اخبار داغ

قصه‌های تلخ و شیرین اسارت

قصه‌های تلخ و شیرین اسارت
بیست و ششم مردادماه یادآور بازگشت عزتمندانه آزادگان به میهن اسلامی در سال ۱۳۶۹ و فرصتی برای یادآوری رشادت‌های این اسوه های مقاومت است، لحظاتی را با آزادگان سرافراز ساوجی به گفتگو نشستیم تاخاطرات تلخ و شیرین آنان را بشنویم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نارخبر، ۲۶ مردادماه یادآور بازگشت عزتمندانه آزادگان به میهن اسلامی در سال ۱۳۶۹ و فرصتی برای یادآوری رشادت‌های این اسوه‌های مقاومت است. و چه زیبا بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی فرمود که «اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی اند و احرار جهان آن را زمزمه می کنند».

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نارخبر،, نارخبر،, نارخبر،,

این روز فرصتی شد تا با دو آزاده سرافراز ساوجی لحظاتی را به گفتگو بنشینیم.

,

عشق به زیارت و پابوسی سالار شهیدان همه را هیران کرده بود

, عشق به زیارت و پابوسی سالار شهیدان همه را هیران کرده بود, عشق به زیارت و پابوسی سالار شهیدان همه را هیران کرده بود,

جهانگیر معصومی آزاده و جانباز ۳۰ درصد اهل روستای ورکبار ساوه است که مدت ۵ سال را در اسارت نیروی بعثی به سر برده است.

,

وی به بیان خاطراتی از روزهای اسارت پرداخت و گفت: سال ۶۴ در پاتک نیروهای بعثی در منطقه کله‌قندی به اسارت درآمدم و از مدت پنج سالی را که در اسارت بودم سه سال در الرمادی و دو سال را در تکریت عراق اسارت کشیدم.

,

این آزاده ساوجی یکی از خاطرات تلخ روزهای اسارت را خبر جانسوز ارتحال حضرت امام خمینی عنوان و کرد و گفت: حضرت امام خمینی(ؤه) شخصیتی بود که حتی رسانه های عراقی نیز به خود اجازه توهین به شخصیت ایشان را نمی دادند و با وجود اینکه تجمعات دونفری هم در اردوگاه  ممنوع بود ولی در آن روزها به ما اجازه دادند تا مراسم قرائت قرآن برگزار کنیم.

,

معصومی به یکی از خاطرات شیرین دوران اسارت هم اشاره کرد و گفت: پس از اعلام آتش بس و پایان جنگ تحمیلی ۸ ساله قرار شد ما را برای اولین بار به زیارت عتبات عالیات ببرند، آن شب تا ساعت صبح نخوابیدیم، لحظه حرکت همگی متعجب بودیم حتی در اتوبوس هم با یکدیگر صحبت نمی‌کردیم، همه مشغول خواندن دعا بودند به محض اینکه رسیدیم همه خودشان را روی خاک انداختند و سینه خیز به زیارت امام حسین(ع) رفتیم.

,

وی ادامه داد: بعثی ها به زور می‌خواستند بچه‌ها را بلند کنند خیلی دوست داشتند ما را به باد کتک بگیرند ولی در ملأعام نمی توانستند این کار را انجام دهند. اما وقتی به سرداب حضرت ابوالفضل(ع) رسیدیم پشت لباس اسرا علامت گذاری کرده بودند و بعد از آن شروع به کتک زدن بچه ها کردند.

,

معصومی یادآوری کرد: یکی از خاطرات بد این بود که در حیاط اردوگاه وقتی به یک سرباز بعثی می رسیدیم باید حالت رکوع خم می شدیم و در داخل آسایشگاه هم وقتی برای سرشماری می آمدند باید به حالت سجده می شدیم که این امر خیلی آزار دهنده بود، هیئت صلیب سرخ  را در جریان گذاشتیم و بعد هم با هماهنگی دیگر اسرا از این کار امتناع نمودیم در نهایت موفق شدیم این قانون را در اردوگاه لغو کنیم.

,

آزادگان ساوه

, آزادگان ساوه,

سختی دوران اسارت روحیه مقاومت را تضعیف نکرد

, سختی دوران اسارت روحیه مقاومت را تضعیف نکرد, سختی دوران اسارت روحیه مقاومت را تضعیف نکرد,

سهراب تهمتن یکی دیگر از آزادگان ساوجی به بیان خاطرات خود پرداخت و گفت: یک بار لحظه‌ای که تیمسار عراقی کنارم ایستاده بود گفتم "صدام کافر" که او متوجه شد و مرا کتک زد و باعث شد از ناحیه سر آسیب ببینم.

,

وی به وقوع جریان اشاره کرد و ادامه داد: مترجم عراقی می خواست اطلاعاتی از وضعیت ایران و نظر ملت ایران کسب کند، قول داد که هرچه را می گویم ترجمه نکند؛ به او گفتم:« ایرانی ها، عراقی ها را کافر نمی دانند ولی می گویند «صدام» کافر است» که تیمسار متوجه شد و مرا کتک زد و باعث شد از ناحیه سر آسیب ببینم.

,

این آزاده با اشاره به جمعیت ۴۵ هزار نفری آزادگان بیان کرد: حتی سست‌ترین بچه‌ها در دوران اسارت از نظر معنوی خود را تقویت کردند در واقع رزوهای اسارت نه تنها از اراده ما کم نکرد بلکه باعث ایجاد وحدت بیشتر بین ما شد.

,

تهمتن با اشاره به نحوه اسارت خود گفت: در عملیات والفجر مقدماتی جزو تیپ زرهی سپاه بودم، عراق توانست برای اولین بار حدود ۹۰۰ نفر از رزمندگان اسلام را اسیر کند.

,

وی ادامه داد: در بازجویی‌های استخبارات خودم را به عنوان سرباز( جندی مکلف) و شغلم را راننده لودر مطرح کردم. در روی نقشه هم برای نشان دادن مقر خودی عمدا، نزدیک بغداد را به آنان نشان دادم که زمانیکه متوجه شدن اطلاعات زیادی در اختیار ندارم بازجویی مرا تمام کردند.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه