غرب برای تحقق اهداف خود و حفظ منافع مادی خویش چهره اسلام را منفور و این آئین زنده را مکتبی ارتجاعی می نمایاند به گونه ای که انگار احکام آن منحصر به عبادت و مسجد است تا امّتها و حتی مسلمانان را از گرویدن و پایبند بودن به اسلام باز دارد و بی هیچ دغدغه و مقاومت بار ستم و بردگی بردوش آنان گذارد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز-علی طاووسی/ جهان غرب به اسلام تهمتها و نسبتهایی روا میدارد که در حقیقت خود شایسته آنهاست، و نیز آنچه که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد را به خود نسبت میدهند، و در معارف والای اسلامی شبهه وارد کرده، ارزشهای آن را مسخ شده، و نظرات گرانبهای آن را غیر معتبر میشمرند تا اسلام از صحنه رهبری و اداره جامعه خارج شود، و خود یکه تاز صحنه سیاست شوند و آن گونه که خود میخواهند زمام قدرت را در جهان به دست گیرند، و مستبدانه حکم برانند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صاحب نیوز,
اما شاهدیم نتیجه آن شد که گروهی بی ایمان بر آبهای آزاد دنیا تسلّط یافتند، رباخواران تجارت را در انحصار خود در آوردند، و آنانکه به جز ماده به چیزی عقیده نداشته و به امری نمی اندیشند امروز بر همه چیز حکم میرانند، و حتی همان کسانی که به دروغ پرچم آزادی خواهی را به دوش کشیده، و خود را حامی آن میدانند، آزادی و آزادی خواهان را در هر کجا که بیابند سرکوب میکنند. براستی سلطه غرب جز استبداد و استثمار و خونریزی و… تا کنون ثمره دیگری دربر نداشته است؟!
و آنها برای نجات بشریت از ناگواری ها و فجایع روزافزون تا کنون چه کرده اند؟! آیا اکتشافات و اختراعات به تنهایی موجب سعادت انسان میشود؟! رهبری منحرف و سلطه ظالمانه آنها بر جامعه جهانی تا به حال چه تبعاتی دربر داشته، و تا به کی باید بشریت با تحمّل و خونریزی و زندگانی از هم گسیخته اش تاوان رهبری آنها را بپردازد؟! البته بحث در اختراعات و نوآوریهایی که تنها در جهت رفاه و خدمت به بشر میباشد نیست، بحث و سخن پیرامون حاکمیت ظالمانه صاحبان تکنولوژی و صنعت بر دنیاست، و اینکه اصولاً چه ارتباطی میان پیشرفت صنعتی و اقتصادی و رهبری جامعه بشری وجود دارد؟ غرب صنعت و تکنولوژی را که میبایست در مسیر توسعه و سازندگی قرار دهد، برای نابودی و ویرانی در مسیر اقتدار خود به کار گرفته است، و تا آنجا پیش رفته که امروز خود جوامع غربی نیز ازاین سلطه و اقتدار نابخردانه در فغانند. بشریّت را گرفتار گرداب جنگها، کودتاها، آشوبها، فتنهها ودروغ پردازیهای خود ساخته اند، و آتش کینه و بغض و نفرت را در انسانها برافروخته اند تا آنجا که برادر به خصومت با برادر خویش برخیزد.
در حالی که همه پیامبران الهی و مصلحان و پیشوایان دینی از بدو خلقت آدم تا کنون با جدیّت تمام سعی در آن داشتند شعله خانمان سوز جنگ و دشمنی را در انسان خاموش سازند، و غرائز و شهوات گریزپای او را با تربیت و آموزش رام کنند. آیا سیل جنایت و فسادی که امروز دنیا به یُمن اقتدار و سلطه غرب به چشم میبیند، دلیل شایستگی آنان برای اداره جهان است؟ آیا رشد و تعالی انسانها که در نتیجه هدایت و ارشاد پیامبران و ادیان آسمانی است، جرم تلقی میشود که اکنون میبایست احکام و قوانین انبیاء و ادیان از صحنه زندگی کنار گذاشته شود؟! با این همه چنان در
دنیا هیاهو به راه انداخته اند که ما بشریّت را از ظلمت و تاریکی به نور رهنمون کرده، و آدمی را از عبودیّت و بندگی آزاد ساخته ایم! آیا سعادت و عدالت و آزادی مورد ادعای غرب، همین است که امروز در گوشه گوشه جهان پهناور شاهد آن هستیم؟!
کوتاه سخن آنکه غرب سرمایه دار و شرق کمونیست برای تحقق اهداف خود، و برای حفظ منافع مادی خویش با به خدمت گرفتن مشتی قلم به دست و یاوه گوی مزدور بر آن شدند تا چهره دلنشین اسلام را مخدوش و منفور، و این آئین زنده را مکتبی ارتجاعی و خشک بنمایانند، و احکام آن را منحصر به عبادت و مسجد و نیایش و گلدسته معرفی کنند، تا امّتها و حتی مسلمانان را از گرویدن و پایبند بودن به اسلام باز دارند، و آنگاه فریب خوردگان سرگردان و بی پناه را به ظلمت و تباهی کشانند، و بی هیچ دغدغه و مقاومت بار ستم و بردگی آنان را بردوش کشند.
اینک هیچ راه نجاتی فرا روی گرفتاران در چنگال بی عدالتی و ظلم و جوری که دنیای غرب برای انسانها به ارمغان آورده وجود ندارد، جز بازگشت به دستورات نورانی انبیاء (علیهم السلام) و آنچه که از وحی سرچشمه میگیرد، و بازگشت به احکام قرآن و روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام).
تنها راه بازگشت سعادت و آرامش و آزادی و رفاه، پایبند شدن و تبعیت دقیق از دستورات شریعت نبوی (ص) است، و تنها قرار گرفتن در این شاهراه است که امنیت و صلح و برادری از میان رفته را به محفل بشریت باز میگرداند.
در این مختصر به گونه ای سریع و گذرا به بررسی گوشه ای از آزادیهای اسلام خواهیم پرداخت. آزادیهایی که نیاکان ما در طول سیزده قرن گذشته از آن بهره مند بودند. زمانی که قانونشان قرآن و منهجشان سنّت مطهّر معصومین (ع) بود. و تا یک قرن پیش هم که هنوز پای استعمارگران به سرزمینهای اسلام باز نشده بود، حاکمیت قوانین اسلامی و سعادت حاصل از آن و نعمت آزادی کاملاً هویدا بود. امّا با ورود آنها اسلام از مسلمانان گرفته شد، و بردگی و بندگی را جایگزین آن ساختند. و کاملاً واضح است که در این مختصر در بیان آزادیها از غرب سرمشق نمی گیریم و خود را از نظرات آنان بی نیاز میدانیم، زیرا آنچه مهم است نظر اسلام در باره آزادی است تا خوانندگان گرامی خود وضعیت موجود در سرتاسر کشورهای اسلامی را با قوانینی که اسلام برای ما وضع کرده مقایسه کنند و خود به قضاوت بنشینند که آیا اسلام دین آزادی است، و آزادی و سعادت بشر را تأمین میکند، یا قوانین حاکم بر تمامی کشورهای اسلامی که همه آنها ارمغان غرب است، آزادی را به بشریت ارزانی میدارد؟
آزادیهای عمومی در اسلام
آزادیهای عمومی جهان خلقت همواره رو به سوی پیشرفت و نظمی برتر گام بر میدارد، و شرائط و امکانات تکامل برای هر آفریده ای مهیا گشته، که در این میان انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. آفریدگار هستی ابزار و استعدادهایی به انسان عطا فرموده، و هر آن چه که پیرامون اوست همچون: دریاها و رودخانه ها، کوهها و دشتها و معادن، و در یک کلام طبیعت را در اختیار او قرار داده است.
و اگرچه حرکت کمالی بشر و استعدادهای او محدود است، ولی اگر انسان در استفاده از همین امکانات پیرامون خود آزاد باشد، و جامعه و محیط وی را یاری دهند، و خود نیز لیاقت و شایستگی لازم را بروز دهد، شاهد رشد و توسعه حیات بشری و رونق بیشتر تمدّن خواهیم بود، امّا اگر شرائط لازم فراهم نشود، و زمینه ترقی و تعالی از بین برود، حیات و زندگی پژمرده و بی روح، تمدّن از درون پوسیده، و جامعه سست و بی حرکت باقی میماند.
طبیعی است که تنها ایجاد محیط مناسب برای رشد آزادیهای فردی و اجتماعی کافی نیست، چرا که بسیاری از آزادیها باهم تعارض دارند؛ آزادیهای افراد با یکدیگر، منافع فرد با جامعه، و موارد بسیاری دیگر هم خوانی ندارند، و غالباً این قبیل تضادها خود موجب نابسامانی وتنش در جامعه گشته و نیروها را به هم مشغول میسازد تا آنجا که مسیر پیشرفت مسدود میشود، و اینجاست که ضرورت برخورداری هر حرکت و کاری ازنظم و حدود و قوانین صحیح و معقول در کنار نیرو و جنبش و ابزارهای لازم و کارآمد، نمایان میشود. در مثال هواپیما که برخوردار از نیرویی قوی است میتواند تشبیه زیبایی برای آزادی باشد، که اگر عیبی در بدنه، موتور، یا کوچکترین نقص فنّی در سیستم پیچیده آن وجود داشته باشد، قادر به پرواز نخواهد بود، همان طور اگر تمام تجهیزات آن سالم و کامل باشد، امّا بدون هماهنگی و برنامه ریزی صحیح آن را به پرواز درآورند، نه تنها محکوم به سقوط و متلاشی شدن است که میتواند خرابیها و خطرات بسیاری ببار آورد،
آزادی نیز اینگونه است که میبایست در آن دو جنب مورد دقّت و رعایت کامل قرار گیرد:
۱ زمینه سازی برای توسعه آزادی.
۲ تعریف و تعیین حدود آزادی با تکیه بر قوه منطق و خرد و برهان.
که این دو از وظایف سنگین رهبری جامعه در مسیر رشد و توسعه میباشد، و اسلام به هردو جنبه نظر دارد، که این آئین نه تنها ترسیم کننده خطوط کلّی و در عین حال دقیق آزادی است، بلکه مدافع و حامی آزادی میباشد.
از دیدگاه اسلام هرگونه کوته بینی و خشک نظری ممنوع، و تجاوز و تعدّی در حوزه آزادی حرام شمرده شده، و با بیانات روشن و شیوا فریبکاران و تحریف کنندگان مفهوم آزادی را رسوا کرده است.
حال آنگونه که به نظر میرسد، تحقق واقعی و نه ظاهری و شعارگونه آزادی در جامعه و حکومت اسلامی تنها مبتنی بر تحقق دو بنیاد اساسی در جامعه امکان پذیر است:
۱ دارا بودن کفایت سیاسی حاکمان ورهبران جامعه از هر منظر.
۲ کمک کردن مردم جامعه رهبران وحاکمان خود،
که این مورد تحقق پیدا نمیکند مگر به آزادی بیان برای مردم جامعه
زیرا در اصل مردم یک جامعه هستند که سرنوشت یک جامعه را رقم می زنند
البته این آزادی وفرهنگ صحیح آن منوط به سیاست صحیح حاکمان خواهد بود.
در این رابطه مباحث ومطالب زیادی است نزد متفکران ودانشمندان که فعلا در این مختصر به آن نمی پردازیم وفقط اشاره ای کوتاه داشتیم.
,
نمونه هایی از آزادی از دیدگاه اسلام
دین اسلام، بهترین و بیشترین آزادى را براى جامعه به ارمغان آورده، که جهان امروز با تمدن به ظاهر پیشرفته و اعلامیهٴ حقوق بشر، خواب آن را هم ندیده است، اسلام همان گونه که مردم را از چنگال بندگى و بردگى اوهام و خرافات آزاد ساخت، به آنان آزادى انتخاب عقیده و فکر و آزادى اظهار و اثبات آن را داده است، مشروط بر اینکه مخرّب و مسموم نباشد و به اخلاق و عفّت عمومى لطمه نزند، اسلام پیروان خود بلکه دیگر انسانها را از تمام آزادی هاى مدنى برخوردار کرده است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-آزادى در کسب و تجارت، هر فردى از افراد جامعه مى تواند هر کالایى که بخواهد وارد یا صادر کند و هیچ گونه منعى براى او نیست، نه گمرکى در بین است و نه عوارضى، نه شرط و شروط و قوانین دست و پاگیر و محدود کننده اى، مگر درمورد کالاى حرام که اسلام اجازهٴ خرید و فروش آن را نمى دهد، مانند شراب فروشى، ساختن آلات قمار و کارخانه مشروب سازى؛
همچنین به پیروان خود، معامله اى را که پاى ربا در آن باشد اجازه نداده است، زیرا رباخوارى ربودن دسترنج دیگران است، از طرفى کاسب حق احتکار و ذخیره کردن کالاهاى خوراکى که مورد نیاز جامعه است را ندارد و اجازهٴ غش و تقلّب در اجناس نیز به وى داده نشده است.
۲- آزادى کشاورزى، هر مسلمانى مى تواند از زمین هاى بایر به هر مقدارى که مى خواهد کشت کند: (من أحیى أرضا میته فهى له) هرکس زمین بایرى را زنده و آباد کند آن زمین در اختیار و ملک اوست، البته مسألهٴ احیاء مشروط است به این که سبب تضیع حق دیگران نگردد، بنا بر این در اسلام مسأله اى به نام (اصلاحات ارضى) به شکلى که امروزه شرق و غرب، کشورهاى جهان سوّم را به آن مشغول کرده اند نیست.
۳ آزادى عمران، آبادانى و ساختمان، در اسلام هر شخصى مى تواند زمین را به نحوى که مى خواهد آباد کرده و مسکن بسازد، به شرط آنکه تجاوز به حق دیگران نکند و از نظر اسلام هیچ گونه عوارضى نسبت به کارهاى ساختمانى تعلّق نمى گیرد و دولت اسلامى حق دریافت حتّى یک ریال بابت زمین یا ساختمان و یا تحت عناوین دیگر را ندارد.
۴ -آزادى صنعت، هر مسلمانى آزاد است بدون هیچ شرایطى هر نوع کالاى صنعتى را تولید کند، مگر تولید محرّمات مانند مشروب سازى و..
۵- آزادى انتخاب شغل و کار، مانند شکار، ماهى گیرى، استخراج معادن و تصرف و به دست آوردن چیزهایى که حلال است و دولت اسلامى حق جلوگیرى یا گرفتن عوارض و یا ایجاد موانع را ندارد.
۶-آزادى مسافرت، رفت و آمد و انتخاب مسکن، هر فردى در انتخاب کشور و خانه، آزادى دارد و سفر به هر کشور و منطقه اى نیز حق اوست و مسألهٴ رنگ، زبان، نژاد هیچ گونه امتیازى نمى آورد و با وجود این آزادی ها موضوع کارت شناسایى، شناسنامه، گذرنامه، ویزا، دفترچه اقامت، روادید و… معنى ندارد، مگر شرایط و مشکلات خاصى اقتضاى بعضى از آن را بنماید و مورد تأیید شوراى فقهاى مراجع قرار گیرد.
۷- آزادى فعالیت هاى اجتماعى به استثناى آنچه که اسلام حرام کرده که محرمات بسیار کم بوده و در اثر آزادى فعالیت در اسلام، هر فرد یا گروهى از آزادى کامل بیان، قلم، جمع آورى کمک هاى نقدى، تهیه و تاسیس روزنامه و… بهره مند خواهد بود.
۸- آزادى در کارهاى فنى و حرفه اى، هرکس به هرکار و حرفه اى که مایل است و در آن سر رشته دارد (مگر کارهاى حرام) مى تواند مشغول شود بدون آنکه نیازى به کسب اجازه یا دریافت پروانه اى باشد. به این ترتیب دولت و مردم از شرّ این ادارات راحت شده و هزینه هاى بىمورد و حقوق کارمندان اضافى، صرف جهات عمرانى و پیشبرد فرهنگ مردم خواهد شد.
این بود نمونه ای از آزادی که دین اسلام برای تمام بشریت به ارمغان نگه داشته است؛ امید آنکه ما مسلمانان و بلکه همه انسان ها به آن جامه عمل بپوشانیم.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه