اخبار داغ

حکایت عاشقانه مادری با ۳ فرزند معلول/نمی دانم پس از مرگم چه بر سر فرزندانم می آید

حکایت عاشقانه مادری با ۳ فرزند معلول/نمی دانم پس از مرگم چه بر سر فرزندانم می آید
عذرا خانم؛مادرپیری است که سالیان طولانی زندگی اش را بی دریغ نثار سه فرزند معلولش کرده و اکنون در روستای چُقا سیاه شهرستان شازند،داغدار همسر و دخترش به دو فرزند معلول دیگرش رسیدگی می کند و به دلیل هزینه های درمان و مشکل مسکن، در مضیقه است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به گزارش دیار آفتاب؛ به نقل از شازند ما، یکی از رسالت‌های اصلی مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی، توجه به محرومین و اقشار آسیب‌پذیر جامعه است. و این مهم از شعارهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی بوده و هست، جریان توفنده‌ای که امام خمینی(ره) در همه زمینه‌ها برای تقویت مستضعفان در برابر مستکبران به راه انداخت.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, به گزارش , دیار آفتاب, ؛ به نقل از , شازند ما, شازند ما, ، یکی از رسالت‌های اصلی مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی، توجه به محرومین و اقشار آسیب‌پذیر جامعه است. و این مهم از شعارهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی بوده و هست، جریان توفنده‌ای که امام خمینی(ره) در همه زمینه‌ها برای تقویت مستضعفان در برابر مستکبران به راه انداخت.,

حضرت امام خمینی(ره) در تمامی عمر گرانمایه خود همواره بر رسیدگی به وضعیت مستضعفان و محرومان جامعه و رفع مشکلات آنان تاکید داشتند و احقاق حقوق این طبقه و برقراری عدالت اجتماعی از دغدغه‌های همیشگی ایشان بود و در این زمینه بارها تاکید فرمودند: «گمان نمی‌‏کنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.»

,

 

,

در شهرستان شازند همچون بسیاری از نقاط کشور، مناطق محروم بسیاری وجود دارد که برای تهیه گزارش از یکی از محرومیت‌های موجود حدود 25 کیلومتر از شهر شازند فاصله گرفته و به سمت بخش زالیان حرکت کردیم تا به روستای چُقا سیاه رسیدیم.

,

 

,

,

, , , ,

 

,

صاحب این خانه جز خدا کسی را ندارد

, صاحب این خانه جز خدا کسی را ندارد, صاحب این خانه جز خدا کسی را ندارد,

از یکی از اهالی سراغ منزل عذرا خانم را گرفتیم و او نیز ما با همراه شد تا خانه عذار خانم را به ما نشان دهد. کوچه‌های روستا را یکی پس از دیگری عبور کردیم و خانه‌هایی که در گذر زمان خمیده شده بودند را در طول مسیر نظاره‌گر بودیم.

,

به درب خانه‌ای خشت و گلی که در گذر زمان و سیلی‌های طبیعت تقریبا نیمه مخروبه شده بود؛ رسیدیم.

,

زنگ کوچکی را که کنار درب چوبی قدیمی بود به صدا درآوریدم. لحظاتی بعد صاحب خانه دری را به روی‌مان گشود و به گرمی از ما استقبال کرد و ما را به داخل راهنمایی کرد.

,

خانه‌ای باصفا، و چند درخت وسط حیاط سایه‌ای را در این گرمای تابستان به اهل خانه ارزانی می‌دارد.

,

صاحب خانه ما را به داخل اتاق راهنمایی کرد، در لحظه ورود چند جفت کفش مندرس که جلوی درب جفت شده بود، نظرمان را به خود جلب کرد. و در داخل خانه نیز آشپزخانه و اتاق خواب یکی بود.

,

عذرا سلیمانی اهل و ساکن روستای "چُقا سیاه" و مادر سه فرزند معلول که حال با فوت فرزند دختر خود مسئولیت نگهداری از دو فرزند پسرش به نام های مجید و مجتبی را که هر دو روشندل هستند، تنها به دوش می‌کشد. فرزندانی که به رغم روشندل بودن و پیوند کلیه، در کنار مادر رنجور خود به امرار معاش مشغولند.

,

خواهر مجید و مجتبی که به مانند دو برادر ضمن نابینایی از بیماری کلیوی نیز رنج می‌برد، سر به تیره تراب گذاشت و در کنار پدری که تمام سال را با کارگری برای گذران زندگی تلاش می‌کرد، آرام گرفت.

,

 

,

, , , ,

 

,

هزینه‌های سنگین درمان دو فرزند معلول کمر پیرزن را خمیده کرده است

, هزینه‌های سنگین درمان دو فرزند معلول کمر پیرزن را خمیده کرده است, هزینه‌های سنگین درمان دو فرزند معلول کمر پیرزن را خمیده کرده است,

مجید 35 ساله و مجتبی 42 ساله، هر دو از کودکی به دلیل بیماری، نابینا و خانه نشین شدند؛ این دو برادر روشندل پس از سال‌ها تحمل رنج بیماری کلیوی در نهایت تحت عمل جراحی پیوند کلیه قرار گرفتند. اما این پیوند باعث کاهش هزینه های سنگین خانواده نشد بلکه هزینه گزاف تهیه دارو را بر این مادر رنجور تحمیل کرد.

,

مادر مجید و مجتبی در همان ابتدای سخن با گلویی پر از بغض به خبرنگار ما گفت: اگرچه خودم تحت پوشش کمیته امداد هستم ولی تامین هزینه‌های داروی هر دو فرزندم برایم بسیار سنگین است. مجید و مجتبی تحت پوشش بهزیستی هستند ولی هر ماه باید 200 هزار تومان برای تهیه داروهایشان بپردازم و هر دو ماه یکبار نیز باید هزینه‌های بالای آزمایشگاهی را پرداخت کنم.

,

 

,

,

, , , ,

 

,

پلاستیکی از دارو را جلویمان گذاشت و اسم یک به یک داروها را با تلفظ انگلیسی به رغم بی سوادی برای‌مان خواند. آخر این کار هر روز او شده تا در این سه سال سر ساعت خاص داروی فرزندانش را به آنان بدهد.

,

وی ادامه داد: سه سال پیش بود که آمدند و برای ما یک سرویس بهداشتی درست کردند، از آن روز به بعد دیگر هیچ مسئولی احوالی از ما نگرفته است.

,

 

,

,

, , , ,

این مادر با بیان اینکه هیچ منبع درآمدی نداریم و اکثر اوقات با کمک‌های مردمی زندگی می گذرانیم، اضافه کرد: مستمری پرداختی که هر از گاهی کم و زیاد می‌شود، کفاف زندگی ما را نمی‌دهد؛ مهم‌ترین مشکل ما در حال حاضر نداشتن یک منزل است که در زمستان برای مان درسرساز شده است.

,

وی تنها دغدغه و نگرانی خود را فرزندانش عنوان کرد و یادآور شد: من عمر نوح ندارم و نمیدانم پس از مرگم چه بر سر فرزندانم می آید؛ این همه مسئولان دم از رسیدگی و توجه به محرومان می زنند، لطفاً آن را عملی کنند و با این کار، بهشت را برای خود بخرند.

,

انتهای پیام/

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه