اخبار داغ

محرم و فرمانده؛

دوپینگ رزمندگان در محرم/یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا

دوپینگ رزمندگان در محرم/یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا
یکی از فرماندهان غواص دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: رزمندگان اسلام در ماه محرم و صفر با تأسی به سید و سالار شهیدان و قرائت های مکرر زیارت عاشورا، در مقابله با ظلم و کفر دوپینگ معنوی می کردند و این گونه برای دفاع از مرزها و ناموس کشورمان از سر و جان خود می گذشتند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از رودآور، با توجه به فرارسیدن هفته دفاع مقدس، سایت خبری رودآور بنا دارد تا خاطرات رزمندگان تویسرکانی در عملیات های مختلف را به تحریر درآورد، از این رو به سراغ یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس رفتیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, رودآور,

امروز 31 شهریور است و برابر با روز نخست ماه محرم، ماه خون بر شمشیر، به گفت و گو با «رحمت الله الوندی» از فرماندهان غواص در جزیز مجنون می نشنیم و او درباره محرم در جبهه ها می گوید.

دوپینگ رزمندگان در محرم

 

با شنیدن کلمه محرم صدایش لرزان می شود و کمی سکوت، گویی به یک باره تمام محرم در جبهه ها برایش تداعی شده است، چند لحظه ای سکوت و بعد گفت: رزمندگان اسلام در ماه محرم و صفر با تأسی به سید و سالار شهیدان و قرائت های مکرر زیارت عاشورا، در مقابله با ظلم و کفر دوپینگ معنوی می کردند و این گونه برای دفاع از مرزها و ناموس کشورمان از سر و جان خود می گذشتند.

او عنوان کرد: البته رزمندگان ما به جز روزهای محرم و صفر هم، همواره به ذکر و مناجات، به ویژه قرائت زیارت عاشورا در شب های عملیات ها می پرداختند و البته در مراسم های جشن های ائمه به گونه دیگر رفتار می شد.

 

الوندی ادامه داد: به طور معمول هر زمان که فرصتی به دست می آمد ذکر مصیب ائمه و به ویژه اباعبدالله(ع) برقرار بود، شب های جمعه دعای کمیل و شب های چهارشنبه دعای توسل رزمندگان فراموش نمی شد.

یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا

قریب به اتفاق رزمندگان دوران دفاع مقدس بر این نکته تأکید داشتند که ذکر یا حسین(ع) عمده ذکر اول و آخر شهدا شهدا بود.

با حسین عشق بازی می کردند، به قتلگاه رفته و زیر تانک ها و آماج گلوه های دشمن جان خود را فدای اسلام و انقلاب می کردند و اما در اسارت نیز همین گونه بود و اگر نبود یادآوری سختی های جانکاه اسارت دختر زهرای اطهر(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت و سیلی خوردن های دختری سه ساله در نبود پدر و عمو، شاید تلخکام های اسارت برایشان غیرقابل تحمل می شد.

خاطره ای کوتاه از یک آزاده تویسرکانی: در اسارت مظلومیت اسرای کربلا را درک کردم

«حشمت الله الوندی»  هم یکی از رزمندگان تویسرکانی در دوران دفاع مقدس است ، او در عملیات طریق القدس در بستان اسارت می شود و از خاطرات اسارت خود می گوید: از آن جایی که ما اسراء حاضر در این زندان نام و نشانی نداشتیم و صلیب سرخ ما را شمارش نکرده بود در استخبارات نگهداری می شدیم، برای باز جوئی در حدود چهار ماه در تک سلولی بودیم که طول و عرض آن یک متر در یک متر بود و از زیر پاهیمان در داخل سلول جوب آبی جاری بود که در ان فضولات انسانی وجود داشت و نه جایی برای نشستن داشت و نه برای خوابیدن که ما فقط از آن برای دستشوئی رفتن استفاده می کردیم و وقتی هم تشنه می شدیم و آب در خواست می کردیم می گفتند از آب جوب داخل سلول بخورید و از مقدار جیره غذائی هم افسران عراقی نصفش را داخل جوب آب می ریختند و نصفش را به ما می دادند.

 بعد از گذشت چهار ماه با از خود گذشتگی یک سرباز شیعه عراقی اسم مان را به صلیب سرخ رساند و کارت اسارت گرفتیم و شرایط مان تغییر کرد و بعد به حیاط زندان آورده شدیم، پاهیمان رمق نداشت انگار خشک شده بود اصلا قدرت راه رفتن نداشتیم، موهای سر و صورتمان بلند و بد فرم شده بود از همه بدتر چهار ماه نه نظافت نه حمام بدنمان بوی گند می داد بالاخره صلیب سرخ ها ما رادیدند و ترتیب انتقال ما به اردوگاه داده شد در زمان انتقال به اردوگاه در پشت خودرو سرباز در شهر بغداد عبور کردیم مردم بغداد با هلهله و شادی با سنگ و چوب و لجن و اب دهن و میوه گندیده از ما استقبال کردند، وقتی صورت برگرداندم تا مردم را ببینم یک مشت لجن به صورتم خورد آنجا بود که مظلومیت اسرا کربلا را متوجه شدم.

انتهای پیام/ 

,

امروز 31 شهریور است و برابر با روز نخست ماه محرم، ماه خون بر شمشیر، به گفت و گو با «رحمت الله الوندی» از فرماندهان غواص در جزیز مجنون می نشنیم و او درباره محرم در جبهه ها می گوید.

دوپینگ رزمندگان در محرم

 

با شنیدن کلمه محرم صدایش لرزان می شود و کمی سکوت، گویی به یک باره تمام محرم در جبهه ها برایش تداعی شده است، چند لحظه ای سکوت و بعد گفت: رزمندگان اسلام در ماه محرم و صفر با تأسی به سید و سالار شهیدان و قرائت های مکرر زیارت عاشورا، در مقابله با ظلم و کفر دوپینگ معنوی می کردند و این گونه برای دفاع از مرزها و ناموس کشورمان از سر و جان خود می گذشتند.

او عنوان کرد: البته رزمندگان ما به جز روزهای محرم و صفر هم، همواره به ذکر و مناجات، به ویژه قرائت زیارت عاشورا در شب های عملیات ها می پرداختند و البته در مراسم های جشن های ائمه به گونه دیگر رفتار می شد.

 

الوندی ادامه داد: به طور معمول هر زمان که فرصتی به دست می آمد ذکر مصیب ائمه و به ویژه اباعبدالله(ع) برقرار بود، شب های جمعه دعای کمیل و شب های چهارشنبه دعای توسل رزمندگان فراموش نمی شد.

یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا

قریب به اتفاق رزمندگان دوران دفاع مقدس بر این نکته تأکید داشتند که ذکر یا حسین(ع) عمده ذکر اول و آخر شهدا شهدا بود.

با حسین عشق بازی می کردند، به قتلگاه رفته و زیر تانک ها و آماج گلوه های دشمن جان خود را فدای اسلام و انقلاب می کردند و اما در اسارت نیز همین گونه بود و اگر نبود یادآوری سختی های جانکاه اسارت دختر زهرای اطهر(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت و سیلی خوردن های دختری سه ساله در نبود پدر و عمو، شاید تلخکام های اسارت برایشان غیرقابل تحمل می شد.

خاطره ای کوتاه از یک آزاده تویسرکانی: در اسارت مظلومیت اسرای کربلا را درک کردم

«حشمت الله الوندی»  هم یکی از رزمندگان تویسرکانی در دوران دفاع مقدس است ، او در عملیات طریق القدس در بستان اسارت می شود و از خاطرات اسارت خود می گوید: از آن جایی که ما اسراء حاضر در این زندان نام و نشانی نداشتیم و صلیب سرخ ما را شمارش نکرده بود در استخبارات نگهداری می شدیم، برای باز جوئی در حدود چهار ماه در تک سلولی بودیم که طول و عرض آن یک متر در یک متر بود و از زیر پاهیمان در داخل سلول جوب آبی جاری بود که در ان فضولات انسانی وجود داشت و نه جایی برای نشستن داشت و نه برای خوابیدن که ما فقط از آن برای دستشوئی رفتن استفاده می کردیم و وقتی هم تشنه می شدیم و آب در خواست می کردیم می گفتند از آب جوب داخل سلول بخورید و از مقدار جیره غذائی هم افسران عراقی نصفش را داخل جوب آب می ریختند و نصفش را به ما می دادند.

 بعد از گذشت چهار ماه با از خود گذشتگی یک سرباز شیعه عراقی اسم مان را به صلیب سرخ رساند و کارت اسارت گرفتیم و شرایط مان تغییر کرد و بعد به حیاط زندان آورده شدیم، پاهیمان رمق نداشت انگار خشک شده بود اصلا قدرت راه رفتن نداشتیم، موهای سر و صورتمان بلند و بد فرم شده بود از همه بدتر چهار ماه نه نظافت نه حمام بدنمان بوی گند می داد بالاخره صلیب سرخ ها ما رادیدند و ترتیب انتقال ما به اردوگاه داده شد در زمان انتقال به اردوگاه در پشت خودرو سرباز در شهر بغداد عبور کردیم مردم بغداد با هلهله و شادی با سنگ و چوب و لجن و اب دهن و میوه گندیده از ما استقبال کردند، وقتی صورت برگرداندم تا مردم را ببینم یک مشت لجن به صورتم خورد آنجا بود که مظلومیت اسرا کربلا را متوجه شدم.

انتهای پیام/ 

,

امروز 31 شهریور است و برابر با روز نخست ماه محرم، ماه خون بر شمشیر، به گفت و گو با «رحمت الله الوندی» از فرماندهان غواص در جزیز مجنون می نشنیم و او درباره محرم در جبهه ها می گوید.

,

دوپینگ رزمندگان در محرم

, دوپینگ رزمندگان در محرم,

 

,

, ,

با شنیدن کلمه محرم صدایش لرزان می شود و کمی سکوت، گویی به یک باره تمام محرم در جبهه ها برایش تداعی شده است، چند لحظه ای سکوت و بعد گفت: رزمندگان اسلام در ماه محرم و صفر با تأسی به سید و سالار شهیدان و قرائت های مکرر زیارت عاشورا، در مقابله با ظلم و کفر دوپینگ معنوی می کردند و این گونه برای دفاع از مرزها و ناموس کشورمان از سر و جان خود می گذشتند.

,

او عنوان کرد: البته رزمندگان ما به جز روزهای محرم و صفر هم، همواره به ذکر و مناجات، به ویژه قرائت زیارت عاشورا در شب های عملیات ها می پرداختند و البته در مراسم های جشن های ائمه به گونه دیگر رفتار می شد.

,

 

,

, ,

الوندی ادامه داد: به طور معمول هر زمان که فرصتی به دست می آمد ذکر مصیب ائمه و به ویژه اباعبدالله(ع) برقرار بود، شب های جمعه دعای کمیل و شب های چهارشنبه دعای توسل رزمندگان فراموش نمی شد.

,

یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا

, یا حسین(ع) ذکر اول و آخر شهدا,

قریب به اتفاق رزمندگان دوران دفاع مقدس بر این نکته تأکید داشتند که ذکر یا حسین(ع) عمده ذکر اول و آخر شهدا شهدا بود.

,

با حسین عشق بازی می کردند، به قتلگاه رفته و زیر تانک ها و آماج گلوه های دشمن جان خود را فدای اسلام و انقلاب می کردند و اما در اسارت نیز همین گونه بود و اگر نبود یادآوری سختی های جانکاه اسارت دختر زهرای اطهر(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت و سیلی خوردن های دختری سه ساله در نبود پدر و عمو، شاید تلخکام های اسارت برایشان غیرقابل تحمل می شد.

,

خاطره ای کوتاه از یک آزاده تویسرکانی: در اسارت مظلومیت اسرای کربلا را درک کردم

, خاطره ای کوتاه از یک آزاده تویسرکانی: در اسارت مظلومیت اسرای کربلا را درک کردم,

«حشمت الله الوندی»  هم یکی از رزمندگان تویسرکانی در دوران دفاع مقدس است ، او در عملیات طریق القدس در بستان اسارت می شود و از خاطرات اسارت خود می گوید: از آن جایی که ما اسراء حاضر در این زندان نام و نشانی نداشتیم و صلیب سرخ ما را شمارش نکرده بود در استخبارات نگهداری می شدیم، برای باز جوئی در حدود چهار ماه در تک سلولی بودیم که طول و عرض آن یک متر در یک متر بود و از زیر پاهیمان در داخل سلول جوب آبی جاری بود که در ان فضولات انسانی وجود داشت و نه جایی برای نشستن داشت و نه برای خوابیدن که ما فقط از آن برای دستشوئی رفتن استفاده می کردیم و وقتی هم تشنه می شدیم و آب در خواست می کردیم می گفتند از آب جوب داخل سلول بخورید و از مقدار جیره غذائی هم افسران عراقی نصفش را داخل جوب آب می ریختند و نصفش را به ما می دادند.

,

 بعد از گذشت چهار ماه با از خود گذشتگی یک سرباز شیعه عراقی اسم مان را به صلیب سرخ رساند و کارت اسارت گرفتیم و شرایط مان تغییر کرد و بعد به حیاط زندان آورده شدیم، پاهیمان رمق نداشت انگار خشک شده بود اصلا قدرت راه رفتن نداشتیم، موهای سر و صورتمان بلند و بد فرم شده بود از همه بدتر چهار ماه نه نظافت نه حمام بدنمان بوی گند می داد بالاخره صلیب سرخ ها ما رادیدند و ترتیب انتقال ما به اردوگاه داده شد در زمان انتقال به اردوگاه در پشت خودرو سرباز در شهر بغداد عبور کردیم مردم بغداد با هلهله و شادی با سنگ و چوب و لجن و اب دهن و میوه گندیده از ما استقبال کردند، وقتی صورت برگرداندم تا مردم را ببینم یک مشت لجن به صورتم خورد آنجا بود که مظلومیت اسرا کربلا را متوجه شدم.

,

, ,

, ,

, ,

انتهای پیام/ 

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه