اخبار داغ

پرداخت شخصیت،اصلی ترین مشکل اکسیدان

پرداخت شخصیت،اصلی ترین مشکل اکسیدان
دانشجوی اردبیلی در یادداشتی به نقد بررسی فیلم اکسیدان پرداخت و نوشت؛اکسیدان از آن دست فیلم‌هایی ست که موفقیت در گیشه به هر قیمتی را به هر متر و معیار سینمایی و هنری ترجیح می دهد. به همین دلیل خود را دنباله رو فیلمهای کمدی سخیف و سطحی قرار می ‌دهد، اما این تمام موضوع نیست.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ابصارخبر، امین فرجی دانشجوی اردبیلی در یادداشت خود به نقد و بررسی فیلم اکسیدان پرداخت و نوشت:اندیشیدن به گیشه می‌ تواند محرک ساخت و پرداخت یک فیلم ناب هم باشد به همین دلیل می‌توان گفت گیشه محوری، به خودی خود مورد نفی قرار نمی گیرد. اما وقتی برای رسیدن به گیشه و فروش قابل قبول، فرم سینمایی را به طور کلی نادیده بگیریم  و به این ببالیم که مخاطبمان به لفاظی های کلیشه ای اروتیکِ دو پهلو بخندد! باید گفت نام این کار فیلمسازی و فعالیت فرهنگی نیست، بلکه در بهترین حالت ممکن نوعی شارلاتانیزم مدرن با تمام شدت و حدت آن است و نتیجه این تفکر و اندیشه یک فیلم ضعیف از منظر سینمایی و هنری و از سویی دیگر فیلمی ارتجاعی به فیلمفارسی می شود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ابصارخبر, ابصارخبر,

اکسیدان از آن دست فیلم‌هایی ست که موفقیت در گیشه به هر قیمتی را به هر متر و معیار سینمایی و هنری ترجیح می دهد. به همین دلیل فیلم حامد محمدی، فرزند منوچهر محمدی خود را دنباله رو فیلمهای کمدی سخیف و سطحی قرار می ‌دهد تا شاید مانند آن‌ ها بتواند گیشه را در تصاحب کامل خود در بیاورد. اما این تمام موضوع نیست.

,

در اولین بخش از نقد فیلم اکسیدان به بررسی سوابق کارگردان آن می‌پردازیم.حامد محمدی ،فرزند تهیه کننده با سابقه سینما منوچهر محمدی است.او متولد سال ۱۳۵۸ در تهران است. حامد محمدی دانش‌آموخته دانشگاه تهران و در رشته حقوق بین‌الملل است. وی فعالیت سینمایی خود را در مقام نویسندگی از سال ۱۳۸۷ و با فیلم طلا و مس آغاز کرد.

,

محمدی در فیلمآن سوی مه به کارگردانی منوچهر عسگری نسب نیز به ایفای نقش پرداخته است.

,

ضعف فیلمنامه و داستان

, ضعف فیلمنامه و داستان,

در دومین بخش از نقد فیلم اکسیدان به بررسی محتوا و داستان این اثر می‌پردازیم.اکسیدان از آن دست فیلم‌هایی ست که موفقیت در گیشه به هر قیمتی را به هر متر و معیار سینمایی و هنری ترجیح می دهد. به همین دلیل فیلم حامد محمدی، فرزند منوچهر محمدی خود را دنباله رو فیلمهای کمدی سخیف و سطحی قرار می ‌دهد تا شاید مانند آن‌ ها بتواند گیشه را در تصاحب کامل خود در بیاورد. اما این تمام موضوع نیست.

,

اندیشیدن به گیشه می‌ تواند محرک ساخت و پرداخت یک فیلم ناب هم باشد به همین دلیل می‌توان گفت گیشه محوری، به خودی خود مورد نفی قرار نمی گیرد. اما وقتی برای رسیدن به گیشه و فروش قابل قبول، فرم سینمایی را به طور کلی نادیده بگیریم  و به این ببالیم که مخاطبمان به لفاظی های کلیشه ای اروتیکِ دو پهلو بخندد! باید گفت نام این کار فیلمسازی و فعالیت فرهنگی نیست، بلکه در بهترین حالت ممکن نوعی شارلاتانیزم مدرن با تمام شدت و حدت آن است و نتیجه این تفکر و اندیشه یک فیلم ضعیف از منظر سینمایی و هنری و از سویی دیگر فیلمی ارتجاعی به فیلمفارسی می شود.

,

طنز کلامی و شوخی‌های جنسی

, طنز کلامی و شوخی‌های جنسی,

در این بخش از نقد فیلم اکسیدان به بررسی طنز‌هاو شوخی‌های به کار گرفته شده در این فیلم می‌پردازیم. فیلم  اکسیدان نمی‌داند در پی چه چیزی در بستر روایی خود دست و پا می زند. از طرفی پشت یک کانسپت با محوریت مهاجرت، خود را پنهان می‌ کند و از طرفی دیگر کوچک ‌ترین توجه ای به مضمون اصلی ندارد و ترجیح می ‌دهد تمام تمرکز خود را بر ساخت فضایی کمیک معطوف کند.

