اخبار داغ

ردپای عشق در خاطرات یک شهید/پسرم را به یاد علی اکبر(ع) روانه «مرصاد» کردم

ردپای عشق در خاطرات یک شهید/پسرم را به یاد علی اکبر(ع) روانه «مرصاد» کردم
ردپای عشق در خاطرات یک شهید/پسرم را به یاد علی اکبر(ع) روانه «مرصاد» کردم
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از فراهان خبر؛ عملیات مرصاد، آخرین نبرد بزرگ در جبهه‌ غرب میان ایران و سازمان موسوم به مجاهدین خلق بود که در روز سوم مردادماه ۱۳۶۷ آغاز و پس از سه روز پایان یافت.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, فراهان خبر,

در این عملیات ۳۰۲ نفر از رزمندگان میهن به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و در سمت دیگر درگیری، ۲۵۰۰ نفر از فرماندهان و افراد سرشناس سازمان موسوم به مجاهدین خلق به درک واصل شدند. این عملیات یکی از افتخارآمیزترین و موفق‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس است.

,

غلامرضا سلم آباد فراهانی یکی از شهدای این عملیات غرورآفرین اعزامی از شهرستان فراهان بود که شجاعانه جنگید و مظلومانه به شهادت رسید.

,

بعد از ۱۴ سال دعا و نذر و نیاز صدای فرزندی در خانواده سلم آبادی طنین انداز شد. غلامرضا در سال ۱۳۴۹ در روستای سلیم آباد فراهان متولد شد.

,

تا ۶ سالگی سایه پر مهر پدر بر سر غلامرضا بود، با فوت پدر، او مرد خانه شد.

,

از دوران نوجوانی مسئولیت پذیری در وجودش نمایان بود، در نوجوانی کمک حال مادر بود و در کنار درس و تحصیل لحظه ای از مادر و خواهرانش غافل نبود.

,

چهره نورانی، قلب پاک، بر خورد متین و زبان گویای او شخصیتی برجسته و قابل توجه ایجاد کرده بود به طوری که هر کس در اولین برخورد مجذوبش می شد.

,

شهید سلم آبادی که با عشق به خدا و ائمه اطهار پرورش یافته بود و علاقه بسیاری به امام(ره) داست؛ همواره برای ارشاد و راهنمائی افراد اهمیت فراوانی قائل می شد و بخاطر بی تکلف بودنش مردم او را دوست داشتند.

,

سرانجام این شهید بسیجی از زندان خاکی تن، تاب دوری معشوق و معبود را از دست داد و روح بلندش در مکتب شهادت  از بین خلق به میان بهترین بندگان خدا عاشقان شتافت.

,

مادر شهید از خاطره آخرین اعزامش می گوید

,

وقتی غلامرضا از رفتن به جبهه گفت، سعی کردم با یادآوری سرپرستی خواهرانش او را از رفتن منصرف کنم اما در جوابم گفت؛«سرپرست شما خدا هست، آن که جان داده خودش نگهبان است».

,

همیشه در کمک به دیگران و جبهه های جنگ پیش قدم بود، حقوقش را که می گرفت از آن هدیه ای برای خواهرانش تهیه می کرد و مابقی را به جبهه ها کمک می کرد.

,

یک بار زمانی که غلامرضا برای مرخصی آمده بود، به غلامرضا گفتم که برایش به خواستگاری برویم، شهید در جوابم گفت؛« برادرانم در زیر خاک و خون در جبهه ها برای اسلام جان می دهند، من در این شرایط به فکر ازدواج باشم، بماند برای موقعیتی دیگر».

,

همواره به خواهرانش در مورد حجاب سفارش می کرد و چادر را حجاب کامل می دانست و به حفظ چادر حضرت زهرا(س) تاکید داشت.

,

در آخرین اعزام غلامرضا، همراهش تا سر کوچه رفتم، دل کندن از او برایم سخت بود اما همان لحظه به یاد امام حسین(ع) افتادم که اجازه میدان رفتن به جوان رعنایش را داد، من هم غلامرضا را به یاد حضرت علی اکبر(ع) بدرقه جبهه کردم.

,

غلامرضا سرباز ولایت بود و عشق به ولایت در زندگیش موج می زد و همواره به ما هم سفارش می کرد؛«که سرباز ولایت باشید، مبادا از ولایت غافل شوید» در وصیت نامه اش هم نوشته بود؛ «کسانی که مخالف ولایت هستند در تشیع جنازه من شرکت نکنند در غیر این صورت روح من در عذاب است».

,

این شهید والامقام در ۵ مردادماه سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد به فیض شهادت رسید و در مزار شهدای روستای سلیم آباد به خاک سپرده شد.

,

, ,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه