اخبار داغ

به بهانه روز سینما؛

باید به حال این سینما گریست‌‌‌/سهم شهر من از این ویرانه چیست؟

باید به حال این سینما گریست‌‌‌/سهم شهر من از این ویرانه چیست؟
چند سال بیشتر نمیگذرد از جمله ای که شنیدنش برایمان دردناک بود: «حال سینما خوب نیست» این جمله ی پرویز پرستویی روایت تلخی بود از حال و ‌هوای سالهای گذشته ی سینمای ایران، زمانی که خانه ی سینما و دیگر انجمن های صنفی سینماگران تعطیل و سینمای ایران یتیم شده بود
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بهارانه، آن روزها درد یکی دوتا نبود و امروز هم ما در پی تازه کردن این زخم کهنه نیستیم، اما دوستان، باید به صراحت بگویم، بوی الرحمنی که پرویز پرستویی شریف میگفت، بلند شده و امروز باید برای سینمای این سرزمین گریست! سرزمین نمایش روحوضی و پرده خوانی و سیاه بازی و رزم و بزم و سرزمین سراسرهنر!

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, بهارانه,

 

,

سینمایی که طعم تلخ حقیقت را به ناصر تقوایی ها چشاند، بیضایی ها را به سگ کشی واداشت، کیارستمی هارا کوچاند و پرستویی ها را خانه نشین کرد، امروز نفس های آخرش را میکشد.

,

این را از آن جهت می گویم که از نزدیک شاهد افول تفکر سینمایی از نزدیک و از تمام جهات هستم. ذکر تمامی مشاهدات هرچند در قالب این یادداشت کوتاه مناسبتی نمیگنجد (و قطعا نیازمند بررسی دقیق تر و تخصصی تر است) ، ولی صرفا به جهت آشنایی مخاطب عام با این هنر عام، نوشتاری به اختصار درباب صنعت سینما در ایران منتشر میکنیم.

,

 سینمای ایران به دو دوره ی اصلی قبل و بعد از انقلاب تقسیم میشود که در هر دو دوره، با محدودیت ها، سرکوب ها، سرخوردگی ها، و درمقابل همچنین با امتیازات و سوبسید های ویژه ی دوران خود مواجه بوده است. سینمای ایران از آغاز همچون طفلی بود که با چوب مهر و غرض ناپدری بزرگ شد که البته سرنوشتی مشابه و تکرار شده است. ایران، به استناد آثار مکتوب استاد بهرام بیضیایی بزرگ، و به گواه تاریخ، خود طلایه دار هنر نمایش در جهان است. سبقه ای که امروز باعث درد کشیدن بال پرویز پرستویی هاست...

,

 

,

سینمای ایران اما در تمامی ادوار، به شکلی تهی دستانه، خالی از جوهره ی اصلی خود بوده و هست: «عنصر خیال»

,

عنصری که پرداختن به آن نیازمند زیرساخت ها و سرمایه های قدرتمند و پشتوانه ای مستحکم است. سخت است از این سینما انتظار داشت هم جریان های فکری و مکاتب مختلف هنری فلسفی را در خود جای دهد و هم زیر سایه ی چتر حمایتی مخاطب مردمی باشد.

,

در این روزها اما شاهد باکس آفیس های پررونق و میلیاردی برخی فیلم ها هستیم که از جهاتی می توان آن را خوشایند دانست. اما این میزان فروش به چه قیمتی بدست آمده است؟ آیا ابتذال و افول مبانی سینما به پایین ترین درجات خود بهای مناسبی برای جذب مخاطب است؟؟؟ آیا این روشی مناسب برای جذب مخاطبی است که بنا به آمار، هر سه سال یکبار به سینما میرود؟

,

این که سینما چه شد که این شد و از کجا به اینجا رسید، در این مقال نمیگنجد

,

 

,

لکن زنده یاد آوینی امروز اگر زنده بود، قطعا آثار سمعی بصری تولید شده ی این روزها را هنرسینما نمی نامید!

,

جلال اگر بود، نام دیگری برای فیلم های داستانی برمیگزید، و علی حاتمی بزرگ (سعدی سینما) بر داغ این سینما سوگوارانه زاری میکرد.

,

اما اسکارهای فرهادی و بادبانهای برافراشته ی غرورآمیز ایرانی ها در ونیز، دلگرمی کوچکی بود برای نوشتن درباره ی سینمایی که حالش بد، ولی دلش خوش به این نسیم های صباست...

,

 

,

سهم شهر من از این ویرانه چیست؟

,

۲۱ ملیارد و پانصد ملیون تومان آخرین و بالاترین آمار فروش سینماست، سهم شهرستان من چند بلیط است؟

,

اکران موفق ترین فیلم سینمایی تاریخ ایران و درکنارش پرفروش ترین کمدی سال، میتوانست بهانه و سرآغاز خوبی برای شروعی دوباره و قدرتمند در زمینه ی صنعت سینما در شهرستان بهار باشد‌. بله، درست خواندید: « دوباره! »

,

اتفاقی خوشایند در شهری که دیرزمانی در دل خود یک سالن سینما داشته است!

,

آمار سینمایی شهرستان بهار، گریه که نه، خنده دار است: منفی یک سینما در سی و چندسال پس از انقلاب!

,

به چرایی تعطیلی تنها سینمای شهری با خیابان هایی -در آن زمان- خاکی نمیپردازیم، لکن شکست دوباره، فاجعه ای ست اسفناک!  اینکه چرا سینما نداریم، کاستی و محدودیت است، ولی اینکه چرا مردم شهر تا به این حد با این صنعت بیگانه اند، دردناک است! شهری با جراید و رسانه هایی پر تیراژ، مردمی فرهیخه، اهل فرهنگ و هنر و ادب، مردمانی هنردوست و هنرمندپرور، ولی کاملا دور از پرده ی نقره ای!  اینکه چه کسی باعث دوری این مردم از سینما شده، مسئله ی امروز ما نیست، مسئله ی ما آشتی دادن دوباره ی مردم شهرمان با صندلی های سینماست، وظیفه ای که از نظر من، بردوش سازمان های مردم نهاد است.

,

خلأیی فرهنگی که برای پرکردنش نیاز به همتی قوی، گسترده و مردمی دارد. نگران فروش فیلم ها در شهرمان نباشید، اگر فروش بلیط سینما در ایران محلی از اعراب داشت، سانس های نیم بهای سینماهای بزرگ پر میشد! کافی ست به این فکر کنید که یک سالن سینما بصورت مستقیم و غیرمستقیم چه مقدار ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی خواهد کرد! سینما امروزه بعنوان یک صنعت به شدت پولساز در دنیا شناخته میشود، صنعتی که شهر من استحقاقش را دارد.

,

تنها کاری که باید کرد، همت است!  اگر همت کنیم و دست در دست هم، مطالبه گری صحیح، اصولی و قانونی را ترویح دهیم، شهرمان به آنچه که نیاز و لیاقت دارد خواهد رسید!

,

نویسنده: مهدی نوروزی

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه