اخبار داغ

یادداشت؛

شهید سوری زائی حلقه وصل دو جبهه دفاع از سرزمین و سازندگی

شهید سوری زائی حلقه وصل دو جبهه دفاع از سرزمین و سازندگی
جهادگر شهید حاج‌یعقوب سوری‌زایی حلقه‌ی وصل دو جبهه‌ی دفاع از سرزمین و سازندگی روستاهای سیستان و بلوچستان بود و در این راستا تمامی تلاش خود را به کار بست.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از  اوشیدا؛ حاج یعقوب سوری زائی در خانواده‌ای سنی‌مذهب و عاشق اهل بیت به دنیا آمد روستای قلعه‌کهنه‌ی زهک را به قصد خدمت در جهادسازندگی رها کرد.

انقلاب اسلامی ما هنوز سه ساله بود به جبهه رفت، اندکی آن‌طرف تر از رودخانه بعد از سوسنگرد که به سمت بستان می‌روی در دهلاویه مورد اصابت ترکش قرار گرفت‌ حال خوبی نداشت و شاید امیدی به ادامه‌ی حیاتش نبود اما خداوند او را برگزیده بود.

باید در جبهه‌ی سازندگی روستاهای استان نقش ایفاء می‌کرد مهندسی مخابرات در جهادسازندگی فقط به تلکس و تلفن ختم نمی‌شدسیستم‌های بی‌سیم و شبکه‌ی استانی آن که تا مراکز دهستان‌های استان خود را رسانده و همه‌ی خودروهای جهادسازندگی را پوشش می‌داد باید پشتیبانی می‌شد.

در عهدی که حتی تلفن ثابت در استان ما استقرار درستی نداشت و هنوز تلفن همراه وارد عرصه‌ی ارتباطات کشور نشده بود نقش جهادگری به نام حاج‌یعقوب سوری‌زایی جانباز ۷۰ درصد نقشی بی‌بدیل و حیاتی بود.

باید که در طول شبانه‌روز آنکال باشد تا جهادگرانی که در اقصی‌نقاط استان به ویژه نقاط کور و دورافتاده، در بیابان‌ها، کوه‌ها، دریاها، مزارع و مراتع، در دره‌های بعضاً مخوف و پرت استان تن به حریم امن الهی سپرده و آستین خدمت به صادق‌ترین و بی‌ریاترین انسان‌ها یعنی روستائیان سپرده‌اند هر لحظه احساس پشتیبانی کنند و در مأموریت‌های‌شان هیچ دغدغه‌ای نداشته باشند.

جراحات وارده بر پیکر حاج‌یعقوب هیچ موقع از ناحیه‌ی این مرد والامقدار بیان نشد به طوری که کم‌تر کسی از درد نهان او مطلع بود.

نزدیک‌ترین همکاران او بعد از وقایع به راز درون او پی می‌بردند در واقع شخصیت والا و بینش و دید بلند و اعتقاد او به مأجور بودنش نزد پروردگار به او اجازه نمی‌داد حتی در مورد آلام جسمی‌اش سخنی بر زبان آورد.

داود مختاری از جهادگران همکار و مأنوس با او، نقل می‌کرد:یک روز که هوا سرد بود بخشی از بدن حاج‌یعقوب در جوار یک دستگاه گرم‌کننده قرار گرفته بود بدنش سوخته بود و اطرافیان متوجه شده بودند اما او هیچ عکس‌العملی نشان نداده بود تازه فهمیده بودند که آن قسمت از جسم او بی‌حس بوده است.

علی‌اکبر میرشکار نیز یکی از جهادگران جهادسازندگی واقعه‌ی دیگری را چنین نقل کرد:حاج‌یعقوب دستانی قوی و پرزور داشت وقتی با کسی دست می‌داد این قدرت کاملاً محسوس بود.

مهندس برزگر، معاون اداری و مالی جهادسازندگی استان، سربه‌سرش می‌گذاشت یک روز که به هم رسیدند برزگر پیش‌دستی کرد و قبل از دست دادن و فشردن با مشت به شکم حاج یعقوب زد او در دم به زمین افتاد و بی‌هوش شد رویش آب ریختیم و احیاء شد.

برزگر به او گفت: اون زور و قدرت دست‌هایت و این ضعف و بی‌هوشی با یک مشتی که خوردی هم‌خوانی ندارد، حاج‌یعقوب پیراهنش را بالا زد و هیچ نگفت.

برزگر وقتی از این راز پنهان او آگاهی یافت، هق‌هق او بلند شد و اشک ریخت.

حاج‌یعقوب جهادگری شیفته‌ی ولایت بود او هم‌چون سایر بی‌سنگران جهادی‌اش در تمام صحنه‌های پشتیبانی از انقلاب حضوری پررنگ داشت او الگوی وحدت شیعه و سنی در استان بود.

او درست زمانی به جبهه‌های جنوب و بستان شتافت که تعداد اندکی از مرزنشینان بی‌بصیرت، جلوی پای دشمن، شتر قربانی کرده بودند اما او جهادگری سُنی بود که بیش از هزار کیلومتر از سیستان و بلوچستان، بدانجا شتافته بود تا به خودباختگان قومی درس بصیرت بیاموزد.

امروز پیکر پاک این جانباز انقلاب اسلامی در گلزار شهدای زاهدان و در جوار سایر هم‌رزمان شهیدش آرام گرفت و به ما آموخت که باید پا در رکاب ولی‌امر مسلمین در تمامی سنگرها خالصانه و بی‌ریا با تمام توان و رصد دائمی دسیسه های تفرقه‌افکنانه‌ی دشمن، حضوری مداوم داشت.

روحش شاد، یادش تا ابد مانا باد.

خداوندا ذره‌ای از انوار تابناک شهدای اسلام و از جمله روح ملکوتی حاج‌یعقوب بر جسم بی‌مقدار ما خاکیان جامانده از خیل شهدا بتابان. آمین

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, اوشیدا,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

عباس نورزائی

انتهای پیام/

,
,
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه