اخبار داغ

گفتگو با آزاده دفاع مقدس؛

۴۰ روز گرسنگی به جرم پاره کردن عکس صدام

۴۰ روز گرسنگی به جرم پاره کردن عکس صدام
سیف الله ملایی یکی از هزاران اسوه صبر و ایثار گفت: امروز باید تلاش کنیم گنجینه ارزشمند دوران دفاع مقدس را به نسل جوان و نسل‌های بعد انتقال دهیم تا جوانان با بهره‌گیری از آن به درجات رفیع برسند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از  سلام لردگان؛ جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس که دوره خدمت مقدس سربازی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سپری کرده ضمن بیان خاطرات و تجربیات خود از این دوران مقدس به گفتگو با خبرنگار سلام لردگان پرداختند.
 
 آقای مولایی در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
سیف الله ملایی متولد سال 1346، ساکن شهرستان لردگان، متأهل و دارای 4 فرزند هستم.
 
درچه سالی و چگونه به جبهه اعزام شدید؟
از سربازان سپاه بود، در تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم پس از پایان آموزشهای نظامی در پادگان امام حسن (ع) شهرکرد در 18 تیرماه 1364 به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدم و بعد از گذشت دو ماه سربازی در منطقه ی انرژی اتمی اهواز جزء غواصان خط شکن گردان یونس اعزام شدم.

درچه روزی و چگونه به اسارت عراقی‌ها درآمدید؟ 
پس از یک سال حضور در جبهه در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ در عملیات کربلای ۴ در هنگام غواصی توسط نیروهای رژیم بعثی عراق، شب عملیات کربلای ۴، از ناحیه کمر و زانو مجروج شدم به اسارت دشمن درآمدم و در بصره روزهای سختی گذرانده ام.
 
 
خاطراتی از دوران اسارت و برخورد بعثی ها در زمان اسارت با شما چگونه بود؟
یک روز عکس صدام را در آسایشگاه، بالای سرمان چسباندند، بلافاصله، عکس صدام را پاره کردیم که بعد توسط نیروهای صدام من و چهار نفر از اسرا را به سلول های زیر زمینی به مدت ۴۰ روز زندانی و شکنجه کردند، و زیر شکنجه های طاقت فرسا یکی از دوستان ما را با اتوی داغ بعثی ها به شهادت رسید.
پس از قریب به چهار سال اسارت در روز ۲۶ آذر ماه سال ۶۹ قدم به خاک میهن اسلامی گذاشت و خاطرات زیادی از دوران اسارت دارد.

این آزاده سرافراز اظهار داشت: در زمان اسارت نیروهای دشمن به‌ صورت وحشیانه و خشونت های از جمله پرتاب سنگ، دمپایی ، گوجه و سایر اشیاء دیگر اسرا را شکنجه و آزار و اذیت می دادند .

وی در خصوص یکی از خاطرات خود اظهار داشت: بعد از خشونت هایی که بر ما داشتند ما را به اردوگاه ۱۱ بردند و بعد از چند ماه آزار و اذیت در اردوگاه یک روز عکس صدام را بالای سرمان چسباندند و در آن زمان ما در اردوگاه و در بند ۴ در اتاق ۳ بودیم عکس صدام را پاره کردیم که بعد توسط نیروهای صدام من و چهار نفر از اسرا را به سلول های زیر زمینی به مدت ۴۰ روز زندانی و شکنجه می دادند .

وی به شهادت چند تن از رزمندگان در روزهای نخست اسارت اشاره کرد و گفت: یکی از بچه های اردوگاه را با اتو تمام بدنش را سوزاندند و یکی دیگر از بچه ها که نامش محمد بربری از بچه های مشهد بود آنرا به شهادت رساندند. من و آقای حسن فاطمی که اهل اصفهان بود بعد از ۴۰ روز در سلول های انفرادی و با سخت ترین شکنجه ها و  درد گرسنگی و تشنگی و بدون لباس به ارودگاه ۱۶ فرستادند و بعد از گذشت چهار سال به کمک حق تعالی و پیروی از دستورات رهبری و خیر اندیشی امام (ره) به وطن برگشتیم .


از حس و حال زمان آزادی و بازگشت به ایران برایمان توضیح دهید؟
من در تاریخ ۲۶ آذر ماه سال ۶۹ آزاد شدم. هوای وطن، بوی خاکش وسوسه عجیبی دارد. شوق دیدار حال آدم را دگرگون می کند فقط آنان که اسیر و در بند بودند می دانند من چه می گوییم.
در لحظه ورود همه آزادگان سجده شکر بر خاک میهن عزیزمان به جا آوردند. حس و حال عجیبی بود. بازگشت به وطن پس از  سالها اسارت.
 
آقای مولایی درپایان اگر صبحتی دارید بفرمایئد؟
خدا را شکرمی کنم که نقشی هرچند اندک در دفاع از مرز و بوم  کشور عزیزم ایران داشته‌ام. افتخارمی کنم که یک ایرانی و سرباز امام خمینی «ره» بوده ام

امروز باید تلاش کنیم گنجینه ارزشمند دوران دفاع مقدس را به نسل جوان و نسل‌های بعد انتقال دهیم تا جوانان با بهره‌گیری از آن به درجات رفیع برسند.

انتهای پیام/ 

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,  سلام لردگان؛, سلام لردگان,
,
, آقای مولایی در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟,
,
,
, درچه سالی و چگونه به جبهه اعزام شدید؟,
, .,
,
, درچه روزی و چگونه به اسارت عراقی‌ها درآمدید؟,
, .,
,
,
, خاطراتی از دوران اسارت و برخورد بعثی ها در زمان اسارت با شما چگونه بود؟,
, .,
, .,
,
, .,
,
, .,
,
, .,
,
,
, از حس و حال زمان آزادی و بازگشت به ایران برایمان توضیح دهید؟,
, .,
, .,
,
, آقای مولایی درپایان اگر صبحتی دارید بفرمایئد؟,
,
,
,
,
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه