سردار بزرگ اسلام نامی بود که امام، او را با این نام میشناخت. نامی که حاج سید احمد خمینی آن را اینگونه تفسیر میکند: «او واقعاً آدم فوق العاده ای بود. آدمی بود که در عین اینکه از نظر سواد از کسی کم نداشت از نظر خداشناسی و روح تقوی هم از هیچ کس کم نبود…[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ندای اصفهان– لطیفه سادات مرتضوی/ نامش جزو اولین مجلسیهای شورای اسلامی است؛ از نمایندههای دوره اول تهران در سال ۵۹٫ هر چند سابقه پشت خاکریز بودنش بیشتر از پشت میز نشینی است، اما در کارنامهاش که بگردی سابقه وزارت هم پیدا میکنی.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ندای اصفهان, لطیفه سادات مرتضوی,مرد عمل بود
, مرد عمل بود, مرد عمل بود,از بچههای محله سرپولک تهران است، هوش و استعدادش در مدرسه، او را با بورسیه شاهنشاهی راهی دانشگاه بروکلی آمریکا میکند. وقتی چند سال بعد با ممتازترین درجه علمی، موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما میشود، راهش را به مصر و لبنان و جبهههای جنگی باز میکند؛ آخر آنجایی که حرف دفاع از آرمانهای اسلامی میشود تنها هدفش در زندگی، این رفتار او باید قابل پیشبینی هم باشد. به قول همسنگرانش: «مصطفی یاد گرفته بود مرد عمل باشد نه مرد سخن!»
,در برخی روحیاتش که بگردی میتوانی آثاری از منبر نشینیهایش را پای اساتید سرشناس تاریخی بیابی؛ میگویند نوجوانیاش را پای صحبتهای آیت الله طالقانی و شهید مطهری جوانی کرده. جوانی کردنی که راه و سبک زندگی را هم در درسهای اسلامی آنها پیدا میکند. دورانی که او را در طول تاریخ به یک ملی گرای ورای اسلام گریز تبدیل کرده است. ملی گرایی که برای اسلامی کردن آن گوش به فرمان رهبرش دست به هر اقدامی میزند حتی اگر قرار بر این باشد که پلهای موفقیت دنیویاش را در زندگی، پشت سرش خراب کند و عطای رزق و برق آمریکایی نشینی را به لقایش ببخشد.
,مرد روزهای سخت
, مرد روزهای سخت, مرد روزهای سخت,پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) بود که دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و به همراه بعضی از دوستانش، رهسپار مصر می شود. مدت دو سال، سخت ترین دوره های چریکی و جنگهای پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود. از همان زمان بود که مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی هم به عهده او گذاشته می شود.
,,
بعد از آن با هدف ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند. پایگاهی که با کمک امام موسی صدر از قلب بیروت سوخته تا کوههای بلند جبلالعامل را به لرزه میاندازد و قدرت نظامی صهیونیزم را در برابر رشادتهایش، کوچک و خار میکند. در آنجا سازمان امل را پی ریزی میکند و به عنوان یک چریک تمام عیار در مقابل اسراییل به مبارزه میپردازد.
,و اینجاست که سوسوی نور شمعی کوچک در میان انبوهی از تاریکیها، میشود مختصری از بیان اهدافش در این راه. آنجایی که زیر نقاشی شمع روشن و اسیر در تاریکی مینویسد: «من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسی که دنبال نور است این نور هر چقدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود.» و همین را میکند دلیلی برای کارهای بزرگ و کوچکش. اینجاست که مرد عمل بودنش به عینه نمایان میشود.
,تقوا و تخصص دو رکن جدایی ناپذیر در قبول مسئولیت
, تقوا و تخصص دو رکن جدایی ناپذیر در قبول مسئولیت, تقوا و تخصص دو رکن جدایی ناپذیر در قبول مسئولیت,با پیروزی انقلاب اسلامی بود که ایام لبنان نشینیاش به اتمام میرسد و ۲۳ سال هجرت او را راهی سرزمینش میکند. تخصص کسب کردهاش در این چند ساله او را با فرمان امام خمینی، فرمانده کل قوا میکند. فرماندهی که چه قبل مسئولیت و چه بعد از آن با خودش پیمان میبندد که تجربیات علمیاش را در خدمت سرزمین انقلابیاش بگذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه های پاسداران انقلاب در سعدآباد می کند.
,همین روحیهاش او را کم کم آماده پستهای بالاتری چون وزارت دفاع کشور از سوی رهبری میکند. روحیهای که تقوا و تخصص را در یک قاب برایش دیکته کرده است. تقوا و تخصصی که خودش آن را اینگونه تعبیر میکند: «میگویند تقوا از تخصص لازمتر است. آن را میپذیرم. اما میگویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد بیتقواست.»
,سردار بزرگ اسلام نامی بود که امام، او را با این نام میشناخت. نامی که حاج سید احمد خمینی آن را اینگونه تفسیر میکند: «او واقعا آدم فوق العاده ای بود. آدمی بود که در عین اینکه از نظر سواد از کسی کم نداشت از نظر خداشناسی و روح تقوی هم از هیچ کس کم نبود… از کسانی بود که خیلی به امام اعتقاد داشت… امام را دوست داشت و به امام عشق می ورزید… شخصی بود که نظیرش را در عدم خودنمایی نمی توان سراغ داد. او یاور بیچارگان و مستضعفین بود. دلاوری که سخت از حضور در معارک سیاسی پرهیز داشت. او نمونه آه و سوز و گداز سربازان صدر اسلام بود و به خاطر همین هم امام او را سردار بزرگ اسلام نامیدند.»
,سال ۵۹ بود که با انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده مردم تهران، پایش به عرصه قانون گذاری باز میشود. تصمیماتش برای گرفتن این مسئولیت در مجلس، در محدوده تخصصش خلاصه میشد: «تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، به خصوص در ارتش، تا ساختار گذشته ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود.»
,تقوای کاریاش بعد از مشخص شدن این مسئولیت، رنگ و بوی نیایش را به خود میگیرد. بعد از انتخابش به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، در مناجاتهایش با خدا مینویسد:
,«خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمی توانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.»
,با زدن اولین جرقههای جنگ هشت ساله با عراق، خود را به پشت سنگر میرساند. هر چند در آنسالها از اولین کرسینشینان قانون گذاری در مجلس شورای اسلامی بود ولی حضورش در جبههها را مقدم بر حضورش در مجلس قانون گذاری میداند. حضوری که تعبیر امام در آن زمان از آن اینگونه بود:
,«هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی، و خودنماییهای شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزی و خود را فدای هدف کنی نه هوی، و این هنر مردان خداست.» تعبیری که مخاطبش کسی نبود جز «مصطفی چمران». کسی که در طول زندگی ۵۰ سالهاش ثابت کرد، نور معرفت و پیوستگی به خدا، تنها هدف و راهی است که میتوان در آن مسیر قدم گذاشت و جان خود را فدای آن کرد.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه