اخبار داغ

مشهد بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را گرفت

مشهد بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را گرفت
شهدای گمنام دردانه‌های انتخاب شده حضرت زهرا(س) هستند که همانند مادرشان در غربت و گمنامی به سر می‌برند، شهدایی که قطعا زمان حیات دنیوی‌شان علاوه بر ارادتی که به حضرت فاطمه(س) داشته‌اند، خود این بانوی بزرگوار نیز نگاهی فرزندگونه به آن‌ها داشته است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس؛ شهدای گمنام دردانه های انتخاب شده حضرت زهرا(س) هستند که همانند مادرشان در غربت و گمنامی به سر می برند، شهدایی که قطعا زمان حیات دنیوی شان علاوه بر ارادتی که به حضرت فاطمه(س) داشته اند، خود این بانوی بزرگوار نیز نگاهی فرزندگونه به آن ها داشته است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس,

 

,

آن طور که از راویان جنگ شنیده ایم تمام جبهه های جنگ ما با نام اهل بیت(ع) مانوس بوده و از میان اهل بیت(ع)، حضرت فاطمه(س) و فرزند شهیدش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بیش از سایر بزرگواران یاد می شده اند و امدادهای مادی و معنوی این بزرگواران عامل اصلی پیروزی رزمندگان غیور ایرانی بود.

,

 

,

ارتباطاتی که شهدای جنگ تحمیلی با حضرت زهرا(س) داشته اند بسیار زبانزد است و کتاب های فراوانی در این باب نوشته شده است که نمونه آن شهید عبدالحسین برونسی است که نمونه آن را در داستان کوتاه زیر می خوانیم.

,

, ,

«چشم هایم را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم، حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم، حس می کردم که اشک هام تند و تند دارند می ریزند. با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های  بعدی، که در نتیجه شکست در این عملیات دامن مان را می گرفت نجاتمان بدهند.

,

 

,

در همان اوضاع، یک دفعه صدای خانمی به گوشم رسید؛ صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید. به من فرمودند: فرمانده! یعنی آن خانم، به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم، ناراحت نباش.

,

 

,

لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر از اشک شد. ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود. بعد من با التماس گفتم: یا فاطمه زهرا (س)، اگر شما هستید، پس چرا خودتان را نشان نمی دهید؟ فرمودند: الان وقت این حرف ها نیست، واجب تر این است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی».

,

, ,

«شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را می دهد»

, «شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را می دهد»,

 

,

روز گذشته نیز مشهد مقدس میزبان 19 تن از این شهدای بزرگوار بود که نام حضرت زهرا(س) بر پیکرهای پاک این عزیزان درج شده بود و اکثرا نیز از مناطق «طلائیه» و «شلمچه» بودند، این دو منطقه جنگی به قدمگاه حضرت زهرا(س) معروف است و بچه های رزمنده نیز در خاطراتشان می گویند: «شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را می دهد».

,

 

,

قبل از شروع مراسم و زودتر از ساعت مردم شهید پرورمشهد با پوشش های متفاوت و با شور و هیجان زیر آفتاب داغ ایستاده و منتظر شهدا بودند،مادر جوانی که فرزند کمتر از یکسال را در آغوش خود دارد و چشم انتظار حضور شهداست، زمانی که از او علت حضور با فرزند کوچکش را جویا شدم، اظهار کرد: این شهدا به گردن من و تمام خانواده ام حق بسیار بزرگی دارند و اگر من و تمام خانواده ام تمام عمرمان را صرف بزرگ کردن و مطرح کردن نام این عزیزان بکنیم بازهم نمی توانیم ادای دین کنیم.

,

, ,

وی ادامه می دهد: اگر این شهدای عزیز نبودند قطعا من و کودکم نیز وجود نداشتیم و کشور ایران 30 سال پیش وضعیتی شبیه به اوضاع کنونی سوریه و یمن و فلسطین داشت؛ اما اکنون می بینیم که به برکت خون این شهدا آرامش و امنیت در سراسر جمهوری اسلامی مشهود است.

,

 

,

حضور مردم از همه نوع تفکر، پوشش و سبک زندگی وجود دارد، از خانمی که حجاب مناسبی ندارد؛ اما مانند خواهری که برادر جوان از دست داده است گریه می کند، دختر جوانی که کسی نمی تواند تعداد اشک هایش را بشمرد، پسر خردسالی که با همان لباس های ورزشی که در محل شان فوتبال بازی می کرده به استقبال شهدا آمده و مانند ابر بهار گریه میکند؛ تمام این لحظات یادآور دوران هشت سال دفاع مقدس  است و بیانگر اینکه این شهدا صفا و صمیمیت سال های جنگ را با خود آورده اند.

,

, ,

اما دل سوز تر از تمام صحنه ها، مادر شهیدی است که عکس فرزندش را در دست دارد، چشم هایش اشک آلود است و به امید آن آمده است که شاید در میان این 19 شهید فرزندش را بیابد، یا شاید هم آمده است برای شهدایی که مادر ندارند مادری کند و بگوید حال که مادرتان به استقبال تان نیامده است من برای شما مادری می کنم.

,

, ,

شهدا که به کنار مردم می رسند همه مردم با شور و حالی مثال زدنی به سمت شان می روند و از آن ها استمداد می طلبند، پسر جوانی که تلاش می کند چفیه اش را به تابوت شهدا متبرک کند، پس از تلاش فراوان موفق می شود و در حالیکه اشک شوق بر چهره اش جاری است گویا با ارزش ترین گنج دنیا را بدست آورده است.

,

 

,

زمانی که علت این کار را از او پرسیدم، بیان کرد: شهدا همه چیزشان بوی خدا می دهد، اصلا اگر یاد شهدا را نیز در دل خود داشته باشی وجودت بوی خدا می گیرد؛ اما این چفیه من همواره در مراسمات عزاداری، اردوهای راهیان نور، سفر کربلا و اردوهای جهادی در کنار من است و می خواهم برای من همواره یادآور فداکاری های شهدا باشم.

,

, ,

جوان بسیجی بزرگترین آرزوی خود را شهادت یاد می کند و می گوید: خیلی از رفقا و هم محلی هایم مانند شهیدان بختی و شهید جواد کوهساری به فیض عظیم شهادت نائل شده اند و من که روزی با آن ها دوست بودم، اکنون که می بینم چقدر به خدا و اهل بیت (ع) نزدیک شده اند دلم می خواهد مانند آن ها شهید شوم.

,

 

,

این مراسم با حضور جمعی از مسئولان استان خراسان رضوی و شهر مشهد برگزار شد که از جمله آن ها سردار نجاتی، مدیرکل بنیاد حفظ آثار مقدس خراسان، جمعی از اعضای شورای چهارم و پنجم اسلامی مشهد، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، رئیس مجمع رهروان امربه‌معروف و نهی از منکر خراسان رضوی، جمعی از مسئولان سپاه و نیروی انتظامی، جمعی از خانواده شهدای هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم و نماینده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در خراسان رضوی حضور داشتند.

,

گزارش: حسین حقی 

,

انتهای پیام/ 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه