اخبار داغ

آزاده سرافراز قزوینی در گفت‌و‌گو با شاخص؛

بیش‌از ۱۰ سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ رحلت امام خمینی(ره) تلخ‌ترین خاطره در دوران اسارتم بود

بیش‌از ۱۰ سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ رحلت امام خمینی(ره) تلخ‌ترین خاطره در دوران اسارتم بود
آزاده سرافراز قزوینی با بیان اینکه بیش‌از 10 سال در اسارت رژیم بعث عراق بوده است گفت: تلخ‌ترین تاریخ دوران اسارت همه اسیران رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) بود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از شاخص، روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, شاخص، ,

همان‌هایی که جان خود را کف دستشان گرفتند و برای دفاع از وطن و ناموس به مناطق جنگی اعزام شدند و در این میان عده‌ای طعم شیرین شهادت را چشیدند و برخی هم اسیر دژخیمان بعثی شدند.

,

به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و گرامیداشت یاد مردانی که تمام هستی خویش را برای حفظ کیان انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در طبق اخلاص گذاشتند به مصاحبه با آقای حسین قاصدی یکی از آزادگان سرافراز استان قزوین پرداختیم.

,

, , ,

درچه سالی و از کجا به جبهه اعزام شدید؟

,

در دوم مهرماه سال ۵۹ به صورت داوطلب از ژاندارمری برای دفاع از کشور به جبهه رفتم که آن زمان ۲۲ سال سن داشتم و فرزند اولم ۲ ساله بود.

,

از نحوه اسارت خود برایمان بگویید.

,

در پاسگاه فکه تا جایی که امکان داشت با عراقی ها جنگیدیم اما دشمن مناطق را تحت کنترل خود درآورده و تعداد ادوات و نفرات آن‌ها بیشتر از نیروها و تجهیزات ما بود، از این رو تصمیم گرفتیم در قالب گروه‌های ۴ الی ۵ نفره به سمت پناهگاه‌ها بازگردیم.

,

من به همراه سه نفر از رزمندگان به سمت تپه الله اکبر راه افتادیم و حدود ۳ شب و ۴ روز طول کشید که به آن مکان رسیدیم غافل از این که عراقی‌ها آنجا را تصرف کرده بودند و زمانی که به تپه رسیدیم توسط نیروهای دشمن محاصره و به اسارت درآمدیم.

,

چند سال در اسارت بودید؟

,

حدود ۱۰ سال در اردوگاه‌های مختلف اسیر دشمن بعثی عراق بودم.

,

, , ,

از شکنجه‌هایی که در دوران اسارت متحمل می‌شدید توضیح دهید.

,

بعثی‌ها با هر بهانه‌های ما را زیر شکنجه‌های مختلف می‌گرفتند و عادت داشتند هفته‌ای چندبار بچه‌ها را از اردوگاه‌ها بیرون کرده و وسایل را بازرسی کنند، به طوری که ما ساعت‌ها زیر آفتاب سوزان می‌ماندیم.

,

بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگویید؟

,

بدترین روزها که زیاد بود و در واقع همه روزها و ساعت‌های اسارت سخت ترین لحظه‌های زندگی برای اسرا به شمار می‌رفت اما تلخ‌ترین خاطره مربوط به رحلت حضرت امام خمینی (ره) است که با شنیدن این خبر همه بچه‌های اردگاه به مدت ۳ روز سکوت کرده بودند به طوری که جز صدای کشیده شدن دمپایی‌ها روی زمین و قدم زدن‌ها صدای دیگری به گوش نمی‌رسید و فضای غریبی بر اردوگاه‌ها حاکم بود تا زمانی که حضرت آقا به رهبری انقلاب منصوب شدند.

,

چه سالی به ایران برگشتید و چگونه از خبر آزادی خود مطلع شدید ؟

,

در بیست و چهارم مردادماه خبر تعویض اسرا از طریق شبکه‌های ملی اعلام شده بود که ۲ روز بعد از آن به ایران بازگشتیم.

,

اگر دوباره جنگ شود به جبهه می‌روید ؟

,

برای حفظ ناموس، وطن و دین خود با تمام وجود بار دیگر به جبهه‌های جنگ می روم تا جانم را تقدیم انقلاب کنم.

,

, , ,

از فضای اردوگاه و فعالیت‌هایی که داشتید برایمان بگویید.

,

بعثی‌ها با برگزاری مراسمات مختلف حتی نماز جماعت هم مخالف بودند از این رو سعی می‌کردیم برنامه‌های خود را مخفیانه انجام دهیم که در این زمینه سیدآزادگان مرحوم ابوترابی محور اصلی تمامی اردوگاه‌ها بودند و با روحیه خستگی‌ناپذیر خود رهبری اسرا را برعهده داشتند.

,

نقش امام خمینی (ره) در جبهه‌های جنگ برای رزمندگان چگونه بود؟

,

نقش امام (ره) قابل وصف نیست چرا که امام راخل یک حجت کامل برای رزمنده‌ها بود که تمام فرمایشات ایشان را عملی می‌کردند.

,

پس از آزادی و بازگشت به کشور چه کار کردید و چطور روزگار گذراندید؟

,

بعد از آزادی به مدت بیش از یکسال در نظام خدمت کردم و بعد از آن بازنشسته شدم.

,

چگونه می توان روحیه نسل گذشته را به نسل بعد منتقل کنیم؟

,

به نظر من به‌روز نمودن فرهنگ و خورده فرهنگ‌ها می‌تواند نسل جدید را به نسل گذشته گره بزند و با فیلم‌ها و یا نوشتن خاطر‌ات جنگ، آن‌ها را با فضای آن دوران آشنا کرد و همچنین بازگو کردن سرنوشت انقلاب دیگر کشورها و انقلاب اسلامی موجب می‌شود جوانان بیشتر قدر نظام و انقلاب خود را دانسته و درک کنند امنیتی که امروز دارند مدیون خون شهدا است.

,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه