عجیب بود. این را میگویم که بدانید پیشنوشت دوم همیشه صادق است، نه فقط در این دولت یا آن دولت. گاهی فکر میکردم که ما به آقای رئیسجمهور رأی دادهایم که در سخنرانیها، حاصل تأملات و نظریهپردازیهای ایشان و دوستانشان را بشنویم؟ و دقیقا چقدر باید بشنویم تا راضی بشوند؟
,گوش البته گوش ملت است و وقت رئیس جمهور هم به خودشان ربط دارد ولی خب بچه سوال دارد!
,بعدها که بزرگتر شدم فهمیدم که این ظاهرا یک قاعده است. در زمان آقای خاتمی هم همینطور بوده و ایشان بخشی از وقت و توان خود را همینطوری فی سبیلالله، فدای نظریهپردازی و انتشار آن در جامعه و نشریات زنجیرهای میکردند. این نظریهپردازیها البته ربطی به بهبود کار ریاست جمهوری نداشته که این هم خیلی مهم نیست. نظریهپردازیها بیشتر در حوزه دین و مذهب صورت میگرفت و مردم هم از این بابت خوشحال بودند و هِی قند توی دلشان آب میشد که مذهب اینقدر برای حاکمانمان مهم است. من البته وقتی بزرگتر شدم هم پاسخ سوالم را نگرفتم و این سوال جدیتر برایم مطرح شد که ما رئیسجمهور انتخاب کردهایم یا ایدئولوگ؟!
,با تکیه زدن آقای روحانی بر کرسی ریاست جمهوری با رأی مردم (تأکید میکنم با رأی مردم، «رأی مردم» خیلی مهم است چه آنها که به خشونت رأی دادهاند و چه طرفداران صلح و آرامش و از این حرفها. پس لطفا همه حروف آن را با تشدید بخوانید حتی اگر نمیشود. با تشکر) این مسأله ابعاد تازهتری برایم پیدا کرد. هربار میخواستم این سوال را بپرسم بالاخره یکی در آن حوالی پیدا میشد که بگوید فلانی مجتهد است، تو اصلا عقلت میرسد که مجتهد یعنی چه؟ و من تا حدی قانع میشدم.
,اما به هر حال این مساله برایم حل نمیشد و وقتی دوباره فکر میکردم میگفتم خب بلاتشبیه، بلاتشبیه، بلاتشبیه، اولا که شریعتمداری هم مرجع تقلید بود پس دلیل نمیشود مجتهد بودن کسی را چماق کنیم و بکوبیم بر فرق سرِ بچه!(بگذریم که نامردهای دلواپس به مدرک آقای رئیسجمهور هم گیر دادهاند و ول نمیکنند) ثانیا من میگویم نظرات ایشان روی چشم من! ولی الان ایشان مجتهدی هستند که رئیس قوه مجریه هستند، بهتر نیست این حرفها بگذارند بعد از دوره ریاست جمهوری و وقت خود را صرف اجرای قانون کنند تا کاندیدای بعدی از این طیف، به کاندیدای پوششی و رفتارهای ساختارشکنانه نیاز نداشته باشد و بر اساس عملکرد این طیف مورد قضاوت قرار بگیرد؟ یا اصلا بهتر نیست آقای رئیس جمهور لااقل مثل آقای خاتمی هوشمندانهتر عمل کنند و انتشار این نظریات گرانمایه را به دستگاههای فرهنگی و نشریات زنجیرهای تحت امرشان واگذار کنند؟
,خیلی وقتها پای سخنرانیهای آقای رئیسجمهور که می نشینی از همهچیز میشنوی الا آن چیز که باید رئیس قوه مجریه بگوید! میدانم به بعضی از دوستان برمیخورد ولی نان به نرخ روز نخوردن اقتضاء میکند که نظرم را صریح بگویم. من فکر میکنم زیبا نیست که آقای روحانی بخواهد ادای آقای خاتمی را دربیاورد. کلا ادا درآوردن کار خوبی نیست. آقای خاتمی یک پشتوانه فکری قوی داشت -و احتمالا دارد- و اگر نظریهپردازی هم میکرد میشد عمقش را احساس کرد اما این شاخصه در آقای روحانی نیست. نه فقط ادای آقای خاتمی را درآوردن بد است، بلکه ادای مرحوم هاشمی را درآوردن هم بد است، درست به همان اندازه که ادای احمدینژاد و دوستان را درآوردن هم بد است.
,مدیونید اگر فکر کنید این حرفها ربطی به سخنان اخیر آقای رئیس درباره ولایت دارد. بعد از دوران ریاستجمهوری، اگر آقای روحانی کلاس درس بگذارند من از همین الان ابراز تمایل میکنم که در کلاسهایشان حضور پیدا کنم و یاد بگیرم ولی آقای رئیسجمهور! خواهش این بچه این است که الان دوره کوتاه چهارساله را دریابید و وقتتان را به این جنجالآفرینیها که واکنش همه را برمیانگیزد و شائبه دور کردن جریانهای رسانهای از رسالت اصلیشان را زنده میکند، اختصاص ندهید. سخنرانیهایتان را کوتاهتر کنید و به عمل بیشتر بها بدهید تا به سخن.
,کوتاه سخن؛ آقای رئیسِ قوه مجریه! اگر از ولایت علی سخن میگویید، به مانند علی رفتار کردن را نیز یادآوری کنید... بگویید که علی هرگز به مردمانش برای سیاست دروغ نگفت و وعده واهی نداد... بگویید که حکومت برای علی، از استخوان لخت خوک در دست جذامی پستتر بود و بنابراین لازم نبود که برای دست یافتن به آن به هر آب و آتشی بزند... بگویید که علی سخنان اعتراضآمیز و انتقادآمیز مردمانش را گوش میکرد و منتقدان را با درشتگویی از سخنانشان بازنمیداشت... بگویید که علی و مسئولان حکومتش در سطح فقیرترین مردم زندگی میکردند و ثروتهای هزار میلیارد دیناری نداشتند!
,آقای رئیس جمهور! حالا اگر میخواهید با مردم سخن بگویید بسمالله...
,محسن حسنزاده
]
ارسال دیدگاه