,

نکته جالب توجه، عدم موفقیت فیلمساز در ساخت همین فضاهای کمدی و اگر بهتر بگوییم ایجاد موقعیت های کمیک است. موقعیت کمدی در دل تصویر شکل می گیرد و سپس با همراهی کلام یک صحنه با مزه را خلق می ‌کند اما در اکثر فیلم هایی از این دست در سینمای ایران، طنازی مبتنی بر کلام می ‌شود که آنهم در بهترین حالت خود مبتنی بر شوخی های  بی ‌ربط جنسی زننده ی خارج از متن می شود.
این که با هر چیز و به هر قیمت سعی دارد از مخاطب خنده تراوش دهد، و آنهم به هر قیمت منزجر کننده ای که نه تنها در فرهنگ بلکه درجامعه فعلی ما نیز جایگاهی ندارد بیشتر ما را یاد تعبیر سخیفی از یک کارگردان می اندازد که گفته بود حتی حاضر است شلوارش را هم برای خنداندن مخاطب از پای درآورد.
این مسئله شاید در ابتدا فقط با یک بعد مذهبی دیده شود اما در اصل یک مسئله اجتماعی و یک هنجار اجتماعیست، فیلم بیش از هر چیز در این بعد سعی دارد از مخاطب یک بیمار با ناخودگاه جنسی بسازد که عریان و بی حیا به همه چیز نگاه میکند. و این هنجار اجتماعی حتی برای بیننده ای که در صندلی سینما به سکانس ها میخندد نیز قابل احترام و پر اهمیت است، ولی تازه بعد از دیدن فیلم است که مخاطب میفهمد فیلم ارزش دیدن ندارد. و بعد از این که منتظر لاقل یک کمدی قوی باشد.

,
,
,

این که چرا مخاطب با دیدن این سکانس ها می‌ خندد نیاز به گفتمان روانشناسانه دارد که در این بحث نمی گنجد اما فیلمساز به هیچ وجه نمی ‌تواند از فروش بالای فیلم و خنده مخاطبان خود در یک نامکان انباشته از ناخودآگاه جمعی، برای خود سپر بسازد. هرگز نمی توان با داشتن یک فیلمنامه بی در و پیکر که حتی کوچکترین عناصر فیلمنامه را نا دیده می ‌گیرد فیلمی را ساخت که قابل دفاع باشد. فیلمنامه ای که از همان ابتدا قبل از اینکه شخصیت بسازد بهانه‌ های جهت گیری کنش های کاراکترش را می تراشد که حتی این بهانه‌ها قابل قبول و باور پذیر نیستند.

,

اکسیدان و بدترین فیلم سال

, اکسیدان و بدترین فیلم سال,

مشکل اصلی فیلم اکسیدان ،پرداخت شخصیت است. وقتی شخصیت ساخته نشود نمی توان انتظار شکل دهی و ادراک کنش های کاراکتر را داشت. از طرفی ساخت یک رابطه دم دستی که هیچ چیز از آن نمی‌ بینیم به جز دلبری های تصنعی پشت در بسته اصلاً برای تحریک قهرمان در راستای  تلاش‌ها و اشتیاق افسار گسیخته اش برای پیگیری اهداف کافی و قابل قبول نیست. وقتی ذهن مخاطب برای فهم و درک هدف اصلی قهرمان آماده نباشد و فیلمساز عامدانه همین چند دقیقه را دستمایه توجیه کنش های نامتعارف کاراکترش قرار می‌دهد نتیجه به‌ پس زدن فیلم توسط مخاطب ختم می شود.

,

این‌طور که از ظواهر امر پیداست فیلمساز نه تنها ژانر کمدی را نمی‌ شناسد  بلکه آن را به مثابه لودگی و بی بند و باری می بیند. کارگردانی اثر چیزی نزدیک به فاجعه است. کاراکتر از pov خود وارد کادر می ‌شود و فیلمساز نمی‌ تواند بازی مطلوبی از بازیگرانش بگیرد. تصویر سازی ها و میزانسن به جای طنازی و کمدی نوعی انزجار مشمئز کننده را منتقل می کند. صرف نظر از این که فیلم می‌تواند به فروش دلخواهش برسد یا که خیر، باید اذعان کرد «اکسیدان»، قابلیت‌ این که لقب بدترین فیلم سال ایران را به خود بگیرد به حد چشمگیری همراه دارد.

,

در کل فیلم حرفی برای انتقال به بیننده ندارد، داستانی قوی و قابل پرداخت ندارد و جدا از توهین هایی که به ادیان میکند بلاخص مسیحیت و جدای از فحاشی های سینمایی به روحانیت حتی نقد جاندار و شکل گرفته ای هم ارائه نمیدهد بلکه جز ساختارشکنی لوده گونه ای که شاید از هر ژانگولر و دلقک خیابانی هم بر میآید که البته در ساخت سینما جاکرده است هیچ چیز برای جذب مخاطب هم نداشت... بگذریم که البته طنز مبتذل شاید متاسفانه راحت تر در جامعه ما مخاطب پیدا میکند که حتما باید به دنبال علت های آن در فرصت دیگری بگردیم.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه