کولبران حمل کنندگان اجناسی در مرزها هستند که برای کسب درآمد زندگی خود به این شغل روی آوردهاند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، قبل از این، بحث از کودکان کار و درد و رنج آنها بود، درست است معضلی نیست که به باد فراموشی بسپاریم اما در کنارش یک معضل دیگر وجود دارد که به راحتی از یاد بردهایم یا شاید نسبت بدان بیتفاوت گشتهایم. در جامعه ما کسانی وجود دارند که سن و سالی از آنها گذشته و با این وجود باز هم به دنبال کسب روزی حلال هستند تا بر سر سفره بیاورند و امرار معاش کنند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,اوضاع کاملا متفاوت است کسانی که با کهولت سن و بیماریهای شایعی که امروزه سالخوردگان به طور طبیعی به آن مبتلا میشوند ناچار به کسب درآمد با هر شرایط سخت و در هر وضعیت جوی و در مسیر پر پیچ و خم کوهستانی با ناچیزترین درآمدها هستند.
,کولبران، واژه دردناکی است که ناخود آگاه ذهن ما را به خود مشغول میسازد. کولبری از مشاغل کاذب، طاقت فرسا و دشواری محسوب میشود که میتوان آن را نتیجه عدم توسعه مطلوب و کارآمد در مناطق مرزی دانست که برخی افراد برای کسب درآمد و تامین مایحتاج زندگی به آن مبادرت میورزند.
,این افراد کالاها را بر دوش خود یا با حیوان بارکش از مناطق صعب العبور مرزی به محدوده داخل شهر و روستاهای مرزی حمل میکنند که اساسا گفته میشود فعالیت کولبری دشواریها و خطرات مخصوص به خود را دارد و ریسک بالایی را میطلبد.
,اگر با دید و نگاهی عمیق به این مسئله بیاندیشیم در مییابیم که علت اصلی کولبری به نارساییهای اقتصادی و دشواریهای امر اشتغال باز میگردد. این افراد برای کسب درآمد و روزی حلال به این کار روی آوردهاند و باری از مشقت و سختی را بر دوش میکشند. آنان هر سختی و مشقتی را به جان میخرند زیر آفتاب سوزان و در سرمای استخوان سوز زمستان رفیق کوهستانهای صعب العبور میشوند تا از این طریق درآمدی نصیبشان شود.
,خودش می گوید 60 ساله است به دلیل بیماری همسرش و سخت گذشتن زندگی به این کار تن داده است، پیرمردی که تن خسته و ملال آورش دل آدمی را به رحم میآورد. او از سخت بودن این کار حکایت میکند که باید در هر شرایطی وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد و نزد همسرش از سختی این کار لب باز نکند و سخنی نگوید تا کسی جلودارش برای ادامه این کار نشود.
,او به دلیل سخت بودن بیماری همسرش کارهای منزل و مزرعه را نیز خود بر دوش میکشد و خدا را شکر میکند که هنوز توان در بدن دارد تا خودش کارهای خود را انجام داده و زیر دین کسی نباشد او بیشتر اوقات شکر خدا را بر جای می آورد و لحظهای خدا فراموشش نمیگردد. از جوان مردی کسانی که به این کار مشغول هستند و وی را عاشقانه در مسیرهای صعب العبور یاری می دهند و همواره دعای خیروی پشت سر آنان است.
,باورش سخت است کسانی با این شرایط در چند فرسنگی ما زندگی میکنند و ما از آنان بیخبریم و یا اگر خبر داریم بیتفاوت هستیم و با برچسب غیرقانونی بودن شخصیت و انسانیت آدمی را زیر سوال میبریم در حالی که افرادی که به شغل کاذب کولبری مشغول هستند زیر فقر اقتصادی قامت خم کردهاند و مجبور به ادامه دادن این شغل برای گذراندن امورات زندگی هستند.
,این بخشی از سناریوی غم انگیز معضل تلخ کولبری است که رفاقتی دیرینه با کوهستانها و راههای صعب العبور دارد. کولبری که با قدی خمیده هم چنان در تکاپوست و دوش کشیدن مشقت و سختی را وسیلهی چرخاندن امورات زندگیش ساخته است. به راستی افرادی با چنین ویژگیها تا کی باید به کار کردن خود ادامه دهند؟
,گویا این افراد زندگیشان تعطیلی بردارنیست و تا نفس دارند باید کار کنند تا امورات خود را بگذارند و زیر دین کسی نباشند. پدیدهای که حالا با افزایش جمعیت سالمند و با عنایت به آمار و ارقام که نه بیمهای دارند و نه تحت هیچ سازمانی هستند. معضل کولبری و کارکردن کسانی که سن و سالی از آنها گذشته به شکلی جدیتر از کودکان کار در حال خودنمایی است.
,در این دوره زمانه خیلی چیزها جای خود را عوض کرده است. نیروهای جوان در پس بی شغلی و در جست و جوی کار سر میکنند و ناچار با این گونه شغلهای کاذب روی میآورند که دستمزدشان در مقابل آن همه مشقت و سختی که به جان میخرند بسیار ناچیز است.
,در آن روی سکه هم پیر مردانی که دیگر وقت کار و تلاش از آنها گذشته باید به دنبال تکه نانی حلال برای خود و خانواده شان باشند. افراد سالخورده و سالمند در فرهنگ ایرانی از تقدس و جایگاهی ویژه برخوردار است. بنابراین پدیده کولبران پس از کودکان کار مستحق توجه ویژه مسئولان است اگر تا دیروز مسئله کودکان کار و خیابانی و حضور آنان در سطح کلانشهرها مطرح بود امروز نیز بحث جوانان و مهمتر از آن پیر مردانی است که به علت کفاف ندادن خرج زندگی مجبور به تن دادن به کارهایی با شرایط بسیار سخت در مسیر های پر پیچ و خم کوهستانی و به دوش کشیدن مشقت و سختی هستند.
,این افراد قربانی شرایط بد اقتصادی هستند که ضرورت توجه به آنها بیش از بیش احساس میگردد. این بیانصافی است که این افراد شناسایی نشده و حداقل با مستمری ماهیانه یا با ایجاد شغلهایی آبرومند با دغدغههای کمتری به حیات خود ادامه دهند.
]
ارسال دیدگاه