اخبار داغ

یادداشت؛

جامعه ی بومیان کنگان اعلام موجودیت می کند

جامعه ی بومیان کنگان اعلام موجودیت می کند
شاید نسل فعلی کمتر شنیده باشند که در زمان دفاع مقدس (جنگ تحمیلی ) هنگامی که جوانان کنگانی در جبهه نبرد حضور می یافتند در محل استقرار نیروهای اعزامی هنگام سازماندهی برای جذب آنها از سوی فرماندهان در گردان ها و تیپ های مختلف دعوا بر سرجذب نیروی کنگانی در می گرفت .
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل کوگانا،شاید نسل فعلی کمتر شنیده باشند که در زمان دفاع مقدس (جنگ تحمیلی ) هنگامی که جوانان کنگانی در جبهه  نبرد حضور می یافتند در محل استقرار نیروهای اعزامی هنگام سازماندهی برای جذب آنها از سوی فرماندهان در گردان ها و تیپ های مختلف دعوا بر سرجذب نیروی کنگانی در می گرفت چرا که از یک طرف شهامت مثال زدنی آنها و از سوی دیگر مهارت قایقرانی شان باعث شده بود تا بچه های کنگان حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند و مثال های متعددی در راستا اثبات کارآمدی نیروهای بومی کنگان وجود دارد که از حوصله ی این مطلب خارج است.
اکنون از آنها سالها زمان زیادی گذشته و از قدرشناسی ،مهربانی و حق میزبانی و انصاف سخنی در میان نیست و پس از گذشت آن دوران و خاموش شدن شیپور جنگ ، همه مرد کار می شوند و دوست تیمار دار یار غار و ناگهان نسل جدید کنگان در زادگاه خود هم جایش را تنگ می نمایند و اورا بین مهاجرت و یا تحمل تحقیر مخیر می نمایند.  

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کوگانا،,
,

 
علی الظاهر برای تقسیم کیک کنگان که نه، بلکه برای بلعیدن تمام وکمال آن و تحمیل شکستی پایانی برای همیشه به بومیان کنگان در حاشیه ی همه داده پردازیها ی روزمره، هوش اقتصادی و آگاهی ارتباطی و طراحی دراز مدت در بخش عمده ای از جنگ های لفاظی و سیاسی، که از اظهارات «بسیار محرمانه» به بیرون درز کرده نشان میدهد که   افراد دارای نفوذ و برخوردار از قدرت و ثروت زمان دلخواه در این برهه برای خود متصور شده اند که می خواهند صفحاتی از تاریخ حال حاضر کنگان را با همه ی بیگانگی که با این شهر دارند بنفع خود رقم بزنند و بنوعی تعیین کرده اند.

,
,

 بناچار از طرف دیگر این یکی که هویت و حقوق متعارف و مطالبات متداول خود را در زادگاهش برباد رفته می بیند می گوید که ما ثروث و قدرتی نداریم که در سیاهی شب لابی بزنیم و در سایه ساران روز میوه آن را بچینیم پس ناچاریم فریاد بزنیم! بله فریاد می توانیم و گاهی فریاد زیباست! تا شاید مسئولی صدایمان را بشنود و در پی احقاق بخشی از حقومان برآید .

,


جالب است که بدانید که این عده تازه از پل گذشته حتی حاضر نیستند یک بومی را در پستی ببینند که تنها وجه بارز و برجسته ی آن پست خدمتکاری روزمره از جمع آوری و دفع زباله است تا شستشوی کوچه وخیابان (خدمات شهری ) و باغبانی بوته و گیاهان و حمالی مصالح برای خیابان و کوچه کشی تا ته بیابان و تلخ تر اینکه اصرار بر این قاعده اعلال  و حذف چیزی نیست جز پروژه ی حساب شده برای ثابت کردن ناکار آمدی یک بومی بعنوان نمادی از ناکارآمدی همه ی بومیان کنگان و ویران کردن سازه حضور بومیان کنگانی در عرصه ی اجتماعی تا تسطیح زمینه ی فرضی از سعی در انحصار شورا تا انقباض انتخابات مجلس شورای اسلامی پیش رو، بسیار خوب! وقتی طی مراحل مختلف کنگانیها از همه مناصب و مفاصل دولتی دور می کنند مشخص است که حتی به ابقای یک شهردار بومی در منصب فعلی هم رضایت داده نمی شود. (نه فرصتی برای تمرکز می وارائه عملکرد و توانمندی می دهندو ازو آن سو نه برنامه ی عام المنفعه ی برای شهر مطرح می شود؟ روشن است که "امید و آگاهی" حاصل سخت کوشی و" تخیل" زائده فراموشی استعدادهای حاصلخیز است.
 
و اینکه از پائین به اوج قله ی کوه نگاه  می کند و از خود می پرسید آیا هر ترسوی محتاطی قادر به رسیدن به قله ی آن خواهد بود تا احساس لذت بردن از آرامش روانی و تصویر پردازی از دامنه ی ریبای آن چشم انداز ساحل را تجربه کند نهایتاً  همان شخص سر خود را به ندامت و حسرت خلاصی از انتظار طولانی می جنباند و از سناریو های احتمالی ناشی از کوه پیمایی مانند سقوط و خطرات دیگر و تماش شدن اب و غذا صرفنظر می کند.

,
,
,
,


و او بسادگی، نا امیدی از صعود را همانا راه نجات از همه ضربات و سرزنش ها و انتقام خواهی طرف های مقابل می بیند تا با مرگی متعفن بسبب کشتن روحیه خود باوری و رویاها درون خود به هر طریقی از دنیا برود و اینگونه تاریخ شکست واقعیت های دردآور ترس مابانه ی زیادی را گواهی می کند.
در حالی که برای احراز موفقیت و تغییر شرایط حتماً لازم نیست فیلسوف باشی تا تا ایده بزرگی را مطرح کنی و یا الهه قدرت و ثروث باشی که بتوانی موانع متاثر از آن دو را پشت سر بگذاری بلکه تنها باید با هم بودن با را با همراهی دانش وآگاهی و منطق و اشراف امور حقوقی  در دست داشته باشیم نا امیدی حاصل رکود، جمود و تسلیم شدن در برابر بازی های پشت پرده ظالمانه است که ثروتمندان قدرتمند بر قاطبه ی افراد آسیب پذیر اعمال می کنند. نیت و تجهیز عده وعُده برای صعود است که  احساس حقارت را از بین  می برد و علل آسیب زا و مانع تراش را به چالش می کشد و عامل حرکت محسوب می شود.

در نهایت می خواهم بگویم که نا امیدی حاصل افول اندیشه و ضعف آگاهی و پذیرش ظاهر فریبی، ارعاب و کج اندیشی بمثابه ی شیب کوه و صخره های زمخت آن است که در حال ظهور است. امیدوارم پیمان قصد و پردازش کیت و پکیج شروع به صعود  به قله ی کوه را فراهم کرده باشید زیرا هیچ کوهی دشت نیست و پس از صعود  تنها دشت و کوه زیر پای شماست.

,
,
,
,
,

براساس همین باور پیگیری ایجاد "جامعه ی بومیان کنگان" را  که استثناهای دارد "ممکن است یک بومی باشد که ریزش داشته باشد که میزان تعلقش به زادگاهش معلوم می شود" و ممکن است یک غیر بومی علاقمند در برسمیت شناختن حقوق بومیان باشد که دستش گرم خواهند فشرد" همه ی اینها می خواهند از دیروز تا امروز و برای فردا مطالبات خود بعنوان یک شهروند مسئول از طریق سازوکارهای قانونی دنبال کنند و راه برون رفت از این مخمصه را خوب بلد است، پس جای تبریک دارد....

,

 

,

عبدالمجید اورا

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه